موزه
بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است. فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد.
پس فرهنگ. میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. فرهنگ ها و تمدنها مانند انسان سه مرحله تکامل دارند:
زاده میشوند، کودکی و نوجوانی دارند. کمال مییابند و به پیری میرسند و بالاخره از میان میروند. خاصیت فرهنگ ها و تمدنهای پویا و لازم را میبیند، از فرهنگهای دیگر میگیرد و آنچه را زائد میداند فرو مینهد و دور میریزد.
ـ تاریخچه موزه در ایران:
پیرامون تاریخچه موزه در ایران باید اظهار داشت که جمعآوری و نگهداری اشیاء ذی قیمت در ایران با انگیزه حفظ آثار شخصی بوده و بیشتر حالت خصوصی داشته است.
اولین نمونههای آن را میتوان در دوران سلسله هخامنشی و با شکلگیری حکومت مستقل ایران مشاهده نمود که صرفاً جنبه خصوصی داشته و تنها مورد استفاده حکام و امرای وقت قرار گرفته است.
موزه با مفهوم نوین امروزی آن در ایران از ۱۲۰ سال پیش شکل گرفت، اولین نمونه آن را در زمان حکومت محمد علیشاه میتوان مشاهده نمود در زمانی این شاه قاجار فصلی از کاخ گلستان به موزه ابزار و اشیاء قیمتی و سلطنتی تبدیل شد که مورد بازدید اعیان و اشراف واقع میشد.
در یکی دو قرن اخیر و بر اثر کاوش ها و حفریات باستانشناسی و یا بر حسب تصادف بتدریج آثار باستانی که دلیل بر وجود تمدن های پیشین این مرز و بوم بوده در اکناف ایران آشکار و کشف میگردید که متأسفانه بر اثر بی مبالاتی و بی توجهی زمامداران وقت عموماً به خارج از کشور حمل و زینت فصل موزههای جهان گردیده است و فقط تعدادی معدود از آنها در ایران باقی مانده است که آن هم در مجموعههای شخصی اعیان جمعآوری و نگهداری میشده است.
این وضع اسفبار که موجب خروج گنجینههای هنری و ملی و اشیاء گرانبهای تمدن گذشته این سرزمین از ایران میگردید کم کم اولیاء وزارت فرهنگ را بر آن داشت تا در این زمینه چارهاندیشی کرده و ترتیبی اتخاذ نمایند که خروج بی رویه این آثار باستانی جلوگیری بعمل آید.
بر مبنای همین تفکر در سال ۱۲۹۵ هجری شمسی و در زمانی که مرتضی خان ممتازالملک عهدهدار مقام وزارت معارف و اوقاف بود اراده کوچکی بنام شعبه عتیقات در این وزارتخانه بوجود آمد که بعدها این شعبه به دایره عقیقات تغییر نام داده وزیر نظر سازمان اداره کل معارف به فعالیت خویش ادامه داد.
و به موجب قانون آثار عتیقه که در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی (برابر با سال ۱۹۲۰ م) به تصویب رسید تمام حفاریها و کاوشها تحت نظر مستقیم دولت در آمد و امتیاز انحصاری چندین ساله فرانسویها پیرامون حفاری زمین جهت کشف آثار عتیقه لغو گردید و در عوض دولت ایران تقبل نمود که در تهران یک موزه آثار عتیقه و یک کتابخانه ملی سازد و ریاست آن را تا سه نوبت و هر نوبت پنج سال به فرانسویان واگذار نماید و در اجرای این طرح آندرهگدار معمار و مهندس فرانسوی به عنوان مدیریت موزه و کتابخانه ملی مشغول بکار گردید.
