تاریخچه:
عکاسی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته میشود.این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است.بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است.
عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ که در دو مرحله انجام میشود: نخست، بهدستآوردن تصویر به وسیلهٔ دوربین و ثبت آن روی نگاتیو (فیلم) یا گیرنده تصویر الکترونیکی و دوم، ظاهر کردن تصویر مخفی حاصل از دوربین عکاسی و پایدارکردن آن.
در این فرایند، دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو یا گیرنده تصویر، باعث میشود الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور (نقره کلرید یا گیرنده) تأثیر گذارد و باعث ثبت تصاویر گردد.
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است؛ بهعنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد، بهشکل یک صنعت گسترش یافت و به عنوان هنر تثبیت شد.عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است و سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست اما اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسهفور نیِپس تولید شد و پس از آن توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. او با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز انجام دادند و داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکس رنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
جورج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد. ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.
در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، یا کاغذ به تصویر عکس میشود در حالی که عکاسی دیجیتال به فرایند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور بر روی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.
قسمت های اصلی دوربین:
بدنه:
دوربین عکاسی از یک اتاقک تاریک تشکیل شده که بر جدارهای آن یک عدسی محدب با فاصله کانونی ثابت قرار دارد. در جدار مقابل این عدسی فیلم و بین فیلم و عدسی دیافراگم وجود دارد. علاوه بر این دوربین به دستگاه تنظیم فاصله (مسافتیاب نوری)، شاتر یا بندان، نورسنج (طیفسنج نوری) و منظره یاب مجهز است.بدنه اصلیترین بخش یک دوربین عکاسی است که مانند یک اتاق فرمان عمل میکند.لنزها نیز یا به بدنه دوربین متصل و یا درون آن کار گذاشته میشوند. باطریها، نورسنج و سایر ابزار کنترل کننده نیز درون بدنه یک دوربین قرار دارد. برای حمل و نقل آسان بدنه دوربین یک بند محکم و پر استقامت دو طرف آن را به هم وصل میکند.
منظریاب:
منظرهیاب حفره ایست در پشت بدنه دوربین که عکاس از طریق آن سوژهاش را هدف قرار میدهد. در بعضی از منظرهیابها از یک آینه متصل به لنز در وسط دوربین کمک میگیرد (TTL) و در سایر موارد عکاس بدون واسطه سوژهاش را میبیند.
لنز:
لنز استوانهای حاوی مجموعهای از عدسی است که نور را از خود عبور داده و به درون دوربین هدایت میکند و باعث میشود که تصویر به صورت واضح بر روی فیلم عکاسی یا گیرنده تصویر منعکس شود.کیفیت عکس، بیشتر به لنز بستگی دارد تا دوربین. لنز دوربینهای کامپکت قابل تعویض نیستند، اما لنز دوربینهای تکلنزی بازتابی (SLR) قابلتعویضاند.
قدرت و کیفیت لنزها به عوامل گوناگونی بستگی دارد که مهمترین آنها فاصله کانونی و عدد دیافراگم است. فاصله کانونی بر حسب میلیمتر است و معرف زاویه دید لنز است. هرچه فاصله کانونی لنز کمتر باشد، لنز زاویه دید بازتری دارد و به اصطلاح لنز، وایدتر است و هرچقدر فاصله کانونی بیشتر باشد زاویه دید کوتاهتر خواهد بود.
انواع لنز به شرح زیر است:
لنزهای متداول
نوع لنز فاصله کانونی کاربرد
لنز سوپر واید کمتر از ۲۱ میلیمتر عکاسی از مناظر و عکاسی معماری
لنز واید بین ۲۱ تا ۳۵ میلیمتر عکاسی از طبیعت و عکاسی معماری
لنز نرمال بین ۳۵ تا ۷۰ میلیمتر عکاسی روزمره و معمولی
لنز تله کوتاه بین ۷۰ تا ۲۵۰ میلیمتر عکاسی پرتره
لنز تله بلند بیشتر از ۳۰۰ میلیمتر عکاسی حیات وحش و عکاسی ورزشی
افزون بر لنزهای متداولی که نام برده شد، لنزهای دیگری نیز وجود دارد که کاربردهای ویژه و خاصی دارند
لنزهای ویژه
نوع لنز ویژگی کاربرد
لنز ماکرو بزرگنمایی زیاد عکاسی ماکرو
لنز چشم ماهی زاویه دید ۱۸۰ درجه و فاصله کانونی ۶ تا ۱۶ میلیمتر ایجاد جلوههای ویژه تصویری
لنز اصلاح پرسپکتیو قابلیت چرخش به جوانب یا بالا و پایین عکاسی معماری
مبدلها
دیافراگم:
دیافراگم در دوربین عکاسی به تیغههایی گفته میشود که درون لنز قرار گرفتهاند و با گشاد و تنگ شدن، میزان عبور نور را از روزنه میانی آنها که به آن اپرچر گفته میشود، کنترل میکنند. این تیغهها که به طور معمول ۶ تا ۹ عدد هستند، طوری طراحی شدهاند که با بازشدن، میزان نور را زیاد و با تنگ شدن، میزان نور را کم میکنند. بسیاری از دیافراگمها مانند عنبیه و اپرچر همچون مردمک چشم کوچک و بزرگ یا تنگ و گشاد میشوند و با این عمل نور کمتر یا بیشتری به درون دوربین راه مییابد.
به زبان ساده, اندازه ی باز شدن لنزها به هنگام گرفتن عکس را دیافراگم می گویند
دیافراگم بر حسب f اندازه گیری می شود ( مثلا f/2.8 , f/4, f/5.6,f/8,f/22 ) که تغییر در درجه های آن میزان بازشدن لنز را دو برابر و یا نصف می کند ( میزان نور ورودی ).
به خاطر داشته باشید که اگر سرعت شاتر را هم یک درجه بیشتر کنید, میزان نور ورودی را نصف و یا دو برابر می کند و اگر مثلا سرعت شاتر را یک درجه کاهش و دیافراگم را یک درجه افزایش بدهید, نور ورودی به یک میزان خواهد بود.
