عضویت

آموزش و هدف های آن

۱) آمادگي: يادگيرنده بايد از لحاظ جسماني، رواني، عاطفي و غيره از رشد کافي و لازم برخوردار باشد، تا بتواند به خوبي ياد بگيرد. اگر دانش آموز حتي بعضي از جنبه هاي آمادگي را کسب نکرده باشد، نه فقط پيشرفتي در يادگيري او حاصل نخواهد شد، بلکه يادگيري براي او خسته کننده و ملال آور نيز مي شود. البته در اين موارد ميان روانشناسان و علماي تعليم و تربيت اختلاف عقيده وجود دارد. برخي مانند «پياژه» معتقدند که قبل از آمادگي، تدريس مؤثرنخواهد بود. يعني تا وقتي که کودک به مرحله معيني از رشد و تکامل نرسيده باشد، معلم بايد از دادن آموزش به او خودداري کند. اما برخي ديگر مانند «برونر» معتقد است که نبايد منتظر شد تا آمادگي در دانش آموز ايجاد شود. زيرا آمادگي در حين فراگيري در او به وجود خواهد آمد.
۲) ايجاد انگيزه و هدف: يکي از عوامل اصلي در يادگيري، ايجاد انگيزه و ميل و رغبت به آموختن در دانش آموزان است. به عبارت ديگر ايجاد انگيزه در شاگردان، نقش بسيار مهم و اساسي در يادگيري آنها دارد. معلم نبايد از عامل انگيزه در ترغيب و تحريک دانش آموزان، غفلت و کوتاهي کند. انگيزه، دانش آموز را به سمت يادگيري سوق مي دهد، عشق و علاقه را در او برمي انگيزد و به فعاليت ها و تلاش هاي او شکل و جهت مي بخشد. براي اينکه شاگردان هنگام يادگيري فعال باشند، بايد نسبت به موضوعي که مي خواهند فرابگيرند، علاقه مند باشند. بنابراين بايد مفاهيم و موضوعات درسي براساس نياز شاگردان به شکلي مناسب و مطلوب تنظيم شده باشد، تا رغبت و آمادگي لازم را در آنها ايجاد کند. يکي ديگر از عوامل ايجاد انگيزه، داشتن هدف است. هدف آموزشي بايد براي دانش آموزان معلوم و مشخص باشد. يعني دانش آموز بايد بداند که چه مطلبي را براي رسيدن به چه هدفي ياد بگيرد. آگاهي از هدف نيروي لازم را براي انجام فعاليت در فرد به وجود مي آورد و باعث ايجاد قصد و اراده در او مي شود. در مدارس هدف هاي تربيتي بايد انعکاسي از احتياجات و تمايلات شاگردان باشد و به طور مشخص و واضح بيان شود، مشخص بودن هدف ها در مدرسه سبب هماهنگي فعاليت هاي معلم و شاگرد مي شود، آنها را به اجراي فعاليت هاي متنوع برمي انگيزد، جهت و ميزان پيشرفت آنها را نشان مي دهد، محيط مدرسه و کلاس را آموزنده و بانشاط مي سازد، سطح يادگيري شاگردان را گسترش مي دهد و يادگيري را عميق تر و مؤثرتر مي کند.
۳) تجارب گذشته: دانش آموز وقتي مي تواند موضوع يا مفهومي را بياموزد که در تجارب گذشته اش اطلاعاتي از آن موضوع يا مفهوم داشته باشد. اگر ارتباط مناسبي ميان آموخته هاي گذشته و حال دانش آموز برقرار نشود، يادگيري هرگز به معني خاص آن حاصل نخواهد شد. دانش آموز وقتي مي تواند مفهومي را واقعاً بياموزد، که پايه و ريشه در تجارب گذشته اش داشته باشد. بنابراين معلم بايد همواره فعاليت هاي آموزشي خود را بر پايه تجارب گذشته دانش آموزان و متناسب با ساحت شناختي آنها طراحي و اجرا کند. اين امر يکي از مهمترين عوامل موثر در يادگيري و يک شرط اساسي موفقيت در کارهاي تربيتي است. يک معلم آگاه قبل از انجام فعاليت هاي آموزشي و پرورشي، ابتدا زمينه ها و تجارب گذشته شاگردان خود را بررسي مي کند و از توانايي ذهني آنها براي درک و فهم مسايل جديد آگاه مي شود و سپس مفاهيم جديد را براساس سطح دانش و آگاهي آنها ارائه مي دهد.
