هندسه ی پیوسته ی مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری و مدیریت بحران
نو شدن ها و تغییرات همواره زینت بخش حیات هستند. آنها نشان از اندیشه فعال بشر، در رسیدن به کمال، دارند. پویایی این فعالیت در زندگی بشر و محیط پیرامون او ساری و جاری است. اندیشه های نو راه برون رفت از ایستایی و جمود هستند. سخن تازه جهان تازه و جهان تازه اندیشه تازه به دنبال دارد. این حرکت رو به پیشرفت و کمال برای موجودی که به بهترین صورت خلق شده است، متضمن آینده ای است که در خور منزلت و کرامت اوست. آسيب ها و خسارات انساني و غير انساني ناشي از تاثيرات مخرب حوادث و بحران های طبيعي و غير طبيعي دير زماني است كه براي منزلت و کرامت بشر و توسعه و پيشرفت او به زنگ خطري بزرگ تبديل شده و او را با چالش های بزرگ، برای ساخت آینده ای بهتر مواجه ساخته است.
گزارش جهانی سازمان هاي اطلاع رسان ذيربط، حاکی از آمار و ارقام تكان دهنده ای در این رابطه هستند. در سي سال گذشته، خسارات ناشي از حوادث چند برابر شده است به نحوي كه تنها در دهه نود، حوادث چهل ميليارد دلار خسارت مالي در بر داشته اند. البته اين در حالي است كه در دهه هفتاد اين رقم هفتاد ميليارد دلار بوده و در دهه هشتاد به یکصد و بیست ميليارد دلار رسيده است. در دهه نود، تنها يك حادثه يك ميليارد خسارت در بر داشته است. ارقام نشان مي دهند كه نود در صد حوادث طبيعي و نود پنج در صد كل مرگ و مير هاي ناشي از حوادث در كشور هاي در حال توسعه رخ داده است. بنا بر این گزارش جهانی حوادث و بحران ها، در سال 2012، هفتاد و سه میلیون نفر در اثر انواع حوادث و بحران ها مجبور به ترک دیار خود شده اند. چهل و سه در صد از این افراد، زنان و کودکان بوده اند. حوادث طبیعی و نحوه اجرای طرح های توسعه، هر یک پانزده میلیون نفر را آواره و بی خانمان کرده است.
آمار و ارقام فوق این سوال را همواره در ذهن پژوهش گران مطرح ساخته است که چه میزان از این ارقام تکان دهنده ناشی از تاثیرات مستقیم حوادث و بحران ها و چه میزان، بطور غیر مستقیم، به مدیریت آنها ارتباط دارد. رویکردی تاملی به پویایی این پرسش، ذهن را از محدوده کنش و واکنش های محدود و خاص مدیریت حوادث و بحران ها فراتر برده و متوجه طیفی از کنش و واکنش های متعامل و به هم پیوسته میان خطرها و مدیریت آنها ساخته است.
دیر زمانی مديريت حوادث و بحران ها مجموعه ای از فعاليت هاي نظري و عملي بود که با محوريت سازماندهی و مديريت منابع، زمينه هاي مناسب براي پیش بینی، پيشگيري و آمادگي در برابر حوادث و رويداد ها را در قالب برنامه هاي كاهش خطرات و اثرات ناشي از آنها، فراهم و در صورت بروز حوادث، بر مبناي برنامه ها و اقدامات اوليه، به گونه اي عملياتي ضمن حفظ استمرار فعاليت هاي اساسي، به پاسخگويي با آنها مي پرداخت و در همين راستا به منظور برقراري شرايط پيش از بروز حادثه، به فعاليت هاي بازتواني و بازسازي نیز مبادرت مي ورزید. تا کنون این مدیریت به تجربه های شگرف و ارزنده ای در اداره شرایط قبل، حین و بعد از حوادث و بحران ها دست یافته است. با وجود پیشرفت های حاصله، تحلیل و ارزشیابی یافته ها و درس های آموخته از فعالیت های این مدیریت در بخش های متفاوت و همچنین نتایج حاصل از اجرای برنامه های مختلف، این واقعیت را آشکار می نماید که اقدامات این مدیریت در فرایند مراحل پیش بینی، پیشگیری، کاهش تاثیرات، آمادگی و مقابله تا باز توانی، بازسازی و عادی سازی شرایط، نیازمند مدیریتی علمی، کارآمد و آشنا به اصول و روش های نوین در اداره امور حوادث و بحران ها است. مدیریتی که اهداف طرح ها و برنامه های از پیش طراحی شده را خردورزانه دنبال و از منابع در اختیار به بهترین صورت استفاده می کند. بدیهی است که در غیر این صورت چنین مدیریتی خود به حادثه و بحران تبدیل شده و در تجمیع با تاثیرات مخرب حوادث، اثرات جبران ناپذیر و مضاعفی بر جا می گذارد. تعریفی که امروز از این مدیریت وجود دارد با تعریت مبتنی بر دیدگاه سنتی که مدیریت یک ذوق یا یک هنر است و هر کس برخودار از این دو باشد مدیری موفق است، متفاوت می باشد. البته مدیریت می تواند ذوق و یا هنر باشد ولی لازم است که این ذوق و هنر در تعامل با شرایط و واقعیت های محیطی قرار گرفته تا بتوانند خالق نوآوری ها و شگفتی ها باشند. امروزه مدیریت یک علم است. یعنی از ویژگی های مسائل و موضوعات علوم برخودار است.