میزان بازبودن این روزنه توسط عددهایی تعریف میشود که از تقسیم فاصله کانونی بر قطر مؤثر لنز به دست میآید. پله های کامل عدد دیافراگم در عکاسی به صورت زیر میباشد: ۱.۴-۲-۲.۸-۴-۵.۶-۸-۱۱-۱۶-۲۲-۳۲-۴۵
به طور مثال، اگر فاصله کانونی یک لنز قرار گرفته بر روی یک سنسور ۳۵ میلیمتری، ۵۰ میلیمتر باشد و دیافراگم لنز بر روی ۲ تنظیم شده باشد، قطر روزنه ایجاد شده توسط تیغهها (که به آنها دیافراگم گفته میشود)، ۲۵ میلیمتر خواهد بود. اگر دیافراگم لنز بر روی عدد ۸ قرار گرفته باشد، قطر روزنه ۶.۲۵ میلیمتر خواهد بود. این اعداد از تقسیم فاصله کانونی بر اپرچر به دست میآید و هرچه اپرچر کوچکتر باشد، قطر روزنه یا اپرچر بیشتر خواهد بود. به این دلیل است که اپرچر کوچکتر باعت بازشدن روزنه و اپرچر بزرگتر، باعث تنگ شدن روزنه میشود.
با گشاد و تنگ کردن این روزنه، نه تنها میزان ورودی نور به درون دوربین تغییر مییابد، بلکه عمق میدان نیز تغییر پیدا خواهد کرد. هرچه عدد دیافراگم، کوچکتر باشد، مساحت روزنه افزایش پیدا خواهد کرد و هرچه این مساحت بیشتر باشد، عمق میدان کمتر خواهد بود. به طور مثال، عمق میدان با f/22 بسیار بیشتر از عمق میدان با f/2.8 خواهد بود.
باید توجه داشت که در ایران، استفاده از کلمه فرانسوی دیافراگم به جای اپرچر اشتباه میباشد. دیافراگم تنها به تیغهها گفته میشود و اپرچر به روزنهای که در میان این تیغهها ایجاد میشود، گفته میشود. در نتیجه، کلمه دیافراگم به طور اشتباه متداول شدهاست. در انگلیسی، کلمه دیافراگم به هیچ عنوان استفاده نمیشود.
عمق میدان و دیافراگم:
هنگام تغییر دیافراگم باید به نکاتی توجه داشت که مهم ترین آنها عمق میدان عکس است.
عمق میدان ( Depth of field- DOF) : به قسمت هایی از عکس که روی آن فوکوس می کنیم گفته می شود. عمق میدان بزرگ به معنای فوکوس روی بیشتر نقاط عکس ( چه دور و چه نزدیک ) است ( مثلا پیش زمینه و پس زمینه با f/22 فوکوس شده است.) وعمق کم یعنی تنها روی قسمتی از عکس فوکوس می کنیم و بقیه ی قسمت ها تار خواهند ماند.
دیافراگم, تاثیر شگرفی بر عمق میدان دارد به طوری که دیافراگم بزرگ ( اعداد کوچک ) عمق میدان را کاهش و دیافراگم کوچک ( اعداد بزرگ ), عمق میدان را افزایش می دهد.
ابتدا ممکن است کمی گیج کننده باشد اما من به این شکل به خاطر سپردم که اعداد کوچک به معنای DOF کوچک اعداد بزرگ به معنای DOF بزرگ هستند.
در عکسی که با f/22گرفته شده, روی گل و غنچیه فوکوس شده و حتی شما قادر به تشخیص ابعاد برگ ها و حصار در پس زمینه هستید.در عکسی که با f/2.8 گرفته شده روی گل ( یا قسمتی از آن ) فوکوس شده اما روی غنچه فوکوس کمتری دیده می شود چون هنگام گرفتن عکس, فاصله ی بیشتری با دوربین داشته است. به علت کم بودن عمق میدان, روی پس زمینه فوکوس نشده است.
بهترین راه برای یادگیری دیافراگم, تمرین و تجربه است. از خانه بیرون بزنید و سوژه ای پیدا کنید. تعدادی عکس با دیافراگم های مختلف (از کوچک تا بزرگ ) از آن بگیرید. به زودی خواهید دید که این کار چقدر می تواند در تسلط شما بر دیافراگم موثر باشد. بعضی از سبک های عکس نیاز به عمق میدان بیشتری دارند.
مثلا برای عکس گرفتن از یک منظره, از یک دیافراگم کوچک ( با اعداد بزرگ ) استفاده می کنند تا روی تمام پیش زمینه ی عکس فوکوس کنند. از طرف دیگر در عکاسی پرتره بهتراست از پس زمینه ی تار استفاده شود تا روی سوژه ی مورد نظر کاملا فوکوس شود. در این مورد, یک دیافراگم بزرگ ( با اعداد کوچک ) انتخاب می کنید تا عمق میدان را کم کند.
عکاسانی که قصد بزرگنمایی اجسام را دارند,ترجیح می دهند از دیافراگم بزرگ استفاده کنند تا روی تمامی قسمت هایی که در نظر دارند فوکوس شود.
شاتر:
کلمه Shutter از نظر معنا به معنی “مسدود کننده” و کلمه Diaphragm به معنی “میان پرده” است. بسیاری می پندارند که شاتر و دیافراگم یکی هستند اما چنین نیست و مثال ساده آن ، چشم ها هستند. مردمک چشم نقش دیافراگم و پلک های شما نقش شاتر را بازی می کنند ؛ با این تفاوت که در دوربین عکاسی از بیرون به داخل به ترتیب عدسی ، دیافراگم و شاتر قرار دارند اما در چشم ها ابتدا شاتر سپس عدسی و نهایتاً دیافراگم قرار دارد ، زیرا چشم ها دوربین عکاسی نیستند و یک فیلمبردار حرفه ای می باشند. اما عملکرد دو دریچه شاتر و دیافراگم را دقیقاً از روی چشم شبیه سازی کرده اند. در لنزهایی که تکنولوژی پیچیده ای به کار رفته است ، گاهی دیافراگم در لابلای عدسی ها قرار می گیرد اما به طور کلی شاتر در درون دوربین و دیافراگم و عدسی ها در درون لنز قرار دارند. ابتدا به مکان قرار گیری این بخش ها در دوربین توجه کنید:
بخش IS یا همان Image Stabilizer (پایدار کننده تصویر) که موتور لرزه گیر می باشد در همه لـنز ها به کار نمی رود زیرا معمولاً یک سوم قیمت لنزی که دارای این موتور است مربوط به آن می باشد. اصولاً لنز های با طول بلند که احتمال لرزش دست به دلیل سنگینی آن ها بیشتر است دارای چنین موتوری هستند. همانطور که گفته شد ، در این لنز به دلیل به کار رفتن انواع مختلف عدسی ها با کاربری های مختلف و تکنولوژی های مدرن ، دیافراگم در لابلای آن ها قرار می گیرد. شاتر با کمی فاصله در جلوی سنسور قرار می گیرد و جلوی آن را بسته است و هنگامی که دکمه عکاسی را می فشارید شاتر باز می شود و تصویر روی سنسور می افتد و مجدداً شاتر بسته می شود. در حقیقت دکمه عکاسی همان دکمه شاتر است.