مرتضی خان ممتازالملک که در حقیقت میتوان گفت موسس اولین موزه ملی ایران بوده است. برای تشکیل یک موزه غنی و با ارزش در تهران تلاشهای بسیاری نموده است، وی توانست موزه ملی ایران را با ۲۷۰ قلم شیئ عتیقه در یکی از اتاقهای بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف که در قسمت شمال بنای مدرسه دارالفنون قرار داشت تاسیس کند و پس از خریداری و اهدأ کاخ مسعودیه (محل فعلی وزارت آموزش و پرورش واقع در خیابان اکباتان) این موزه به تالار آیینه آن کاخ منتقل شد (۱۳۰۴ ه. شش) جهت رشد و اعتلای هنرهای سنتی موزه هنرهای ملی بفرمان رضاخان در حوض خانه باغ نگارستان ایجاد گردیده که در کنار این موزه کارگاههای بومی جهت تولید و ساخت و ارائه آثار در نظر گرفته شد.
در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی با کشف آثار باستانی در تخت جمشید، موزه تخت جمشید جهت نگهداری این اشیاء بوجود آمد در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی بنای موزه مردم شناسی ایران بنیاد نهاده شد و پس از ۲۰ سال موزه مردمشناسی در خیابان ارامنه (بوعلی) گشایش یافت جهت ارائه هر چه بهتر آثار موزه مردم شناسی به کاخ ابیض جنب کاخ گلستان، کهن سالترین موزه کشور انتقال یافت (۱۳۴۷ هجری شمسی).
در سال ۱۳۳۵ موزه قزوین در کلاه فرنگی شاه طهماسب (بنای چهل ستون قزوین) برپا گردیده و در ادامه این روند موزه چهل ستون اصفهان در کاخ چهل ستون افتتاح گردید (۱۳۳۷) موزه هنرهای تزئینی در سال ۱۳۳۸ بنیاد نهاده شد. موزه جواهرات سلطنتی در دیماه ۱۳۳۹ شمسی در طبقه زیرین ساختمان بانک ملی گشایش یافت.
در سال ۱۳۴۱ موزه تبریز و گرگان و در سال ۱۳۴۵ موزه شوش و در سال ۱۳۴۶ موزه ارومیه افتتاح شدند که آثار موجود در این موزهها بیشتر جنبه تاریخی و مردمشناسی داشته است، موزه رشت در سال ۱۳۴۹ و موزه حمام گنجعلی خان کرمان در سال ۱۳۵۰ تأسیس یافتند، موزه مجموعه فرهنگی آزادی در سال ۱۳۵۰ و موزه خانه صبا در منزل مسکونی شادروان صبا در تاریخ ۲۱/۸/۵۲ تأسیس و افتتاح شد. از سال ۱۳۵۹ به بعد تغییرات وسیعتری در زمینه توسعه و تکمیل و تجهیز موزههای ایران انجام گرفته است که بعنوان مثال میتوان به موزههای مردم شناسی هنرهای تزئینی، صبا در تهران، رشت، آبادان، شوش ، هفت تپه، قزوین، کاخ رودسر، دژ شاهپور در خرمآباد و … بالاخره به موزه پارس در ارگ کریمخانی شیراز اشاره نمود.
سال ۱۳۵۵ اوج احداث بناهای موزهای در ایران بوده است در این سال انگیزه ایجاد بناهایی با عملکرد صرفاً موزه عمومیت مییابد که موزه هنرهای معاصر، فرش، فرهنگ سرای نیاوران حاصل آن میباشند.
جهت ثبت نام دردوره آموزشی طراحی و تجهیز موزه بر روی تصویر فوق کلیک نمایید.
دوره غیر حضوری است و محتوای الکترونیکی در قالب CD یا DVD به آدرستان ارسال می گردد.