درک عمیق و عملیاتی از این واقعیت علمی که مدیریت بحران آمیزه ای علمی از ذوق، خردورزی و خلاقیت است، از یک سو و خسارات روزافزون ناشي از تاثيرات مخرب حوادث و بحران ها که فرایند پیشرفت و توسعه ملت ها را گاه با مشکلات بسیار جدی مواجه می سازد، از سوی دیگر ، موجب شد تا تغییری محوری در رویکردها صورت پذیرد و روش های جدید با هدف تمرکز بر مدیریت خطرها و خطر پذیری/خطر کردن به عنوان حرکت و اقدامی اساسی به منظور کاهش آسیب پذیری ها و تاثیرات حوادث و بحران ها انتخاب گردد. بنا بر این تغییر محوری، مدیریت خطر و خطر پذیری/خطر کردن که پیش از این از ارکان هندسی مدیریت بحران محسوب می شدند، خود در قالب هندسه های جدیدی شکل یافتند. حضور این هندسه های جدید به مدیریت بحران فرصت داد تا بیشتر بر ارکان هندسی خود یعنی مقابله و بازتوانی متمرکز شود. هندسه مدیریت خطرها و خطر پذیری/خطر کردن از رکن های شناسایی، تحلیل، ارزیابی و کنترل خطرها و خطر پذیری/خطر کردن تشکیل شده اند
گزارش جهانی سازمان هاي اطلاع رسان ذيربط، حاکی از آمار و ارقام تكان دهنده ای در این رابطه هستند. در سي سال گذشته، خسارات ناشي از حوادث چند برابر شده است به نحوي كه تنها در دهه نود، حوادث چهل ميليارد دلار خسارت مالي در بر داشته اند. البته اين در حالي است كه در دهه هفتاد اين رقم هفتاد ميليارد دلار بوده و در دهه هشتاد به یکصد و بیست ميليارد دلار رسيده است. در دهه نود، تنها يك حادثه يك ميليارد خسارت در بر داشته است. ارقام نشان مي دهند كه نود در صد حوادث طبيعي و نود پنج در صد كل مرگ و مير هاي ناشي از حوادث در كشور هاي در حال توسعه رخ داده است. بنا بر این گزارش جهانی حوادث و بحران ها، در سال 2012، هفتاد و سه میلیون نفر در اثر انواع حوادث و بحران ها مجبور به ترک دیار خود شده اند. چهل و سه در صد از این افراد، زنان و کودکان بوده اند. حوادث طبیعی و نحوه اجرای طرح های توسعه، هر یک پانزده میلیون نفر را آواره و بی خانمان کرده است.
آمار و ارقام فوق این سوال را همواره در ذهن پژوهش گران مطرح ساخته است که چه میزان از این ارقام تکان دهنده ناشی از تاثیرات مستقیم حوادث و بحران ها و چه میزان، بطور غیر مستقیم، به مدیریت آنها ارتباط دارد. رویکردی تاملی به پویایی این پرسش، ذهن را از محدوده کنش و واکنش های محدود و خاص مدیریت حوادث و بحران ها فراتر برده و متوجه طیفی از کنش و واکنش های متعامل و به هم پیوسته میان خطرها و مدیریت آنها ساخته است.