Shutter وظیفه رساندن و نرساندن نور به سنسور را بر عهده دارد. یعنی وقتی شما کادر مورد نظر خود را انتخاب کردید اکنون با فشردن دکمه عکاسی به شاتر دستور باز شدن می دهید تا نور موضوع عکاسی پس از عبور از عدسی ها به سنسور رسیده و ثبت شود ؛ آنگاه شاتر بسته می شود که تاریک خانه ایجاد شده تا سایر نورهای محیط سبب به اصطلاح سوختن عکس نشوند. سرعت باز و بسته شدن این دریچه در دست عکاس است. اگر طوری تنظیم کند که این دریچه با سرعت بسیار بالایی باز و بسته شود عکس به اصطلاح Freeze می شود. یعنی اگر موضوع عکاسی متحرک باشد سرعت باز و بسته شدن شاتر اینقدر بالاست که این تحرک در تصویر ثبت نمی شود.
در تنظیمات اغلب دوربین ها ، سرعت شاتر تا ۴۰۰۰/۱ (یک چهار هزارم) ثانیه افزایش و تا ۳۰ ثانیه کاهش می یابد. یعنی ماکسیموم سرعت باز و بسته شدن شاتر می تواند ۴۰۰۰/۱ ثانیه و بیشترین زمانی که می تواند باز بماند (مینیموم سرعت شاتر) تقریباً ۳۰ ثانیه است اما پس از ۳۰ ثانیه گزینه ای به نام Bulb که با حرف B نمایش داده می شود فعال می شود. شما با قرار دادن سرعت شاتر روی B می توانید ساعت ها آن را باز نگهدارید و حرکات را ثبت کنید.
پرده شاتر انواع مختلف دارد. یک مدل آن به صورت سه پرّه است که در هم می روند. شاتری که کاملاً بسته است در آستانه باز شدن می باشد و پس از باز شدن کامل و ثبت عکس شروع به بسته شدن می کند. این عملیات ممکن است در چند صدم یا چند هزارم ثانیه رخ دهد. اما هنگامی که بسته است حتی کوچکترین باریکه نوری از آن عبور نمی کند
نوع دیگر شاتر ها ، عمودی و افقی است.
سرعت شاتر یک دوربین معمولا با عدد یک ثانیه و کسری از آن محاسبه خواهد شد. زیرا بیشتر سرعت شاتر تصاویر ثبت شده در کسری از یک ثانیه رخ میدهند. برای مثال ۱/۴ ثانیه به معنای یک چهارم یا ربعی از یک ثانیه است. این در حالی است که ۱/۲۵۰ ثانیه به معنای یک دویست و پنجاه هزارم از یک ثانیه یا به عبارتی دیگر چهار میلی ثانیه است. تقریبا تمامی دوربینهای DSLR جدید میتوانند با حداکثر سرعت شاتر ۱/۴۰۰۰ ثانیه به عکاسی بپردازند. این در حالی است که سرعت شاتر در دوربینهای سطح بالاتر ممکن است به ۱/۸۰۰۰ ثانیه با حتی بیشتر نیز برسد. از طرفی در سمت دیگر میدان حالت لانگ اکسپوژر یا نوردهی طولانی مدت نیز وجود دارد که در حالت کاملا خودکار بر روی دوربینهای DSLR بر روی ۳۰ ثانیه تنظیم شده است.
تفاوت سرعتهای مختلف شاتر
همان طور که قبلا به آن اشاره شد سرعتهای شاتر سریع و بالا معمولا به منظور فریز و ثابت کردن اجسام متحرک موجود در صحنه استفاده میشوند. برای مثال به منظور عکاسی در حالت طبیعی سرعت شاتر بالای ۱/۵۰۰ ثانیه و برای عکاسی از پرندگان سرعت بالای ۱/۱۰۰۰ ثانیه ممکن است برای یک عکاس مناسب باشد.
معنا و مفهوم سرعت شاتر در عکاسی
سرعتهای پایین شاتر یا همان سرعت کند شاتر زمانی استفاده خواهد شد که دوربین بر روی یک سه پایه قرار گرفته باشد و در حقیقت هیچ گونه لرزشی به بدنه دوربین وارد نشود. بعضی از لنزهای مانند Nikon 70-200mm VR II دارای سیستم لرزشگیر VR یا همان vibration reduction (به معنای کاهش دهنده لرزش) هستند که به صورت تکنیکی باعث رفع لرزشهای خفیف تا حد خاصی خواهد شد. با استفاده از این تکنولوژی تا سرعت شاتر ۱/۱۰ ثانیه زمانی که با دست خود در حال عکاسی هستید، هیچ گونه اثر لرزشی و یا تار شدگی در عکسها پدیدار نخواهد شد.
در مورد سرعتهای شاتر بلند که معمولا در تکنیک لانگ اکسپوژر از آن استفاده میشود نیز باید گفت که به سرعتهای بالای یک ثانیه معمولا این طور اطلاق میشود. از طرفی لازم به ذکر است که به جهت ثبت هر چه واضحتر در این زمینه حتما میبایست از سه پایه استفاده گردد. لازم به ذکر است که این تکنیک به منظور عکاسی در شب، عکاسی از ستارگان و یا عکاسی نجومی استفاده خواهد شد
سرعت شاتر تنها یک مفهوم برای رساندن نور به سطح حساس نیست، سرعت شاتر در واقع یکی از عواملی است که شما می توانید با استفاده از آن تکنیک های مختلف عکاسی را بیاموزید و با آن ها عکاسی کنید. تکنیک های مرتبط با سرعت شاتر بسیار زیاد هستند ولی در این جا سعی می شود تا به اصلی ترین آن ها اشاره شود.