پس از پایان گواهی ومدرک معتبر طراحی و تجهیز موزه با قابلیت ترجمه رسمی دریافت می نمایید
مشاوره رایگان: ۰۲۱۲۸۴۲۸۴ و ۰۹۱۳۰۰۰۱۶۸۸ و ۰۹۳۳۰۰۲۲۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۳۳۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۸۸۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۹۹۲۸۴
انواع موزه:
موزههای تاریخی
همه موزههایی که مجموعههایشان از دیدگاه تاریخی تشکیل و عرضه شدهاند موزه تاریخی شمرده میشوند و هدفشان اساساً ارائه مستند تسلسل زمانی به یک رشته رویداد یا مجتمعی نمایانگر لحظه ای از یک لحظه متحول است. مدرنترین این موزهها تمام تاریخ یک کشور، یک منطقه یا یک شهر را (همراه با تاریخی طبیعی یا جغرافیای آن) از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر و بدون نادیده انگاشتن دیدگاههای واقعی رشد، از قبیل دسترسی به زمین رشد شهری، نمایش میگذارند. علم و هنر را تلفیق می کنند، از انواع وسایل سمعی ـ بصری کمک میگیرند، و مکان عمدهای به اسناد مکتوب، به بازسازیها و مدلهای اقلیمی، و به نقشهها اختصاص میدهند. نمایشهایشان غالباً در بنای کهن. که خود یک نماد تاریخی است، صورت میگیرند. سایر انواع موزههای تاریخی مشتملند بر موزههای واقع در مواضع باستانشناسی، موزههای مستقر در یک بنای تاریخی یا در یک میدان جنگ و نیز موزههای یادبود شخصیتها.
این موزهها معمولاً جنبه تعلیمی دارند و بازسازی ها و مدل هایی را در بر میگیرند. مخازن و تالارهای مطالعه در این بناها فضای عمدهای را اشغال میکنند، چون وسعت موضوعات موردنظر چنان است که دانش مربوط به آنها بیوقفه پیشرفت میکند.
موزههای علمی
موزههای علوم طبیعی، موزههای علوم کاربردی و موزههای فنی (به استثنای موزههای تاریخ علوم و فنون، که تاریخی شمرده میشوند) در زمره موزههای علمی قرار دارند. وظیفه موزههای علمی این است که روحیه و ذهنیت علمی را به صورت سهبعدی منتقل کنند، تمایل طبیعی به دانش را برانگیزند، اطلاعاتی در مورد پژوهشها و پیشرفتها بدهند، به هر فردی احساس مشارکت در پیشرفت فنی را فصلند، و درک و قدردانی نسبت به حفظ محیط طبیعی از دیدگاه اقلیمی و تاریخی را تشویق کنند، تا بینندگان را با سیر تحول طبیعت و بشریت آشنا سازند. همه این موزهها شئ واقعی را (اعم از اینکه موجود طبیعی باشد، یا ماشین مصنوعی و با مدل آن (به صورت اسلاید تمام پرده رنگی، ماکت یا نمونه متحرک) و با نمایش (یعنی تجربیات فیزیکی، بازسازیهای کیهانی یا گردشهای علمی) پیوند میدهند. هدفشان اساساً تعلیم است و فعالیت های آموزشی آنها بسیار مهم و بدور از تمرکز است. بعضی از موزهها، نمایشگاه های قابل حمل و سوار کردن به راه میاندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تکنولوژی خدمت برسانند؛ برخی دیگر، مانند موزه کلکته، از موزههای بسیار استفاده میکنند؛ عدهای نیز انواع تسهیلات را در اختیار مدارس فاقد آزمایشگاه و کارگاه میگذارند، همچنان که در میلان دیده میشود. موزههای علمی محتملاً مواظبت شدهترین و پرفعالیتترین موزهها هستند. پیشرفتشان در موزهشناسی و در فنون ارائه از همه حیاتیتر بوده است.
