به طور کلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعهی شهری تعریف نمود. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسانها است. همچنین این حقوق غیر قابل انتقال و تجزیهناپذیر است، به این صورت که عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند. حال این حقوق شهروندی به چه افرادی تعلق میگیرد؟
در پاسخ به این سوال ابتدا به بیان مفهوم شهروند میپردازیم. بنابر باور برخی صاحبنظران، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و به مسئولیت خویش در قبال جامعه عمل نمایند به “شهروند” ارتقا مییابند.
نکته قابل توجه این است که حقوق شهروندی به افرادی تعلق مییابد که “تابعیت” یک کشور داشته باشند. همچنین باید افزود که حقوق شهروندی، به تابعان یک کشور فارغ از رنگ، قومیت، نژاد، دین و طبقهشان تعلق مییابد. چنانچه در کشور ما، مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست. در واقع این حقوق، رنگ و بویی ملی به خود گرفته و به صفات گفته شده ارتباطی ندارند.
منع تبعیض: بدین معنا که ویژگیهایی مانند جنسیت، مذهب و قومیت نباید باعث تبعیض میان افراد شده و آنها را از حقوق خود محروم نماید. این مسأله در قوانین گوناگون متجلی شده که از نمونههای مهم آن قانون کار است. قانون کار اجازه تبعیض میان افراد به دلیل جنسیت آنها را نداده و حکم میکند حقوق و مزایایی یکسان برای تمامی آنها در نظر گرفته شود.
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن: حق رأی از این حق شهروندی نشأت گرفته است. البته این حق بدین معنا نیست که معیار و ملاکی قانونی جهت افرادی که صلاحیت رأی دادن دارند و نیز افرادی که میتوانند نامزد مشاغلی خاص شوند وجود ندارد.
حفظ کرامت انسانی: کرامت انسانی مفهومی بسیار گسترده دارد که هم در اسناد حقوق بشری و هم در مبانی دینی و مذهبی ما جایگاه قابل توجهی دارد. یکی از مصادیق مهم این مساله در حقوق جزا نمود پیدا میکند. به طور کلی مبنای مجرم دانستن و ندانستن افراد و همچنین میزان مجازاتی که در قبال ارتکاب یک جرم نسبت به فرد اعمال خواهد شد، باید از پیش تعین شده باشد. در واقع نتیجه و اقتضای حق حفظ کرامت انسانی آن است که فرد بداند در صورت انجام چه عملی و به چه میزانی مجازات خواهد شد. اصل سی و هفتم قانون اساسی در اینباره بیان میکند: «هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد»
همچنین بعد از مجرم شناخته شدن فرد نیز، کرامت او باید حفظ شود. پس حقوق اسلامی بیان میدارد اگر مجری قصاص، بیش از آنچه فرد خاطی مستحق آن است، مجازات کند، مجرم شناخته خواهد شد.
حق گواهی دادن در مراجع رسمی: فرد فارغ از ویژگیهایی نظیر نژاد و مذهب و جنسیت، باید از این حق برخوردار باشد که بتواند در مواقع لزوم در مراجع رسمی نظیر دادگاهها، به نفع یا ضرر کسی گواهی بدهد و این گواهی برابر با دیگران توسط دادگاه ارزیابی و اعتبارسنجی شود.
حق داوری: در کنار دادگاه و دادگستری و قاضی، نهاد داوری از ابتدا کمابیش وجود داشته است. مهمترین تفاوت این دو در آن است که داوری اختیاری و خصوصی ولی دادگستری، اجباری و وابسته به حاکمیت است. اینکه شهروندان جامعه بتوانند در دعاوی مدنی خویش، هر وقت اراده کردند، حل و فصل اختلافات را به یک شخص ثالث بسپارند که خارج از مجموعه دادگستری به آن رسیدگی کند و فرد نیز دارای این حق باشد، نشان از وجود حق داوریست. قانون آیین دادرسی مدنی ایران نیز، این حق را برای افراد به رسمیت شناخته است.
در این دسته از حقوق نیز مباحث حق برخورداری از فرصتهای برابر شغلی، تامین حداقلهای مورد نیاز زندگی در راستای خوراک، پوشاک و مسکنِ مناسب، آموزش و پرورش رایگان، حق تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی و … مطرح میشود.
در دستهبندی دیگری، حقوق شهروندی شامل مسئولیتهای فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیتهای دولت در قبال شهروندان قرار میگیرد.
در مسئولیت اجتماعی، وظیفه شرکت در نشستها و اجتماعات شهری، حضور در محکمههای عمومی، هیئت منصفه و هیئتهای حل اختلاف، مشارکت در پروژههای اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل برای آنها، برای شهروند اجباری میشود.
در رابطه با مسئولیتهای فردی نیز، رای دادن، خدمت در ارتش، احترام به قانون و حقوق دیگران، پرداخت مالیات و… مطرح است.
و اما در مورد سوم، خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخشهای دولتی در جهت ارائه خدماتی که به آنها اشاره خواهد شد، مطرح میگردد. به طور مثال میتوان به حفاظت از جان، مال و حقوق و امنیت شهروندان، بهداشت و سلامت، آموزش، نگهداری، تعمیر و ساخت چاهها، بزرگراهها، خیابانها و راه آهن، حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگلها و محیط زیست اشاره کرد.
در ایران سه دسته از قوانین به حمایت از حقوق شهروندی میپردازند:
۱. قوانین و مقررات پیشگیرانه(بازدارنده): قوانینی که برای جلوگیری از وقوع تخلفات و جرایم و ممنوعیت انجام برخی فعالیتها تدوین میگردند. همچون اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بیان میکند: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند.»