سرعت شاتر دوربین را چگونه انتخاب کنیم؟
۱٫ سرعتی را انتخاب کنید که تصویر مربوط به اشیای ثابت را مات نکند. مهمترین عاملی که شما در حین عکس گرفتن باید آن را رعایت کنید این است که دوربین نلرزد. از سرعت شاتر بالا استفاده کنید تا از مات شدن عکس جلوگیری کنید. اگر دستان ثابت و قرصی دارید، ۱/۳۰ میتواند تصویر خوبی ارائه دهد.
برای این موقعیت تغییر در سرعت شاتر میتواند هیچ تأثیری نداشته باشد مگر اینکه حرکات در طول نوردهی به میزان کافی کم باشند و یا دارای پهنای مگا پیکسلی مناسب باشند. بعد از آنها میتواند تصویر را تا حدی حساس به حرکات جانبی دید.
عدسیهای ثابتکنندهی تصویر و یا دوربین میتوانند به شما کمک کنند تا روند موردنظر را کمی آهستهتر نمایید که از فن گرفتن نیز در این حالت میتوانید بهره ببرید.
قرار دادن دوربین بر روی یک شی ثابت میتواند از لرزش آن بهخصوص در عکسبرداری با سرعت کم شاتر جلوگیری کند.
۲٫ اگر میخواهید حرکات را ثبت کنید از سرعتبالای شاتر استفاده کنید. تشخیص اینکه آیا شی مورد نظر شما در حال حرکت است و یا ثابت به شما کمک میکند تا سرعت شاتر را انتخاب کنید. اگر از شی در حال حرکت عکسبرداری میکنید بهسرعت شاتر بالا نیاز دارید.
از ۱/۵۰۰۰ برای عکسبرداری از رویدادهای روزمره و ورزشی استفاده کنید.
وقتیکه از اشیای در حال حرکت و نزدیک به خود عکسبرداری میکنید از حالت ۱/۱۰۰۰ تا ۱/۴۰۰۰ استفاده کنید. ۱/۱۰۰۰ تا ۱/۲۰۰۰ زمانی که از پرندهها عکسبرداری میکنید نتیجهی خوبی در پیدارند. زمانی که میخواهید از ماشینها عکسبرداری کنید ۱/۱۰۰۰ نتیجهی خوبی به بار میآورد.
۳٫ برای ایجاد هاله در عکس از سرعت شاتر کم استفاده کنید. زمانی که میخواهید از یک شی در حال حرکت عکسبرداری کنید، از سرعت کم شاتر بهره ببرید تا بتوانید در عکس خود ایجاد هاله کنید این حالت میتواند در عکاسی ورزشی مناسب باشد. سرعت کم شاتر به شما اجازه میدهد تا زمینهای مات داشته باشید. شما همچنین میتوانید از این روش استفاده کنید تا یک شی ثابت را در پسزمینهای متحرک نشان دهید. به این منظور از سرعت شاتر ۱/۱۵ استفاده کنید. از شی در آن پسزمینه پیروی کنید، حرکات نسبی در مقابل دوربین میتوانند تصویر را مات کنند.
از سرعت شاتر آهستهتر استفاده کنید تا اینکه آبی که میخواهید از آن عکسبرداری کنید مات دیده شود.
۴٫ سرعت شاتر را بر اساس نور مشخص کنید. نور به نوردهی تصویر شما کمک میکند. با توجه به منبع نور تشخیص میدهد که چه نوع سرعت شاتری شما باید انتخاب کنید. اگر نور بیشتری به عکس شما رسید عکس موردنظر شما نوردهی زیادی خواهد شد و اگر نور کمی به آن برسد تحت نوردهی کم قرار خواهد گرفت.
سرعتهای بالای شاتر میتوانند با نور زیاد خوب کار کنند.
سرعتهای شاتر پایین با نور پایین کار میکنند و در این حالت نور وارد مرکز دوربین میشود و عکس را نورانی میکند. در موقعیتهایی که شما نور بسیار کمی دارید، میتوانید از چند ثانیه سرعت شاتر استفاده کنید. به این منظور شما باید از سهپایه و یا ابزاری مانند آن استفاده کنید تا دوربین را ثابت نگهدارید.
سرعتهای پایین شاتر میتوانند در شب مورداستفاده قرار گیرند. این کار باعث میشود که دنبالهی نور ایجاد شود مانند دنبالهی نوری از پشت ماشینها و یا آتشبازیها دیده می شوند. اگر میخواهید به این حالت دست پیدا کنید از ۲ تا ۳۰ ثانیه استفاده کنید.
برای عکس برداری در یک محیط تاریک، حساسیت ISO را افزایش دهید و سرعت آرام شاتر را انتخاب کنید. از یک فلش خارجی استفاده کنید و آن را با سرعتپایین شاتر ترکیب کنید تا صحنهی موردنظر خود را ثبت کنید..
نقاشی با نور
یکی از تکنیک های بسیار جالب عکاسی، نقاشی با نور است. حتماً شما نیز تا به حال عکس هایی را مشاهده کرده اید که در این عکس ها فردی شکلی را در فضا با استفاده از نور نقاشی کرده است. برای استفاده از تکنیک نقاشی با نور شما باید بدانید که چگونه با سرعت شاتر خود بازی کنید. در ابتدا با این موضوع را در نظر داشته باشید که نقاشی با نور در محیطی تاریک باید انجام شود پس شما باید سرعت شاتر پایینی داشته باشید تا هم نور مناسب را دریافت کنید و هم در زمان باز بودن شاتر شما بتوانید به سوژه مورد نظر خود اجازه دهید تا به راحتی موضوع مورد نظر خود را جلوی دوربین با نور نقاشی کند.