موزههای تخصصی
اگر چه همه موزههای تخصصی را میتوان در طبقهبندی هایی که دیدم گنجاند، لیکن نفس تخصص بودنشان مسایل ویژهای برای آنها پدید میآورد. بسیاری از این موزهها از فعالیتهای محدود اقتصادی حکایت میکنند (از قبیل کاوشهای کانی، صنعت کفاشی) و در اینگونه موارد، کم و بیش به صنعتی که در آنها مصور شده وابسته هستند، موزههای دیگری به معرفی یک فعالیت هنری میپردازند (نظیر تئاتر، خیمهشببازی، موسیقی، سینما) و جنبه های ؟ هنری و فنی.
میتوان در همین مقوله از موزهها یی نام برد که یک فصل از جامعه هستند، مانند فصلی، مختص کودکان در یک موزه یا موزههای ویژه نابینایان
موزههای منطقهای
موزههای منطقهای، یا محلی، که به معرفی همه جنبههای (طبیعی، تاریخی و هنری) یک استان یا ولایت میپردازند و نظایر آنها را میتوان در اروپای غربی یا شرقی، هند، مکزیک، شیلی و کانادا یافت، از حیث تعداد ارزشهایشان واجد اهمیت هستند و در عین حال اینها هم مربوط به جامعهای هستند که از نظر فرهنگی همگی قابلیت جذب بازدیدکننده را دارند.
از این رو نخستین مسئولیتشان ارائه بازتابی از این جامعه و ارزش فصلیدن به سنن و روح خلاق آن است؛ مسئولیت دومشان گشودن آن جامعه به روی جهان برونی است، بویژه با ایفای نقش امتداد موزههای مرکزی که میتوانند آثار یا مجموعههایی را که میراث فرهنگی و طبیعی، ملی و بینالمللی را مصور میسازند به رسم امانت برایشان بفرستند.
موزههای فضای آزاد
اشارهای لازم است به موزههایی که یک بنای مشخص و مختص نمایش، بلکه در محدوده یک باغ یا یک پارک مستقر شدهاند و اشیاء آنها را در هوای آزاد عرضه میگردند. این موزهها به همه رشتههای علوم متکی هستند، ولی مسایل خاصی از حیث موزهشناسی و موزهنگاری مطرح میکنند. بدینسان در بین آنها به موزههای مردمشناسی، موزههای علوم طبیعی، موزههای باستانشناسی، موزههای هنری و موزههای تاریخ و فنون برمیخوریم. در این موزهها اگر چه مدیریت، خدمات و مخازن در ساختمانهای وسیعی مستقر هستند، معهذا مسایل خاصی در موارد نگهداری اشیاء و جریان دیدارکنندگان باقیاند. به سبب حالت پارک مانندشان، این موزهها بسیار جذاب هستند و دیدارکنندگان غالباً آنها را «سرزندهتر» از موزههای سنتی مینگرند. به علاوه، ابعادشان پذیرای از جمعیتی پرنفرتر از هر نوع موزه دیگر را ممکن میسازد از نقطه نظر ارائه، در این موزهها امکانات بازسازی تصنعی اقالیم به وجهی رضایتفصلتر از آن که در موزههای سرپوشیده میسر میشود فراهم است. لیکن خطری نیز در کار است، و آن وسوسه «جعل» است، به ویژه در مورد موزههای مردمشناسی در هوای آزاد، سرانجام، نگهداری، به علت عوامل آب و هوا، در این موزهها مشکلتر است. چرا که مجموعهها بدون حفاظی در هوای آزاد میمانند و تحت تأثیر تغییرات حرارت و رطوبت قرار میگیرند بدون اینکه راهی برای ممانعت یا اصلاحی وجود داشته باشد.