۴) فــعاليـت دانــش آمـوز: دانش آموز در جريان يادگيري بايد حواس خود را کاملاً جمع کند، افکار و انديشه اش را بر روي موضوع درس متمرکز نمايد، به گفته ها و سخنان معلم دقيقاً توجه داشته باشد تا بتواند مطالب و محتواي درسي را راحت تر و سريع تر فرا بگيرد. علاوه بر اين دانش آموز بايد در کل جريان آموزشي و فرآيند يادگيري شرکت فعال داشته باشد، زيرا فعاليت دانش آموز در تمامي مراحل فراگيري يکي از عوامل اصلي و بسيار موثر در يادگيري او محسوب مي شود.
۵) روش تدريس معلم: يکي از بديهي ترين نيازهاي دانش آموزان، کنجکاوي و ارضاي آن است، اگر معلم با نظريه ها و اصول و قوانين يادگيري آشنا نباشد و در جريان تدريس فقط به انتقال مطالب و موضوعات درسي به دانش آموزان اکتفا کند و تجارب يادگيري را منحصر به نشستن در کلاس، گوش دادن و حفظ کردن مطالب درسي بداند، قطعاً نمي تواند در پرورش استعدادها و توانايي هاي دانش آموزان و ايجاد خلاقيت در آنان، موفقيتي را به دست آورد اما اگر معلم خود را راهنما و ايجاد کننده شرايط مطلوب يادگيري بداند و به جاي انتقال اطلاعات روش کسب تجربه را به شاگردان بياموزد، آنها در برخورد با مسائل فعال تر خواهند شد، از منابع مختلف استفاده خواهند کرد، اطلاعات لازم را به دست خواهند آورد و با سازماندهي و تجزيه و تحليل اطلاعات، به حل مسأله نايل مي شوند.
۶) تکرار و تمرين: تأثير تمرين و تکرار در کل فرآيند يادگيري و حيطه هاي مختلف آن، انکارناپذير است. مطالب و موضوعات آموخته شده بايد تمرين و تکرار شوند، تا اشتباه هاي احتمالي آنها برطرف شده و مطالب و محتواي درسي به خوبي در ذهن شاگرد جايگزين شود.
يادگيري در هر شرايطي که ايجاد شود و حتي اگر دانش آموز بتواند آموخته هاي خود را در حافظه اش تحکيم و تقويت کند اما اگر دانستني هاي خود را به کار نبرد و تکرار و تمرين نکند، به تدريج آموخته هاي خود را فراموش خواهد کرد. ولي اين نکته نيز غيرقابل انکار است که کيفيت اجراي تمرين، مقدار و زمان آن، نقش بسيار مهمي در تثبيت و يا پايدارنبودن يادگيري در ذهن دانش آموز دارد. آزمايش هاي متعدد نشان مي دهد که اجراي تمرين در زمان غيرمتمرکز اثر يادگيري بيشتري نسبت به اجراي تمرين در زمان متمرکز دارد. مثلاً دانش آموز موضوع مورد يادگيري را در دو تمرين ۲۰ دقيقه اي، زودتر از يک تمرين ۴۰ دقيقه اي ياد مي گيرد، تمرين و تکرار مؤثر بايد منظم و مرتب باشد، در شرايط واقعي و طبيعي صورت گيرد، بيش از حد طولاني و خسته کننده نباشد. همچنين دانش آموز بايد بلافاصله از نتيجه تمرين خود آگاه شود، زيرا اطلاع از پيشرفت، او را به کوشش بيشتر وامي دارد.
● مراحل آموزش
۱) تعيين اهداف آموزشي: هدف هاي آموزشي مقاصدي هستند که دانش آموزان بايد به آن برسند. بنابراين بايد کاملاً واضح، روشن و در کمال صراحت و به صورت هدف هاي رفتاري بيان شده باشند.
۲) تعيين رئوس مطالب: معلم بايد مفاهيم و اصولي را که در جهت رسيدن به اهداف آموزشي به کار مي گيرد، تعيين کند. براي اين کار بهتر است که مفاهيم و مطالب اصلي درس استخراج شوند و به صورت واضح و روشن در اختيار شاگردان قرار گيرند.