دیر زمانی مديريت حوادث و بحران ها مجموعه ای از فعاليت هاي نظري و عملي بود که با محوريت سازماندهی و مديريت منابع، زمينه هاي مناسب براي پیش بینی، پيشگيري و آمادگي در برابر حوادث و رويداد ها را در قالب برنامه هاي كاهش خطرات و اثرات ناشي از آنها، فراهم و در صورت بروز حوادث، بر مبناي برنامه ها و اقدامات اوليه، به گونه اي عملياتي ضمن حفظ استمرار فعاليت هاي اساسي، به پاسخگويي با آنها مي پرداخت و در همين راستا به منظور برقراري شرايط پيش از بروز حادثه، به فعاليت هاي بازتواني و بازسازي نیز مبادرت مي ورزید. تا کنون این مدیریت به تجربه های شگرف و ارزنده ای در اداره شرایط قبل، حین و بعد از حوادث و بحران ها دست یافته است. با وجود پیشرفت های حاصله، تحلیل و ارزشیابی یافته ها و درس های آموخته از فعالیت های این مدیریت در بخش های متفاوت و همچنین نتایج حاصل از اجرای برنامه های مختلف، این واقعیت را آشکار می نماید که اقدامات این مدیریت در فرایند مراحل پیش بینی، پیشگیری، کاهش تاثیرات، آمادگی و مقابله تا باز توانی، بازسازی و عادی سازی شرایط، نیازمند مدیریتی علمی، کارآمد و آشنا به اصول و روش های نوین در اداره امور حوادث و بحران ها است. مدیریتی که اهداف طرح ها و برنامه های از پیش طراحی شده را خردورزانه دنبال و از منابع در اختیار به بهترین صورت استفاده می کند. بدیهی است که در غیر این صورت چنین مدیریتی خود به حادثه و بحران تبدیل شده و در تجمیع با تاثیرات مخرب حوادث، اثرات جبران ناپذیر و مضاعفی بر جا می گذارد. تعریفی که امروز از این مدیریت وجود دارد با تعریت مبتنی بر دیدگاه سنتی که مدیریت یک ذوق یا یک هنر است و هر کس برخودار از این دو باشد مدیری موفق است، متفاوت می باشد. البته مدیریت می تواند ذوق و یا هنر باشد ولی لازم است که این ذوق و هنر در تعامل با شرایط و واقعیت های محیطی قرار گرفته تا بتوانند خالق نوآوری ها و شگفتی ها باشند. امروزه مدیریت یک علم است. یعنی از ویژگی های مسائل و موضوعات علوم برخودار است.
درک عمیق و عملیاتی از این واقعیت علمی که مدیریت بحران آمیزه ای علمی از ذوق، خردورزی و خلاقیت است، از یک سو و خسارات روزافزون ناشي از تاثيرات مخرب حوادث و بحران ها که فرایند پیشرفت و توسعه ملت ها را گاه با مشکلات بسیار جدی مواجه می سازد، از سوی دیگر ، موجب شد تا تغییری محوری در رویکردها صورت پذیرد و روش های جدید با هدف تمرکز بر مدیریت خطرها و خطر پذیری/خطر کردن به عنوان حرکت و اقدامی اساسی به منظور کاهش آسیب پذیری ها و تاثیرات حوادث و بحران ها انتخاب گردد. بنا بر این تغییر محوری، مدیریت خطر و خطر پذیری/خطر کردن که پیش از این از ارکان هندسی مدیریت بحران محسوب می شدند، خود در قالب هندسه های جدیدی شکل یافتند. حضور این هندسه های جدید به مدیریت بحران فرصت داد تا بیشتر بر ارکان هندسی خود یعنی مقابله و بازتوانی متمرکز شود. هندسه مدیریت خطرها و خطر پذیری/خطر کردن از رکن های شناسایی، تحلیل، ارزیابی و کنترل خطرها و خطر پذیری/خطر کردن تشکیل شده اند
.