برای نقاشی با نور شما نیاز به تجهیزات خاصی ندارید، کافی است تا فردی را داشته باشید که جلوی دوربین شما بایستد و یک چراغ قوه را در دست بگیرد و طرحی را در فضا نقاشی کند. بهتر است تا دوربین را بر روی سه پایه قرار دهید ولی اگر سه پایه در اطراف خود نداشتید سعی کنید دوربین را بی حرکت قرار دهید.
کشیدگی در حرکات، فریز کردن
در این قسمت به دو مفهوم متفاوت می پردازیم. در عکاسی شما با کم کردن سرعت شاتر خود و عکاسی از اشیایی که در رو به روی شما با سرعت زیاد در حال حرکت هستند می توانید حرکت سریع اشیا را به صورت کشیده تصویر کنید. به عنوان مثال یک موتور سوار به سرعت در حال حرکت است و یا فردی در پیاده رو در حال حرکت است و شما از زاویه ای مناسب در حال عکاسی هستید. اگر سرعت شاتر خود را از سرعت حرکت فرد یا شیء پایین تر بیاورید، حرکت سوژه به صورت محو تصویر می شود.
یکی دیگر از مفاهیم جالب در سرعت شاتر فریز کردن حرکت اجسام است. در عکاسی از مسابقات ورزشی تقریباً عکاسان همه از سرعت شاتر بالایی استفاده می کنند تا بتوانند حرکت تند بازیکن را فریز کنند و یا به عبارتی منجمد کنند. برای فریز کردن کافی است شما سوژه خود را زیر نظر داشته باشید و بدانید که سرعت سوژه شما چند کیلومتر بر ثانیه است. پس از چند بار عکاسی و پیدا کردن سرعت حدودی سوژه، باید سرعت شاتر خود را با سرعت سوژه هماهنگ کنید. سپس دوربین خود را در دست بگیرید و دقت کنید که سرعت شاتر شما با سرعت سوژه برابر باشد.
یکی دیگر از تکنیک های عکاسی با سرعت شاتر بالا، تکنیک پنینگ است که در این تکنیک شما باید سرعت سوژه با سرعت شاتر را هماهنگ کنید و سپس به این نکته توجه داشته باشید که باید دوربین را همراه با سوژه در حین عکاسی حرکت دهید تا در پس زمینه حرکت کشیده ای ثبت شود. این حرکت کشیده در واقع ویژگی اصلی تکنیک پنینگ است و برای شناسایی تکنیک باید به این خطوط توجه کرد.
در انتها باید به یکی از سرعت های ویژه در دوربین های DSLR اشاره کرد که این سرعت، سرعت B و یا همان علامت بالب BULB بر روی دوربین های حرفه ای است. در سرعت B شما تا زمانی که دستتان را از روی دکمه شاتر برنداشته باشید، شاتر شما باز است و نور به سنسور حساس شما می رسد. این سرعت برای عکاسی در محیط های کم نور بسیار مناسب است و در محیط های شهری برای عکاسی در شب و ثبت کشیدگی نور ماشین ها و نور های شهری سرعت B یک پیشنهاد بسیار مناسب است.
سرعت شاتر، یکی از سه ضلع مثلث حیات عکاسی است که در دو ضلع دیگر دیافراگم و ایزو قرار دارد. این مؤلفه ها هر کدام به نوبه خود در عکاسی نقش مهم و اساسی را بازی می کنند و نباید از هیچ کدام چشم پوشی کرد.
جهت ثبت نام در دوره آموزشی عکاسی بر روی تصویر فوق کلیک نمایید
دوره غیر حضوری است و محتوای الکترونیکی در قالب CD یا DVD به آدرستان ارسال می گردد
پس از پایان گواهی و مدرک معتبر دوره آموزشی عکاسی با قابلیت ترجمه رسمی دریافت می نمایید
مشاوره رایگان: ۰۲۱۲۸۴۲۸۴ و ۰۹۱۳۰۰۰۱۶۸۸ و ۰۹۳۳۰۰۲۲۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۳۳۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۸۸۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۹۹۲۸۴
عمق میدان
عمق میدان عبارت است از گستردگی محدودهای که جلوتر یا عقبتر از سوژهٔ اصلی، فوکوس هستند و مقدار معینی از میدان دید لنز که در آن تصاویر بهصورت کاملاً واضح ثبت میشوند. هرچه فاصلهٔ سوژه از دوربین افزایش یابد، دیافراگم بسته تر باشد یا لنز وایدتر باشد عمق میدان نیز افزایش خواهد یافت.
تعادل سفیدی
تعادل رنگ سفید (به انگلیسی: White Balance) یا تعادل رنگ عبارت است از به روند اصلاح رنگها که در این روند تن رنگ سفید که ممکن است تمایل به برخی رنگهای دیگر داشتهباشد تبدیل به سفیدِ کامل میشود و سایر رنگها نیز به تناظر آن، اصلاح میشوند.
نوردهی
به مقدار نوری که به فیلم عکاسی یا گیرنده تصویر میرسد، نوردهی گفته میشود. این مقدار ترکیبی از نور موجود، عدد دیافراگم و سرعت شاتر است.
فوکوس
به تنظیم فاصلهٔ سوژه تا دوربین فوکوس گفته میشود. اشیایی که در فاصلهٔ فوکوس یا نزدیک به آن قرار داشته باشند واضح و سایر اشیاء، محو میشوند.
تأثیر سرعت فیلم بر کیفیت عکس. تصویر بالا با ایزوی ۱۰۰ و تصویر پایین با ایزوی ۱۶۰۰ گرفته شده.
فاصله کانونی
فاصله کانونی، به فاصلهٔ مرکز اپتیکی لنز و مرکز کانونی آن گفته میشود. این فاصله معمولاً برابر با فاصله فاصله مرکز اپتیکی و سنسور است و تغییر فاصله کانونی باعث افزایش یا کاهش بزرگنمایی میشود.[۹۷] هنگام افزایش بزرگنمایی روی یک شی، فاصله کانونی عوض میشود و هر چه سوژه دورتر باشد فاصلهٔ کانونی بیشتر میشود. در شرایط یکسان عکسی که با فاصله کانونی کمتر گرفته شده باشد، کیفیت بهتری دارد.