۳) تعيين و به کارگيري وسايل آموزشي و کمک آموزشي: تعيين دقيق مواد و وسايلي را که براي رسيدن به اهداف آموزشي لازم است، يکي از وظايف اصلي معلم است. فعاليت هاي آموزشي با روش هاي خاص، در جهت رسيدن به هر يک از اهداف آموزشي، مستلزم بکارگيري مواد، وسايل و رسانه هاي مختلف مانند کتاب، تخته سياه، فيلم، اسلايد و غيره است. پيش بيني، انتخاب صحيح و تدارک آنها معلم را براي تدريس آماده تر و مجهزتر مي کند. به عبارت ديگر معلم را قادر مي سازد، تا در تدريس موفقيت بيشتري کسب کند.
۴) توزيع هدف ها به قسمت هاي مختلف برنامه: در اين مرحله هدف هاي آموزشي بايد در قسمت هاي مختلف برنامه توزيع شوند. به اين ترتيب که بايد هرقسمت از برنامه، شامل قسمتي از هدف ها باشد، معلم با اجراي دقيق برنامه به دانش آموزان کمک مي کند تا به صورت گام به گام، مراحل و قسمت هاي گوناگون برنامه را طي کنند و در نهايت به تمامي اهداف آموزشي برنامه دست يابند.
۵) آزمون اوليه يا مقدماتي: در اين مرحله از دانش آموزان يک آزمون مقدماتي بعمل مي آيد. اين آزمون داراي همان پرسش هايي است که در آزمون نهايي خواهد آمد. اين آزمون صرفاً براي تعيين سطح دانش فراگيران انجام مي گيرد و لازم است براي جلوگيري از نااميدي و ناراحتي دانش آموزان، به آنها اطلاع داده شود که نتايج اين آزمون هيچ تأثيري در نمره آزمون نهايي آنها ندارد.
۶) آموزش: در اين مرحله آموزش که شامل آمادگي و ايجاد انگيزه در دانش آموزان، معرفي موضوع درس، بيان اهداف آموزشي، ارائه مطالب، خلاصه کردن درس و غيره است، صورت مي گيرد و گام به گام به پيش مي رود.
۷) ارزشيابي: پس از انجام آزمون مقدماتي که شامل تمامي هدف هاي آموزشي است، بايد ارزشيابي صورت گيرد و چنانچه هدف هاي مورد نظر تأمين نشده بود، بايد آموزش و يا مراحل ديگر مجدداً صورت پذيرد. البته مي توان در مراحل مختلف آموزش ارزشيابي را انجام داد. بدين ترتيب که پس از تدريس هر هدف که شامل اصول و مفاهيمي است، آزمايش بعمل آيد و در صورت عدم موفقيت، همان قسمت از برنامه مجدداً آموزش داده شود.
روش های آموزشی
موضوعات درسي را مي توان به روش هاي گوناگون آموزش داد. يک روش تدريس هر اندازه هم خوب باشد، نمي تواند در تمامي موارد و در همه جا و درباره تمامي موضوعات درسي به عنوان يک روش کاملاً مناسب و پسنديده به کار رود. کاربرد هر يک از روش هاي تدريس بستگي به اهداف آموزشي، شرايط کلاس، وضعيت دانش آموزان و مهارت و توانايي معلم دارد. بنابراين نمي توان يک روش تدريس را به عنوان بهترين و مؤثرترين روش معرفي کرد. معلم برحسب موجود و آن طور که مقتضي باشد، بايد از روش هاي مختلفي در تدريس استفاده کند.
حتي ممکن است در تدريس يک موضوع درسي ناچار شود که از چند روش متفاوت کمک بگيرد. بنابراين آشنايي معلم با تمامي روش هاي تدريس و محاسن و معايب هر يک آنها کاملاً ضروري است. به همين دليل در اينجا به مهمترين روش هاي تدريس اشاره مي شود.