۲. قوانین حمایتی: قوانینی که در راستای حمایت از حقوق افراد تنظیم میگردند، و به عنوان مثال میتوان به بند سه اصل سوم قانون اساسی اشاره نمود که از حق آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه و تسهیل و تعلیم آموزش عالی حمایت نموده است.
۳. قوانین تنبیهی: قوانینی که در صورت وقوع تخلفات و نقض قوانین و وقوع جرائم به بیان مجازات و ضمانت اجراها میپردازند. مانند قانون مجازات اسلامی که در صورت وقوع جرائمی همچون برهم زدن امنیت ملی و یا ایجاد رعب و وحشت در افراد مجازاتی را برای فرد خاطی پیشبینی نموده است.
عضویت شاید گسترده ترین و عامترین رکن شهروندی باشد. شهروند بودن به معنای عضو یک جامعهی سیاسی بودن است شهروندی پاره ای از حقوق و مزایا و مجموعه تکالیف و مسئولیت ها و نیز مشارکت را بهدنبال دارد. در دولت ملی مدرن، عضویت رسمی شهروند معمولاً بر اساس جنس، وضعیت شغلی و اعتقادات مذهبی محدود میگردد. اما تبعیض بر مبنای قومیت و کشور مبدأ امر متداولیست.
برخی از ویژگیهای خاص شهروندی به عنوان وضعیت هم میتواند با واژهی مصطلح “وضعیت” مطرح شود.
شهروندی مدرن، شکلی از شهروندی وضعیت و شأن محور است. این وضعیت نه قابل تحصیل و نه به صورت اختیاری قابل کسب است، این وضعیت مبتنی بر محل تولد یا یا وضعیت شهروند و تابعیت والدین است. ازینرو وضعیت حقوقی به فردی اشاره دارد که دولت او را به عنوان شهروند میشناسد و مبنای رسمی حقوق و مسئولیت آن فرد در رابطه با دولت میباشد.
در این خصوص، ملیت/ تابعیت به عنوان یک خط فاصل بین شهروند و بیگانه مطرح میگردد. این دولت است که در مورد فرآیند اعطای تابعیت تصمیم میگیرد. رابطه با یک جامعهی سیاسی، شرط ضروری شهروندی و وفاداری به دولت امر مهمی است.
تکلیف یک رکن مهم نظریه کلاسیک شهروندی است، این تکلیف هم مربوط به دولت است به عنوان نماد قدرت، و هم مربوط به اجتماع است که از شهروندان تشکیل یافته است. از آنجا که دولت، حقوق شهروندی را حفظ و تأمین خواهد نمود؛ و قانون اساسی نیز کارکردی در جهت برقراری توازن میان قدرت هیأت حاکم و حقوق و آزادی های اساسی شهروندان دارد، بنابراین میتوان حقوق شهروندی را تکالیف و وظایف دولت در برابر اعضایش نامید. در قوانین اساسی این تکالیف و محدودیت ها ممکن است به شکل واضح، با ذکر عباراتی چون “دولت موظف است…” مشخص شود.
تکالیف شهروندان را نیز میتوان به رسمی و غیر رسمی تقسیم کرد. وظایفی چون خدمت وظیفه سربازی، پرداخت مالیات و آموزش اجباری را از تکالیف رسمی یک شهروند میدانند. اما مواردی چون شهروند خوب بودن، مسئول بودن، شهروند مطیع قانون بودن، رأی دادن، مشارکت در جامعه مدنی و… از تکالیف غیر رسمی محسوب میشوند.
یک جامعه سیاسی سالم به شهروندان فعال نیازمند است. در واژگان یونان قدیم، شهروندی همیشه ابتدائاً پیرامون مشارکت مطرح بود یعنی پیرامون توانمندی فعال شدن در ادارهی جامعه. تعهد به مشارکت فعال در اداره جامعه، اولین فضیلت شهروندی است.
شهروندی در اصل بر مبنای انسانیت مشترک و نه بر اساس برخی ضوابط نسبتاً عام همانند جنس یا تعلقات مذهبی قابل دسترسی است. اما شهروندی معمولاً به همه افراد بزرگسال واجد شرایط که درون صلاحیت ملی زندگی میکنند تسری نمی یابد. دولت های مدرن نمیتوانند واقعاً شهروندی را فراگیر سازند، با این حال ادعای انجام آن را دارند.
این قوانین و مقررات جهت ایجاد شرایط مناسب برای گسترش فعالیتهای اجتماعی و حمایت از شهروندان وضع شده است. مثل اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی که مقرر داشته است: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد…..آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعلیم آموزش عالی»
قوانین و مقرراتی که توسط مقام صالح وضع شده است و هدف آن پیشگیری از وقوع جرائم یا تخلفات و یا ممنوعیت انجام برخی از فعالیتها و یا اقدامات در جامعه است. به عنوان مثال قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل، مصوب ۱۳۷۳ که در راستای حفاظت از حقوق شهروندان در برخورداری از فرصت های شغلی است.
فعالیتهای اجتماعی در شهر اقتضائات خاصی دارد و به جهت احتمال بروز حوادث و وقایع مختلف، مقررات خاصی برای کنترل این حوادث وضع شده است. «قانون مجازات اسلامی» از اصلیترین قانون در این زمینه است.
حقوق شهروندی، حقوقی یستند که در صدد تأسیس و یا ایجاد آنها باشیم، بلکه همان حقوق ثابت نزد انسان هايي شناخته ميشود كه عنوان شهروند را با خود دارند
ما در بنیاد آموزش مجازی ایرانیان امکان ثبت نام در دوره آموزش مجازی حقوق شهروندی و اخذ مدرک معتبر حقوق شهروندی را به صورت کاملا غیر حضوری فراهم آورده ایم.
[wp-rss-aggregator sources=”89193″]