هندسه پیوسته مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن و مدیریت بحران:
وقتی آسیابان بر اساس رفتار سگش، خطر احتمالی بارش را پیش بینی کرد، او خود خطر نکرد و آن را به اطلاع ابوریحان و شاگردش رساند. ابوریحان که بر اساس محاسباتش خطر احتمالی بارش را غیر ممکن می دانست، خطر نکردن آسیابان را جدی نگرفت. آسیابان به داخل آسیاب رفت. به هنگام شب بارش آغاز شد. آسیابان شب را به آرامی به صبح رساند و ابوریحان و شاگردش بیرون مانده و شبی بارانی و سرد را تجربه کردند. به هنگام صبح، وقتی آسیابان علت پیش بینی دقیق خود را بیان کرد، ابوریحان در پاسخ به حقیقتی اشاره کرد که نشان از درک عمیق او از شرایط موجود و مدیریت موثر او در آن بحران بود. او گفت که آنقدر می داند که نمی داند. بدیهی است که این درک عمیق برای ابوریجان در آینده و شرایطی مشابه، ضرورت کسب علم بیشتر و شناسایی، تحلیل، ارزیابی و کنترل دقیق تر خطرها و خطر پذیری/خطر کردن را به دنبال داشته است. هر چند او گرفتار بحران شد ولی توانست آن را به بهترین وجه، با درس های آموخته، مدیریت کند. عملیاتی ترین کارکرد این مدیریت برای ما در شرایط مشابه، مدیریت خطر و خطر پذیری/خطر کردن را در پی خواهد داشت. چنین مدیریتی به نوبه خود از میزان آسیب پذیری ما خواهد کاست و در نتیجه ما در مقابل تاتیرات شدید حوادث و بحران ها مصون می دارد. به این گونه است که هندسه مدیریت خطر و مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن با هندسه مدیریت بحران در پیوستگی قرار می گیرد تا به مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن و مدیریت بحران توانمندی مضاعف و یکپارچه دهد.
همچنانکه پیش از این گفته شد مدیریت حوادث و بحران متمرکز بر بر رخداد یک بحران یا حادثه است. هندسه این مدیریت برای پاسخ گویی و بازتوانی شکل گرفته است. بدیهی است که اگر به حادثه یا بحرانی بخوبی پاسخ داده شود، بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط نیز بخوبی در همان راستا انجام خواهد شد. چنین الگویی خاصیت ذاتی و کارکردی هندسه مدیریت بحران است. در این هندسه، ضعف در پاسخ دهی، کاستی در بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط را به دنبال دارد. به همین گونه هر ضعفی در بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط معلول کاستی ها در پاسخ دهی است. بدیهی است که مدیریت بهینه رکن بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط در هندسه مدیریت حوادث و بحران ها، کارکرد موفق و موثری در هندسه مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن خواهد داشت. به همین گونه هندسه ای موفق و موثر از مدیریت خطر و مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن، هندسه ای موثر و توانمند از مدیریت حوادث و بحران ها را به دنبال دارد و در اتصال تنگاتنگ و سازنده آنها، دیگر آسيب ها و خسارات انساني و غير انساني ناشي از تاثيرات مخرب حوادث و بحران های طبيعي و غير طبيعي نخواهند توانست پیشرفت و تعالی پایدار بشر در ساخت آینده ای بهتر را تهدید کنند
هندسه پیوسته مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن و مدیریت بحران:
وقتی آسیابان بر اساس رفتار سگش، خطر احتمالی بارش را پیش بینی کرد، او خود خطر نکرد و آن را به اطلاع ابوریحان و شاگردش رساند. ابوریحان که بر اساس محاسباتش خطر احتمالی بارش را غیر ممکن می دانست، خطر نکردن آسیابان را جدی نگرفت. آسیابان به داخل آسیاب رفت. به هنگام شب بارش آغاز شد. آسیابان شب را به آرامی به صبح رساند و ابوریحان و شاگردش بیرون مانده و شبی بارانی و سرد را تجربه کردند. به هنگام صبح، وقتی آسیابان علت پیش بینی دقیق خود را بیان کرد، ابوریحان در پاسخ به حقیقتی اشاره کرد که نشان از درک عمیق او از شرایط موجود و مدیریت موثر او در آن بحران بود. او گفت که آنقدر می داند که نمی داند. بدیهی است که این درک عمیق برای ابوریجان در آینده و شرایطی مشابه، ضرورت کسب علم بیشتر و شناسایی، تحلیل، ارزیابی و کنترل دقیق تر خطرها و خطر پذیری/خطر کردن را به دنبال داشته است. هر چند او گرفتار بحران شد ولی توانست آن را به بهترین وجه، با درس های آموخته، مدیریت کند. عملیاتی ترین کارکرد این مدیریت برای ما در شرایط مشابه، مدیریت خطر و خطر پذیری/خطر کردن را در پی خواهد داشت. چنین مدیریتی به نوبه خود از میزان آسیب پذیری ما خواهد کاست و در نتیجه ما در مقابل تاتیرات شدید حوادث و بحران ها مصون می دارد. به این گونه است که هندسه مدیریت خطر و مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن با هندسه مدیریت بحران در پیوستگی قرار می گیرد تا به مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن و مدیریت بحران توانمندی مضاعف و یکپارچه دهد.