حساسیت فیلم
حساسیت فیلم یا ایزو عددی است که جهت اندازهگیری حساسیت فیلم عکاسی یا حسگرهای الکترونیکی استفاده میشود. در دوربین آنالوگ هرچه حساسیت فیلم بیشتر باشد نیاز به نور کمتری خواهد بود ولی کیفیت عکسها نیز کاهش پیدا میکند. در دوربین دیجیتال، حساسیت دوربین، مقدار تقویت خروجی حسگر را تعیین میکند. هرچه خروجی بیشتر تقویت شود، نیاز به نور کمتر خواهد بود ولی افزایش تقویت، باعث افزایش نویز و در نتیجه کاهش کیفیت میشود.این سرعتها را معمولاً با اعداد ۱۰۰٬۲۰۰٬۴۰۰٬۸۰۰٬۱۶۰۰٬۳۲۰۰ نمایش میدهند که در آن عدد بزرگتر نمایانگر سرعت بالاتر است.
زاویه دید
زاویهٔ دید، زاویهای است که لنز میتواند صحنهٔ روبهروی خود را ببیند؛ اگر خطی فرضی از لنز به دو انتهای منظرهای که دیده میشود ترسیم کنیم، زاویهٔ بین این دو خط، زاویهٔ دید خواهد بود. زاویهٔ دید را فاصلهٔ کانونی مشخص میکند و هرچه فاصلهٔ کانونی بیشتر شود، زاویهٔ دید کوچکتر و هرچه فاصلهٔ کانونی کمتر بشود، زاویهٔ دید بزرگتر میشود.
ترکیببندی
عکاسی مشتمل بر دو بخش هنر و مهارت است. ترکیببندی از یکسو با مسائل زیباییشناسی سر و کار دارد؛ اینکه چگونه میتوان تصاویر زیباتری بوجود آورد و از سوی دیگر، ترکیببندی میتواند در بیان ایدهٔ عکاسی نیز مؤثر باشد و به عنوان مثال عکاس میتواند با ترکیببندی مناسب، قسمتهای مهم تصویر را برجسته کند و توجه بیننده را به قسمتهایی جلب کند که هدف اوست. در واقع ترکیببندی عبارت است از قراردادن اجزای عکس در کنار یکدیگر. قسمت زیادی از عکاسی، بدون دوربین است؛ عکاس باید بیندیشد، ریزبین و نکتهسنج باشد و از همه مهمتر، دغدغه داشتهباشد و پیش از عکسبرداری، صحنه را به خوبی در ذهنش مجسم کند.
نسبت یکسوم
قسمتهای مختلف کادر از نظر بصری، ارزش یکسانی ندارند، برخی قسمتها توجه بیشتری را جلب میکنند و به همین دلیل باید از آنها استفادهٔ بیشتری کرد. قرار گرفتن عناصر مهم تصویر در محل برخورد خطوط افقی و عمودی که تصویر را به سه قسمت تقسیم میکنند، بیشترین توجه را جلب میکند.اگر طول و عرض عکس، با استفاده از خطوط فرضی به سه قسمت تقسیم شوند، این خطوط در چهار نقطه که به آنها نقاط طلایی گفته میشود یکدیگر را قطع میکنند و بهتر است موارد کلیدی و مفهومی تصویر، بر روی این نقاط و خطوط ثبت شود. زیرا قرار دادن سوژه روی این نقاط تلاقی، باعث ایجاد هماهنگی و جلب توجه بیشتر میشود.
نقطهٔ کانونی و خطوط راهنما
نقطهٔ کانونی قسمتی از سوژهٔ اصلی عکس و اولین نقطهای است که نگاه بیننده را به خود جلب میکند. هر عکس باید یک نقطهٔ کانونی اصلی داشته باشد. عکسهایی که یکدست هستند و هیچ قسمتی از آنها گیرایی و کشش بیشتری نسبت به سایر بخشها ندارند، معمولاً عکسهای خوبی نیستند و نمیتوانند ارتباط خوبی با بیننده برقرار کنند.
عکس میتواند چند نقطهٔ کانونی فرعی هم داشته باشد تا بعد از اینکه نگاهِ بیننده متوجهٔ نقطه کانونی اصلی شد، توجه او را به سمت خود جلب کنند. همچنین، عکس باید نگاه بیننده را هدایت کند؛ نگاه از نقطه کانونی شروع میشود و با کمک خطوط راهنما به قسمتهای دیگر عکس کشیده میشود.
در بسیاری از مناظر عناصری وجود دارند که میتوانند خطوطی راهنما باشند. نردهها، خط افق، درختان و بسیاری دیگر از عناصر اینچنینی، میتواند مورد استفادهٔ عکاس قرار گیرد.
انواع عکاسی
عکاسی معماری
عکاسی معماری، شاخهای از عکاسی است که در آن از آثار معماری و ساختمانها عکسبرداری میشود.
در عکاسی معماری، دو فاکتور زاویه دید و نوع لنز مهماند، زیرا معمولاً آثار معماری بزرگ هستند و عکاس هم نمیتواند به اندازهٔ کافی از آنها فاصله بگیرد؛ به همین دلیل لازم است که زاویهٔ دید لنز زیاد باشد، یعنی فاصله کانونی کم باشد تا عکاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در کادر جا دهد.
عکاسی اجسام بیجان
عکاسی اجسام بیجان شاخهای از هنر عکاسی است که به ثبت تصویر از اشیاء بیجان و معمولاً غیر متحرک و اشیاء محیط پیرامون میپردازد. عکاسی از اجسام بیجان در حقیقت جزو سبکهای مشکل عکاسی محسوب میشود، عکاسان این سبک باید توانایی نورسنجی دقیق را داشته و از ذوق ترکیببندی بالایی برخوردار باشند. هدف اصلی در عکاسی طبیعت بیجان، بیان ایده و مفهومی خاص، به سادهترین و روشنترین شکل ممکن است.
وجه تمایز اصلی این سبک با سایرسبکها، در حقیقت به چیدمان صحنهٔ عکس مربوط است؛ چیدمان در حقیقت همان چیدن صحنه عکس و ساختن صحنه است؛ در این سبک، عکاسان در حقیقت بیشتر عناصر عکس را میسازند تا اینکه صرفاً سرگرم عکاسی باشند.