بناهای تبدیل شده به موزه
اغلب موزههایی که در فاصله سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۵۰ بوجود آمدند درون بناهای موجود تاریخی جا داده شدند: از جمله لوور در پاریس، آرمیتاژ در لنینگراد، اوفیتزی در فلورانس، پرادو در مادرید، در تبدیل این بناها به موزه، گاه مسائلی مطرح میشوند که تبدیل آنها را با مشکل مواجه میسازد، همچنین محدودیتهایی را به ملاحظه خصوصیات زیبایی شناختی و تاریخی خود باعث میشوند. «موقعیت این گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا که در مرکز تاریخی شهرها واقع شدهاند، و در نتیجه مشکلاتی از حیث عبور و مرور و نیز امکان دسترسی به همراه میآورند. رطوبت دیوارها و جو درونی بنا غالباً به مجموعهها آسیب میرسانند. نور طبیعی، گاه نامکفی است، و گاه خیره کننده، بطوری که میباید بر تعداد پنجرهها افزود و یا از آن کاست. فضا به قدر کافی انعطافپذیر نیست، تجهیزات موزهنگاری میباید برای کار در سطوح نامناسب تطبیق داده شود. بطور کلی حالت صمیمانه این بناها آنها را بیشتر در خور موزههای نقاشی، موزههای یادبودی، موزههای تخصصی تاریخی، و حتی نمایش مجموعههای خصوصی میسازد. جنبه تعلیمی موزهنگاری معاصر در اینها به آسانی جامه عمل نمیپوشد، و به استثنای چند بنای وسیع از قبیل لوور و ورسای، این موزهها نمیتوانند در آن واحد پذیرای عده زیادی از مراجعان بشوند.» مسأله دیگری که باید به آن توجه نمود، ایمنی مجموعههاست، خصوصاً که بناهای تاریخی عموماً بیش از سایر موزهها در معرض خطر حریق و یا سرقت هستند. با وجود تمامی این مشکلات، تمایل به استفاده از اینگونه بناها در سرزمینهایی که از این لحاظ غنی هستند، همچنان وجود دارد. اما نکته درخور توجه در این بناها این است که مجموعههایی که در آنها گردآوری و به معرض نمایش گذارده میشوند، بایستی با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نباید یک مجموعه فولکلور را در یک کاخ و یا مجموعه هنری غیر مذهبی را در یک کلیسای قدیمی به نمایش گذاشت.
بناهایی که به عنوان موزه ساخته شده اند:
هر چند که پیدایش موزه حداقل به قرن سوم پیش از میلاد باز می گردد، اما میتوان گفت طراحی ساختمانهایی با عملکرد خاص، برای موزه، در اواخر قرن ۱۸ آغاز شد. در این دوران معبد ـ موزهها یا کاخ ـ موزهها شکل گرفتند که معمولاً به تقلید از معابد یونانی ساخته میشدند. پس از آن در دوران معماری معاصر از دیدگاهی متفاوت به معماری موزهها پرداخته شد. در ادامه، ویژگیهای این دو نوع معماری بررسی میگردد.
الف ـ معبد ـ موزهها یا کاخ ـ موزه ها
اینگونه موزهها، ساختمانهایی با خصلت یادبودی هستند، و معمولا منظر برونیشان تقلیدی از معابد یونانی است: با ستونهای ردیف شده پیشانی مثلثی شکل و تزئین ثقیل کلاسیک. همانند موزه هنری مستروپولیتن در نیویورک، تالار ملی هنر در واشنگتن دی. سی. و تالار ملی در لندن این روش در موزهسازی در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طی قرن نوزدهم ادامه یافت. تالارهای درون این موزهها از مرمر یا سنگ سخت پوشیده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلکانهای وسیعی که گاهی تا یک سوم از فضای موجود را اشغال کردهاند مجهز هستند، مسیرهای ناراحتی را برای مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنایی در آنها از ارتفاع بیش از اندازه میتابد ـ اینها همه عناصری هستند که به قصد تأکید بر ارزش مجموعههای شاهکارها ور جوی جدی و تقریباً مذهبی طرح شدهاند. چشم بیننده باید از جلال قرون گذشته تسخیر و خیره شود … در همه این بناها فضاهائی که به مخازن و خدمات اختصاص یافته، کم و نامناسب است، بطوریکه کاربرد چندانی ندارد» از جهتی میتوان موزه فلسطین اشغالی را در بیتالمقدس و تالار ملی، اثر میس وان در روهه را که در برلن غربی واقع شده، و هر دو در طی دهه ۱۹۶۰ ساخته شدهاند. نمایانگر مفهوم نوین معبد ـ موزه دانست.