همچنانکه پیش از این گفته شد مدیریت حوادث و بحران متمرکز بر بر رخداد یک بحران یا حادثه است. هندسه این مدیریت برای پاسخ گویی و بازتوانی شکل گرفته است. بدیهی است که اگر به حادثه یا بحرانی بخوبی پاسخ داده شود، بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط نیز بخوبی در همان راستا انجام خواهد شد. چنین الگویی خاصیت ذاتی و کارکردی هندسه مدیریت بحران است. در این هندسه، ضعف در پاسخ دهی، کاستی در بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط را به دنبال دارد. به همین گونه هر ضعفی در بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط معلول کاستی ها در پاسخ دهی است. بدیهی است که مدیریت بهینه رکن بازتوانی و بازسازی و عادی سازی شرایط در هندسه مدیریت حوادث و بحران ها، کارکرد موفق و موثری در هندسه مدیریت خطر، مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن خواهد داشت. به همین گونه هندسه ای موفق و موثر از مدیریت خطر و مدیریت خطر پذیری/ خطر کردن، هندسه ای موثر و توانمند از مدیریت حوادث و بحران ها را به دنبال دارد و در اتصال تنگاتنگ و سازنده آنها، دیگر آسيب ها و خسارات انساني و غير انساني ناشي از تاثيرات مخرب حوادث و بحران های طبيعي و غير طبيعي نخواهند توانست پیشرفت و تعالی پایدار بشر در ساخت آینده ای بهتر را تهدید کنند
.
نتیجه:
مدیریت خطر و خطر پذیری/ خطر کردن می تواند بحران ها و بلایا را دور ساخته و در صورت رخداد احتمالی از اثرات آنها بطور محسوس و موثر بکاهد. ارکان هندسی این مدیریت بر پایه های پیش بینی، شناسایی، ارزیابی و ادراک استوارند. این ارکان در پیوستگی با ارکان هندسی مدیریت بحران ها قرار دارند. مدیریت موثر بحران ها و بلایا نیز بر ارکان هندسی خود استوار است. این مدیریت نه تنها در مراحل پاسخدهی و بازتوانی و بازسازی، برای نجات جان انسان ها، کمک رسانی و عادی سازی شرایط فعالیت می نماید، بلکه زمینه مدیریتی موثر برای پیش بینی، شناسایی، ارزیابی و ادراک خطرها را هم فراهم می نماید. پیوستگی ارکان هندسی این دو مدیریت می تواند مدیریتی یکپارچه با سطح، حجم و توانی مضاعف را بوجود آورد. مدیریتی که خطر نکردن و خطر نپذیرفتن هوشمندانه را با درک عمیق و خردمندانه از تجارب مقابله با بحران ها و بلایا، به هم می آمیزد تا هندسه توانمندی انسان را به نمایش گذارده و پیشرفت و تعالی پایدار او را تضمین کند.
نتیجه:
مدیریت خطر و خطر پذیری/ خطر کردن می تواند بحران ها و بلایا را دور ساخته و در صورت رخداد احتمالی از اثرات آنها بطور محسوس و موثر بکاهد. ارکان هندسی این مدیریت بر پایه های پیش بینی، شناسایی، ارزیابی و ادراک استوارند. این ارکان در پیوستگی با ارکان هندسی مدیریت بحران ها قرار دارند. مدیریت موثر بحران ها و بلایا نیز بر ارکان هندسی خود استوار است. این مدیریت نه تنها در مراحل پاسخدهی و بازتوانی و بازسازی، برای نجات جان انسان ها، کمک رسانی و عادی سازی شرایط فعالیت می نماید، بلکه زمینه مدیریتی موثر برای پیش بینی، شناسایی، ارزیابی و ادراک خطرها را هم فراهم می نماید. پیوستگی ارکان هندسی این دو مدیریت می تواند مدیریتی یکپارچه با سطح، حجم و توانی مضاعف را بوجود آورد. مدیریتی که خطر نکردن و خطر نپذیرفتن هوشمندانه را با درک عمیق و خردمندانه از تجارب مقابله با بحران ها و بلایا، به هم می آمیزد تا هندسه توانمندی انسان را به نمایش گذارده و پیشرفت و تعالی پایدار او را تضمین کند.
نویسنده: ح. شریف آرا