۱) روش گفتاري (سخنراني): يکي از قديمي ترين روش هاي تدريس، روش سخنراني است. در اين روش معلم مطالب و موضوعات درسي را به صورت شفاهي بيان مي کند. شاگردان ضمن گوش دادن به سخنان معلم، ممکن است يادداشت هايي هم بردارند و يا ساکت و صامت در کلاس بنشينند. نتيجه اي که از اين روش تدريس حاصل مي شود، بستگي به نوع گفته هاي معلم و چگونگي اثراتي که بيان او مي تواند بر روي شاگردان داشته باشد، دارد. سخنراني مي تواند رسمي يا غير رسمي باشد. در سخنراني غيررسمي شنوندگان مي توانند اظهارنظر و سؤالات خود را مطرح کنند. قطعاً سخنراني غيررسمي براي تدريس مناسب تر است، زيرا باعث پيدايش افکار انتقادي در دانش آموزان مي شود. روش سخنراني مي تواند بيان يک واقعيت، عقيده و يا طرح يک مسأله باشد، که در اين صورت دانش آموزان وادار مي شوند، تا در حل آن مسأله شرکت فعال داشته باشند. به طور کلي سخنراني ممکن است جالب و جذاب يا خسته کننده و کسل آور باشد و اين بستگي به سخنران، موضوع مورد بحث، زمان ومکان سخنراني، وسعت کلاس، وضعيت دانش آموزان، تناسب موضوع با سن و اطلاعات شنوندگان و غيره دارد. براي رفع بسياري از مشکلات بايد براي روش سخنراني برنامه ريزي صحيح به عمل آيد.
۲) روش بحث گروهي: بحث گروهي گفتگويي است سنجيده و منظم پيرامون موضوعي که مورد علاقه شرکت کنندگان در بحث است. روش بحث گروهي براي کلاس هايي قابل اجرا است، که تعداد دانش آموزان ۶ تا ۲۰ نفر باشند. در اين روش معمولاً معلم موضوع يا مسأله خاصي را در کلاس طرح مي کند و دانش آموزان درباره آن به بحث و گفت وگو مي پردازند. روش بحث گروهي به دانش آموزان اين فرصت را مي دهد تا پس از طرح مسأله يا موضوع، براي يافتن پاسخ و راه حل آن تلاش کنند، با يکديگر به تبادل نظر بپردازند و عقايد، ديدگاهها و تجربيات خود را براي جمع بيان کنند. بحث گروه يکي از بهترين روش براي ايجاد افکار انتقادي، پي بردن به نقاط ضعف افراد و ايجاد تغييرات رفتاري در آنها است. روش بحث گروهي فرصتي را براي معلم فراهم مي کند، تا دانش آموزان خود را بهتر بشناسند و از ميزان اطلاعات و توانايي هاي آنها مطلع شود. از آنجا که در اين روش مسئوليت با دانش آموزان است، براي دوره ابتدايي چندان کاربردي ندارد و بيشتر براي سال هاي اخر دبيرستان و دانشگاه بسيار مناسب است. دراين روش معلم بايد سعي کند، تا موضوع بحث دقيقاً معلوم باشد، از مسير خود منحرف نشود، تمامي افراد گروه در بحث شرکت کنند، مطالب ارائه شده با هم ارتباط داشته باشد، دانش آموزان در کلاس رودرروي هم بنشينند و در آخر جلسه هم مطالب گفته شده توسط معلم يا برخي از دانش آموزان خلاصه شود.
۳) روش نمايشي: روش نمايشي براساس مشاهده و ديدن استوار است. دانش آموزان مهارت هاي خاصي را از طريق مشاهده و ديدن فرا مي گيرند. دراين روش معلم قبل از شروع به کار، بايد هدف تدريس را معلوم کند و براي دانش آموزان توضيح دهد، تا آنها بدانند که معلم درصدد نشان دادن و يا ساختن چه چيزي است. بدين معني که ابتدا معلم عملاً جريان کاري را مثلاً تهيه يک ماده شيميايي را در برابر چشم دانش آموزان انجام مي دهد و سپس آنها همان کار را شخصاً تکرار مي کند و انجام مي دهند. تا بدين وسيله هم معلم از نتيجه کار خود آگاه شود و هم براي دانش آموزان نکته مبهمي باقي نمانده باشد. در ضمن معلم بايد سؤالاتي را که انتظار دارد، شاگردان در پايان تدريس پاسخ دهند، مطرح کند تا توجه آنها را به درس جلب کند. روش نمايشي نخستين روشي است که بشر به کار برده است. با استفاده از روش مي توان، مهارتي را به تعداد زيادي از افراد و در طي زماني کوتاه ارائه داد. مهمترين حُسن اين روش، آموزش به کمک اشياء واقعي و حقيقي است. روش نمايشي براي درس هايي که جنبه علمي و فني دارند، مانند شيمي، کارهاي هنري و غيره استفاده مي شود و معلم براي استفاده از روش نمايش دادن، ناچار است که از روش سخنراني نيز استفاده کند. روش نمايشي براي آموزش مهارت ها، بهترين و مناسب ترين روش است. در انجام اين روش معلم بايد با طرز کار اشياء و يا ساختن آنها کاملاً آشنا باشد، تا به آساني بتواند آنها را براي دانش آموزان نمايش دهد وهمچنين وسايل لازم نيز بايد در اختيارش قرار گيرد.