این نوع موزهها معمولاً در مرکز شهرهای قدیمی ساخته میشوند و برای اینکه با نیازهای جامعه امروزی منطبق گردند. هزینه و زحمت زیادی صرف آنها میگردد. از طرف دیگر، اینها خود، به انبیه تاریخی بدل میشوند و همین مسأله توسعه آنها را با اشکال روبرو میسازد. «راه حل هایی که برای دگرگون ساختن و مبدل کردن این بناها به موزههای مدرن اتحاد میشوند معمولا جنبه بنیادی دارند: از قبیل نصب سقفهای کاذب یا طبقات واسط حذف نور طبیعی با کو کردن پنجرهها و سقفهای شیشهای، تقسیم فضای تالارها، حذف نقاشیها و مجسمههای تزئینی و غیره. در موارد متعددی حیاطهای درونی را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهایی از بنا در زمینهای هم جوار ساختهاند».
ب ـ موزههای جدید
چنانچه اشاره شد تا دهه ۱۹۵۰ موزهها به عنوان پوسته زیبایی برای مجموعههای نهفته در آن در نظر گرفته میشدند. پس از آن نیز بسیاری از بناهایی که به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه یادبودی یافتند و بدین سان اینها نیز از همان مفهوم معبد ـ موزه و یا کاخ ـ موزه پیروی کردهاند. معماران بزرگی مانند لوکوربوزیه سوئیسی و میس راندرو و فرانک لویدرایت آمریکایی، در موزههای توکیو، چاندیگار، برلین، و موزه سالومون آر. گوگنهایم در نیویورک کوشیدهاند عملاً اندیشههای خود را در زمینه موزه شناسی نشان دهند «این گونه راهحلها به ندرت موزههای واقعاً کارآیی بوجود آوردهاندجدای اینکه منظرشان شهرت آنها را تأمین کرده باشد، این بناها در واقع از دیدگاه برونی آفریده شدهاند، و فضای درونشان، گو اینکه گاهی درخور نمایشگاههای آثار همخوان با معیارهای زمان ساختمان آنهاست، نمیتواند با دگرگونیهای بیوقفه مفاهیم موزهشناسی وفق داده شود.» البته در اینجا باید بیان کرد که از لحاظ طراحی معماری میان موزههای خصوصی یا نیمه خصوصی (دارای هیأت امنا یا شورا) و موزههای عمومی تفاوتی وجود دارد. در موزههای نوع اول نظر مدیر و کارکنان علمی، در گزینش معمار بسیار مؤثر است. از این جهت مسئولان موزه برنامهریز طرحی هستند که معمار ملزم به اجرای آن است، ولی در موزههای عمومی، معمار از جانب کسانی به غیر از کارکنان موزه به آنان تحمیل میگردد ولی مدیریت موزه دیگر از آنچنان آزادی برای برنامهریزی برخوردار خواهد بود، بنابراین میتوان گفت: طراحی موزههایی موفقیتآمیز بوده است که بسیاری از آنان ، آنچنان آوازه بلندی ندارند و بوسیله معماران عموماً گم نامی ساخته شدهاند که تمایل به همکاری نزدیکتری با کارکنان موزه، که قادر بودند برنامه دقیقی تهیه کنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون در کانادا، موزه هنرها و سنن مردمی در پاریس، موزه آثار عتیقه سیسیل در سیراکوز و مجتمع موزههای مدرن مکزیک. ویژگی این موزهها عبارت است از: «استفاده اصولی از پیشرفتهترین مصالح و فنون تقسیم فضایی سطوح مختص خدمات و مناطقپذیرش مراجعان، ایجاد فضاهایی با حجم انعطافپذیر جهت نمایشگاههای ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهیلات پژوهشی و مطالعه دقیق نقشهای که در ارتباط با نقشه کلی شهر و امکانات حمل و نقل و پارکینگ باشد.»