عکاسی نجومی
عکاسی نجومی شاخهای از عکاسی است که به وسیلهٔ تلسکوپ و با روشهای مختلف از ستارهها و سیارات عکسبرداری میکند. زمان نوردهی این عکسها معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت، متفاوت است. البته با دوربین عکاسی و با هر لنزی میتوان از ستارهها و سیارههای نزدیک عکس گرفت. در این نوع عکاسی استفاده از سرعت B برای نوردهی طولانی متداول است.
عکاسی ورزشی
عکاسی ورزشی، شاخهای از عکاسی است که در آن از صحنههای ورزشی و ورزشکاران عکسبرداری میشود. در این نوع عکاسی، تجهیزات و ابزارها نقش مهمی دارند زیرا سوژه متحرک است و عکاس هم از صحنه دور است بنابراین داشتن لنزهای قدرتمندی همچون تله و زوم لازم است. همچنین دوربین هم باید قابلیت استفادهٔ پیاپی شاتر را داشته باشد.
عکاسی پرتره
عکاسی پرتره، شاخهای از عکاسی است که در آن از چهرهٔ انسان عکسبرداری میشود. عکاسی پرتره انواع مختلفی دارد، اما در همهٔ آنها تمرکز عکس بر روی چهرهٔ اشخاص است. پرتره تنها یک عکس ساده نیست، بلکه نمایانگر افکار، اخلاق و خصوصیات فردی سوژه است.
معمولاً فاصلههای کانونی لنزهای مورد استفاده برای عکاسی پرتره بخاطر بار روانی لنزهای واید و نرمال، از دو برابر نرمال به بالا و بخاطر کاهش شدید عمق میدان وضوح در لنزهای تله بلند، کمتر از چهار برابر لنز نرمال است. بهتر است عکسهای پرتره را با عمق میدان کم (یعنی با دیافراگم باز) تهیه کرد تا پس زمینه محو شده و سوژه با تأکید بیش تری دیده شود.
عکاسی از طبیعت
عکاسی طبیعت به شاخهای از عکاسی گفته میشود که گیاهان، جانوران، کوهها یا صخرهها به نحوی ثبت شده باشند که در آن هیچ گونه اثر مستقیم یا غیر مستقیمی از حضور انسان دیده نشود، گیاهان پرورش داده شده از سوی انسان، راهها، حیوانات اهلی یا حیوانات وحشی خارج از محیط زیست اصلی خود، هیچیک در عکس طبیعت نباید حضور داشته باشند.
عکاسی حیاتوحش
عکاسی حیات وحش، شاخهای از عکاسی است که در آن از حیوانات و جانوران عکسبرداری میشود. عکاسی در این سبک، نیاز به دانش بالا و تجربهٔ فراوان در زمینهٔ عکاسی و آشنایی با رفتار حیوانات گوناگون دارد. عکاسان باید توان اثبات طبیعی بودن تصاویر را داشته باشند. عکس از حیوانات در باغ وحش، حیوانات دست آموز و اهلی شده و سایر موارد مشابه عکس طبیعت محسوب نمیشوند.
در این نوع عکاسی، دهانهٔ باز لنز برای دستیابی به سرعت بالا و ثبت سوژهٔ در حال حرکت و محو کردن پس زمینه استفاده میشود. همچنین عکاسان حیاتوحش، از لنز تله استفاده میکنند بنابراین عکاسان حیات وحش احتیاج به سهپایه دارند. آنها همچنین برای این که بتوانند به حیات وحش نزدیکتر شوند احتیاج به وسایلی برای استتار دارند.
عکاسی از مناظر
عکاسی از مناظر، به عکاسی از جهان پیرامون میپردازد، حضور انسان یا عناصر انسانی، در این سبک محدودیتی ندارد. توانایی در دیدن زیباترین ترکیب بندی در منظره و تصور آن که در چاپ نهایی چگونه به نظر میرسد و همچنین انتقال الهام عکاس به بیننده از مهمترین ماهیتهای عکاسی منظره است. برای عکاسی از چشماندازها، عکاسان معمولاً از لنز واید، سهپایه و بستهترین دیافراگم (۱۱ تا ۲۲) برای بهدستآوردن بیشترین عمق میدان استفاده میکنند.
عکاسی خبری
عکاسی خبری یا فتوژورنالیسم به عکسهایی گفته میشود که پیام و هدف اصلی آنها خبر رسانی است. عکاسان خبری، همان نویسندگان مقاله و مخبران خبر به وسیله تصویر یا همان عکس هستند. عکاسی خبری هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند. در فتوژورنالیسمم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد. در فتوژورنالیسمم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.
عکاسی شب
عکاسی در شب، به عکاسی در فضای آزاد در ساعات شب گفته میشود. در عکاسی شب، معمولاً از دیافراگمهای بسته و زمانهای نوردهی طولانی استفاده میکنند. البته در این حالت عمق میدان کم میشود. در این حالت، نقاط نورانی متحرک بهصورت خطی نورانی و کشیده در صفحهٔ حساس عکاسی ثبت میشوند. اما اگر مدت نوردهی افزایش یابد، نویز تصویر نیز زیاد میشود.
عکاسی ماکرو
عکاسی ماکرو شاخهای از عکاسی است که از نمای نزدیک و بطور معمول از سوژههای کوچک عکسبرداری میکند. بطور کلاسیک، سوژهٔ موجود در یک تصویر ماکرو بزرگتر از اندازهٔ آن در طبیعت است. به هر شکل امروزه تصویر برداری ماکرو، تهیه تصویر از سوژه در ابعاد بزرگتر و واضحتر از آن چیزی است که در حیات دیده میشود.
عکاسی صنعتی
عکاسی صنعتی یکی از شاخههای عکاسی میباشد که به سفارش یک سازمان صنعتی صورت میپذیرد و به ثبت فرایندهای تولید، محصولات، سازمان کار، کارکنان یا تجهیزات سازمانی میپردازد. عکس صنعتی ممکن است با مقاصد داخلی (به عنوان مثال اداری یا روابط صنعتی) یا خارجی (به عنوان مثال تبلیغات یا روابط عمومی) بکار گرفته شود.