۴) روش آزمايشگاهي: اين روش بر اصول يادگيري اکتشافي استوار است. در اين روش به طور مستقيم به شاگردان چيزي آموزش داده نمي شود، فقط موقعيت ها و شرايطي فراهم مي شود که آنها خود به پژوهش و آزمايش بپردازند و جواب مسأله يا مشکل را بدست آورند. بنابراين معلم نبايد مسائل و موضوعات اساسي را به صورت مستقيم به شاگردان ارائه کند، بلکه بايد امکانات و شرايطي را مهيا سازد، تا آنها انديشه ها، مفاهيم و تفکرات را کشف کنند و از اين طريق به يادگيري بپردازند. از آنجا که اين روش جالب و جذاب است، براي ارضاي حس کنجکاوي دانش آموزان و تقويت نيروي اکتشاف و افزايش تفکر انتقادي آنها بسيار مفيد و مؤثر است. اين روش همچنين اعتماد به نفس را در دانش آموزان بالا مي برد و از خستگي و بي حوصلگي آنها تا حدود بسيار زيادي جلوگيري مي کند. در اين روش نقش معلم هدايت دانش آموزان و نظارت بر کار آنها است. در آزمايش هايي که دانش آموزان با وسايل خطرناک سروکار دارند، ممکن است به دليل بي تجربگي و بي اطلاعي مشکلاتي براي آنها ايجاد شود که معلم بايد در کار آنان دقيقاً نظارت داشته باشد. روش آزمايشي مي تواند کيفيت يادگيري را افزايش دهد و يک عامل ايجاد انگيزه در فعاليت هاي آموزشي باشد. روش آزمايشي گاهي هم به منظور آشنا کردن دانش آموزان به جنبه هاي عملي يک مفهوم و يا به منظور فراهم آوردن محيطي مناسب براي حل يک مسأله به کار گرفته مي شود.
۵) روش آموزش گروهي: يکي از روش های جديد تدريس، آموزش گروهي است. در اين روش تدريس معلم فقط به يک کلاس محدود نمي شود، بلکه گروهي از معلمان در يک کلاس تدريس مي کنند. آموزش گروهی به شکل هاي گوناگون انجام مي گيرد. گاهي چندين معلم در يک کلاس به گروه هاي مختلف دانش آموزان تدريس مي کنند. برخي اوقات کلاس ها در هم ادغام مي شوند و در بعضي مواقع هم چندين معلم درباره يک موضوع درسي باهم به تبادل نظر و تجربه مي پردازند و درباره نحوه تدريس آن تصميم گيري مي کنند. در آموزش گروهي در برخي از مواقع براي معلمان سلسله مراتب قايل مي شوند، مثلاً يکي از آنها در صدر همه قرار مي گيرد و بقيه موظف هستند که زير نظر او کار کنند ولي در بيشتر موارد چنين مرتبه اي ميان معلمان وجود ندارد و موقعيت تمامي آنها در کادر آموزشي يکسان است. آموزش گروهي اين فرصت را مي دهد که در صورتي که بعضي از دانش آموزان، اگر نتوانستند ارتباط لازم را با يکي از معلمان برقرار کنند، معلمان ديگر بتوانند اين نقص يا مشکل را جبران کنند. همچنين به گروه هاي زيادي از دانش آموزان اين امکان را مي دهد که از وجود يک معلم خوب و باسواد استفاده کنند. يکي از مهمترين مزاياي آموزش گروهي تشکيل گروه هاي کوچک دانش آموزان است که اين امر ارتباط معلم يا معلمان را با تمامي دانش آموزان به خوبي فراهم مي کند. اين روش محدوديت هايي نيز دارد، مثلاً وقتي که ميان معلمان سلسله مراتب قايل مي شوند، در برخي اوقات تضاد و اختلاف ميان آنها بوجود مي آيد، که اغلب موجب عدم همکاري، هماهنگي و مانع پيشرفت کار مي شود و حتي در موقعي که در ميان معلمان سلسله مراتب هم وجود ندارد، چون معلمان به صورت جمعي کار مي کنند، معمولاً احساس مسئوليت نمي کنند و انگيزه خود را از دست مي دهند. تحقيقات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهد که از لحاظ ميزان يادگيري، روش تدريس گروهي با ساير روش هاي تدريس فرقي ندارد.