خصوصیات فیزیکی ساختمان موزه با عملکرد صحیح
خوانایی مسیر: در طراحی یک موزه به منظور نمایش، باید به نکات خاصی توجه نمود تا بازدید کنندگان از موزه بتوانند به راحتی و بدون اینکه در فضاهای پیچدر پیچ آن سر در گم گردند به راحتی در مسیری روشن به حرکت در آمده و از کلیه سالنهای نمایش در صورت تمایل از ساختمان موزه خارج شوند.
تناسبات اشیاء با سالنهای نمایش: تالارهای نمایش میبایست که متناسب با ابعاد و اندازههای سورههای نمایش انتخاب شود. برای مثال در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن آثار ظریف و کوچک که بازدید کننده می بایست در فاصله نزدیک به آن قرار گیرد به هیچ وجه مناسب نیست و بالعکس آثار هنری در اندازههاتی بزرگ را در تالارهای کوچک به نمایش در آوردن صحیح نمیباشد.
ایجاد ارتباطی با فضای بیرونی از آنجایی که عموماً سالنهای نمایش اشیا و آثار مختلف در موزهها فضایی بسته را تشکیل میدهند و نورهای غیر مستقیم طبیعی و مصنوعی روشنایی این مکانها را تأمین میکنند میبایست در مسیر حرکت بازدید کنندگان مکانهایی را جهت دید به فضایی باز و نور گل و گیاه ایجاد نمود تا از احساس دلتنگی از یکنواختی مسیر حرکت بازدید کننده کاسته شود و وی را تشویق به ماندن نماید.
ایجاد نمایشگاههای موقت در زمینه های هنری: به منظور هرچه فعالتر کردن ساختمان یک موزه میبایست در جوار عملکرد اصلی یک موزه که همانا تالارهای نمایش، در دورههای طولانیتر برگزار میشوند، یک سری تالارهای آزاد به منظور برپایی نمایشگاههای دورهای و فصلی از آثار با ارزش در زمینههای مختلف هنری از هنرمندان قدیمی و یا معاصر (در رابطه با طبیعت) پیشبینی نمود. تا همواره برنامههای جدیدی به منظور بازدید افرادی که قبلاً از تالارهای اصلی و دائمی موزه دیدن کردهاند فراهم نمود. و تا ارتباط اینگونه افراد با موزه همواره حفظ شده باشد.
ایجاد فضای تحقیق و کتابخانه: ایجاد فضاهایی به منظور تحقیق و آموزش در زمینههای خاص، به رشد و تکامل ذهنی و فرهنگی افراد علاقهمند کمک مؤثری مینماید. به طور مثال وجود کتابخانهای با کتبی در زمینههای مختلف موجود در موزه به منظور تحقیق افراد علاقهمند.
ایجاد سالن نمایش: وجود سالنهای نمایش فیلم، اسلاید، سخنرانی و غیره به منظور آموزشهای سمعی و بصری به مراجعین چنین مراکزی.
آموزش فنی و حرفهای: ایجاد کلاسهای آموزش تئوری و عملی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و آموزش جوانان کشور و تشویق به فراگیری هنرها و فنها و آموزش مرمت این گونه آثار و خلق آن.
غرفههای فروش و بوفه و چایخانه و …. در کنار این عملکردها ایجاد فضایی مناسب در بهترین نقطه از ساختمان با دیدی متنوع و جاذب جهت استراحت مراجعین به صورت چایخانه بسیار مفید میباشد تولید، ضمن معرفی بیشتر صنایع تولید از طریق فروش به مراجعین داخلی و بویژه خارجی امکان رشد اقتصادی موزه را میتوان فراهم نمود.