تکنیکهای عکاسی
ضد نور
ضد نور (به فرانسوی: Silhouette) تکنیکی است که در آن منبع نور در پشت سوژه قرار دارد و در قویترین حالت به دلیل تندی نور، سایهای از سوژه بر روی عکس ایجاد میشود. زیباترین حالت زمانی پیش میآید که خورشید در حال طلوع یا غروب است و پسزمینه به رنگ نارنجی یا زرد مشخص میشود عکاسی ضدنور یکی از روشهای انتقال اندوه، احساس و حالتهای عاطفی به بیننده است. ممکن است بیننده با دیدن این نوع عکسها به درک درست و واضحی از سوژه نرسد، اما بخش تیره و سیاه تصویر باعث شکل گیری قدرت تخیل بیننده میشود.
اچدیآر (HDR)
(به انگلیسی: High Dynamic Range Imaging) یا HDR به مجموعهای از تکنیکهایی گفته میشود که نسبت به روشهای معمول، امکان وجود دامنه دینامیک روشنایی بیشتری بین نقاط تاریک و روشن را فراهم میکنند.[۱۲۹] عکسهای اچدیآر با ترکیب چند عکس به وجود میآیند؛ برای هر عکس اچدیآر، باید چند عکس با کادر کاملاً یکسان تهیه کرد (معمولاً ۳ یا ۵ عکس) و هر عکس باید با نوردهی خاصی گرفتهشده باشد؛ به این ترتیب که یک عکس با نوردهی معمولی و بقیهٔ عکسها با نوردهیهای کمتر و بیشتر.
هدف از عکاسی اچدیآر، افزایش محدودهٔ دینامیکی است و با ترکیب محدوده دینامیکی محدود عکسها، به عکسی با محدوده دینامیکی بزرگ، که اچدیآر نامیده میشود دست پیدا میکنیم.
پنینگ
پنینگ (به انگلیسی: Panning) یا کنارگردی دوربین، نام تکنیکی در عکاسی میباشد که برای نشان دادن تحرک سوژهها به کار میرود. پنینگ در حقیقت به حرکات افقی، عمودی یا چرخشیِ یک تصویر ثابت یا ویدئو اشاره دارد. در این تکنیک یا سوژهٔ اصلی متحرک است که آن را از محیط ثابت اطرافش مجزا میکند یا سوژه ثابت است و دوربین حرکت میکند که عکاسی هر دو حالت منجر به القای حس تحرک در عکس میشوند. کاهش سرعت شاتر باعث بیشتر نمایان شدن تحرک در عکس میگردد.
عکسبرداری به این شیوه کار مشکلی است. زیرا باید سرعت شاتر مناسبی انتخاب شود و سرعت شاتر مناسب، بستگی به سرعت سوژه دارد. از طرف دیگر، باید چرخش یا حرکت دوربین هم کاملاً مناسب باشد و در غیر این صورت سوژه هم محو میشود؛ یک ابزار مناسب برای این تکنیک، تکپایه است.
مادون قرمز
عکاسی مادون قرمز (به انگلیسی: Infrared photography) تکنیکی است که هنگام عکسبرداری، قسمت مرئی نور حذف شده و فقط پرتوهای مادون قرمز ثبت میشوند. رفتار انعکاسی مادون قرمز با نور مرئی فرق دارد و چون چشم انسان مادون قرمز را نمیبیند، عکسهایی به وجود میآید که در واقعیت دیده نمیشوند. نمونهای از تفاوتها، انعکاس گیاهان است که در عکاسی مادون قرمز، به رنگ سفید ثبت میشوند.
برای عکاسی مادون قرمز به فیلتر مادون قرمز نیاز است. این فیلتر نور مرئی را حذف میکند و فقط نور مادون قرمز را از خود عبور میدهد.
سراسرنما
سراسرنما (به انگلیسی: Panorama) تکنیکی است که سبب ایجاد عکسهایی با فضای وسیعتری نسبت به عکسهای معمولی میشود. نحوهٔ ساخت آنها چنین است که با کنار هم قرار دادن تعدادی عکس معمولی بهوجود میآیند. در این تکنیک، باید عکسهای بیشتری از صحنه ثبت کرد و سپس با استفاده از نرمافزار آنها را بههم چسباند. تعداد عکسی که برای ثبت یک عکس سراسرنما لازم است، بستگی به فاصله کانونی دارد. هرچه فاصله کانونی بیشتر باشد، (یعنی بزرگنمایی بیشتر و زاویه دید کمتر) در هر عکس قسمت کمتری از صحنه جای میگیرد و در نتیجه، باید عکسهای بیشتری گرفت.
کادر در عکاسی:
۱- کادر بندی نزدیکتربرای تاثیر بیشتر:
یکی از رایج ترین اشتباهات مردم در عکاسی این است که کادر عکس هایشان رو با موضوع عکاسی پر نمی کنند. فرض کنید می خواهید از مادربزرگی که در حال پایین آمدن از پله های خانه خود است عکس بیندازید. اجازه دهید فقط آن مادربزرگ را در تصویر ببینیم، نه نصف یک خانه و قسمت هایی از کوچه و در نهایت یک تصویر کوچک از مادربزرگ در وسط عکستان باشد! یادتان باشد که سوژه شما آن مادربزرگ بوده نه کوچه یا خانه
۲- نقاط طلایی کادر عکس:
اگر مستطیل کادر عکس رابه سه قسمت مساوی از طول وعرض تقسیم کنیم خط های ایجاد شده را خطوط طلایی ومحل برخورد آنها را نقاط طلایی می گوییم حالا هرچه قدر عناصر عکس بر روی این خطوط ویا نقاط قرار گرفته باشند عکس قوی تری خواهیم داشت . اما نقطه وسط کادر را نقطه مرده می نامیم که باید سعی کنیم تا حد امکان سوژه ما در این نفطه قرار نگیرد این درست برعکس آن چیزی است که بسیاری ازمردم فکر می کنند و وقتی می خواهند عکس بگیرند بلافاصله موضوع را در وسط عکس قرار می دهند.
استفاده از این نقاط طلایی به قاعده یک سوم معروف است. این تکنیک محبوبترین روش کادر بندی است که با قرار دادن مرکز سوژه در هر یک از ۴نقطه محل تلاقی خطوط یک سوم کادر جذابیت خاصی به سوژه می دهد.
یک تصویر ساده با قرار دادن سوژه در محل یک سوم کادر زیبا و دلنشین تر شده است.