۶) روش آموزش انفرادی: منظور از آموزش انفرادی همان آموزش برنامه ريزي شده است. بدين معني که هريک از دانش آموزان بر طبق برنامه اي که از قبل تنظيم شده است، پيش مي روند. آموزش مي تواند بوسيله کتاب درسي يا ماشين آموزش و يا وسايل ديگري انجام پذيرد. يکي از مزاياي اين روش اين است که در دانش آموزان اضطراب و رقابت کمتری ايجاد مي شود و هرکس براساس توانايي و استعداد خود پيشرفت مي کند معلم هر وقت کمتري صرف تدريس مي کند، از اين رو فرصت بيشتری دارد تا به فرد فرد دانش آموزان رسيدگی کند. يکي ديگر از روش هاي آموزش انفرادي، آموزش به وسيله رايانه است که دانش آموز به سؤالاتي که روي صفحه تلويزيون ظاهر مي شود، پاسخ مي دهد و آنها را ياد مي گيرد. روش ديگر آموزش انفرادي، تدريس يک معلم به يک دانش آموز است. اين روش بهترين روش ارتباط معلم با فراگير است، ولي هزينه بسيار بالايي دارد، پرخرج و وقت گير است و در بسياري موارد عملاً امکان پذير نيست.
● خصوصيات يک روش تدريس خوب
▪ خيلي آسان و سريع رسيدن به هدف را ممکن سازد.
▪ با استعداد، توانايي ها و نيازهاي شاگردان متناسب باشد.
▪ علايق و خواست هاي دانش آموزان را تا آنجايي که به تدريس لطمه اي وارد نشود، مراعات کند.
▪ حواس مختلف دانش آموزان را به کار اندازد.
▪ غرايز و استعدادهاي شاگردان را که در تعليم و تربيت آنها مؤثرند، برانگيزد.
▪ شاگردان را به درس علاقه مند کند.
▪ با بودجه مدرسه و شرايط اقتصادي دانش آموزان سازگار باشد.
▪ با شرايط و مقتضيات زماني و مکاني متناسب باشد.
▪ روش تدريس بايد به گونه اي باشد که دانش آموزان منظور و هدف درس را کاملاً درک کنند.
▪ روش تدريس بايد حداکثر همکاري و فعاليت شاگردان را جلب کند.
▪ روش تدريس بايد به تدريج دانش آموزان را از مسائل و موضوعات آشنا به سوي موضوعات و مفاهيم ناآشنا راهنمايي کند.
▪ روش تدريس بايد مسائل تازه اي را به دانش آموزان ارائه نمايد.
▪ روش تدريس بايد ذوق و شوق يادگيري را در دانش آموزان زنده کند.
▪ روش تدريس بايد از غريزه بازي، تقليد، کنجکاوي و رقابت کودکان در ارائه مطالب درسي استفاده کند.
▪ معلم بايد از روشي براي تدريس در کلاس استفاده کند که بر آن تسلط کامل داشته باشد، جزئيات آن را به خوبي درک کند و بتواند به آساني آن را در کلاس اجرا کند.

دیدگاه کاربران
  • سودابه 18 خرداد 1397

    لطفا منابع متنتون رو هم بنویسید . باتشکر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *