بعد کمیتی برنامه ریزی آموزش و پرورش به مسایلی می پردازد که جنبه مقداری و شمارشی دارند ، از قبیل تعداد افراد مورد نیاز ، در سطوح مختلف دانش و مهارت و تخصص ، برای بخشهای مختلف تولید و خدمات . تعدا افراد لازم التعلیم در گروههای مختلف سنی . تعداد شاگردان در دوره های مختلف رسمی عمومی . تعداد شاگردان در دوره های و رشته های مختلف تخصصی تحصیلات رسمی . تعداد شاگردان در برنامه های مختلف غیر رسمی . تعداد معلمان برای دوره ها ، رشته ها و برنامه های مختلف آموزشی . تعداد مدیران و کارکنان آموزشی . تعداد مدارس و مراکز و تاسیسات مختلف آموزشی . تجهیزات و وسایل آموزشی و …
بعد کیفیتی برنامه ریزی آموزش و پرورش با محتوای آموزش و پرورش و چگونگی انجام آن سرو کار دارد و مسایلی از قبیل : فلسفه آموزش و پرورش ، آرمانها ، مقاصد و هدفهای آموزش و پرورش ، مواد درسی ، تربیت معلم و مدیر ، روش شناسی آموزش و پرورش ، ارتباطات آموزش و پرورش ، محیط و فضای معنوی و روانی آموزش و پرورش و … شامل می شود
بدیهی است که هر برنامه آموزشی و پرورشی ، هم عناصر کمیتی دارد و هم اجزای کیفیتی . که در برنامه ریزی باید به هر دو توجه شود . در گذشته ، برنامه ریزیهای آموزش و پرورش تک بعدی بودند و فقط هدفهای کمیتی مورد توجه بودند . ولی به تدریج پای مسایل کیفیتی که در حقیقت جان وروح آموزش و پرورش هستند نیز به میان کشیده شده است . اما باید اذعان داشت که بازوی کیفیتی برنامه ریزیهای آموزش وپرورش در مقایسه با بازوی کیفیتی هنوز بسیار ضعیف و نا توان مانده است .
سوال اساسی : علت این امر چیست ؟
آیا هدفهای کیفیتی متضمن اصلاح ،بهبود ، تحول و دگرگونیهای بنیادی آموزش وپرورش است ؟
آیا رسیدن به هدفهای کیفیتی دشوارتر از نیل به هدفهای کیفیتی است ؟
آیا هدفهای کیفیتی به چشم نمی خورند و قابل لمس نیستند و اگر پیشرفتی حاصل شود یا نشود دیده نمی شود ؟
آیا …
اهمیت برنامه ریزی آموزش و پرورش
برای ورود به بحث اهمیت برنامه ریزی آموزش و پرورش ، قبلا باید پیش فرضهای خود را از برنامه ریزی و آموزش وپرورش مشخص کنیم .
برنامه ریزی چیست ؟
برنامه ریزی یعنی نقشه کشیدن ، نقشه کشیدن برای نیل به مقصد ، برای دستیابی به خواسته ها .
چند تعریف برای مفهوم برنامه ریزی
– برنامه ریزی ، یعنی نقشه کشیدن برای دستیابی به خواستها .
– برنامه ریزی ، راهی است برای هدایت حساب شده فعالیت انسان به سوی منظور مشخص.
– برنامه ریزی ، فراگرد ی است دور نگر برای جهت دادن منطقی به فعالیتهای جمعی .
– برنامه ریزی یعنی نقشه کشیدن برای آینده و پیش بینی راه دستیابی به آن .
مفاهیم برنامه ریزی
در برنامه ریزی چند مفهوم زیر مستتر است :
– جریان و مداومت .
– ارشاد و هدایت .
– دورنگری و هدف گیری .
– تفکر و عقلانیت .
مفهوم جریان و مداومت در برنامه ریزی
برنامه ریزی به نوشتن برنامه ختم نمی شود بلکه فراگردی است که باید مداومت داشته باشد وبا توجه به بازتاب نتایج فعالیتهای انجام شده ، یافته های جدید، تغییرات تکنولوژی ، پیشرفت دانش ومعرفت دگرگونی منابع و امکانات و تحول اولویتها ، دائم ارزیابی شده و تکمیل گردد.
مفهوم ارشاد و هدایت در برنامه ریزی
برنامه ریزی متضمن ارشاد ، هدایت و مداخله در فعالیتهای جمعی است و به همین جهت بسته به چگونگی و میزان اعمال نفوذش اشکال گوناگون به خود می گیرد .
مفهوم دور نگری و هدف گیری در برنامه ریزی
برنامه ریزی فعالیتی جهت دارو دورنگر ، بدین جهت بسته به چگونگی انتخاب هدف ، ممکن است فعالیتی باشد آینده نگر ، آینده ساز ، یا آینده گزین .
– اگر هدف برنامه ریزی فقط پیش بینی آینده باشد ، در این صورت فعالیتی است آینده نگر.
– اگر هدف برنامه ریزی ساختن وشکل دادن به آینده باشد ، در این صورت فعالیتی است آینده ساز.
– اگر هدف برنامه ریزی انتخاب کردن بین اشکال مختلف آینده باشد ، در این صورت فعالیتی است آینده گزین .
مفهوم تفکر و عقلانیت در برنامه ریزی
برنامه ریزی ، فعالیتی است حساب شده و منطقی ، یعنی باید متکی به اطلاعات دقیق و صحیح باشد . نیازها و انتظارات را تشخیص دهد . محدودیتها ، تنگناها موانع و منابع موجود را محاسبه و پیش بینی کند و براساس آنها طرحهای واقع بینانه برای رسیدن به مقصود تنظیم و ارائه کند .
تعریف برنامه ریزی
برنامه ریزی فراگردی است مداوم ، حساب شده و منطقی ، جهت دار و دورنگر ، به منظور ارشاد و هدایت فعالیتهای جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب .
آموزش و پرورش چیست ؟
آموزش و پرورش چیست ؟ چه می کند ؟ ار آن چه انتظار داریم ؟ و .. ؟
برای پاسخ به این سوالها ، در فلسفه ها و مکتبها و نظامهای مختلف ، پاسخهای گوناگون و متفاوتی پیدا می کنیم . بعضی ها تکیه بر نیازهای پرورشی فرد می کنند ، بعضی دیگر هدفهای اجتماعی را مقدم و اصل می شمارند ، برخی به جنبه آموزشی می پردازند و ..
درمیان همه این گرایشها ما بدنبال روشن ساختن دامنه فعالیت و اهمیت و ضرورت حیاتی آموزش و پرورش هستیم .
آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم ، جامع ، و برای همه ، برای رشد و تکامل انسان ، غنای فرهنگ ، وتعالی جامعه .
مداوم : به مفهوم زگهواره تا گور ، یعنی در طول زندگی . انسان از بدو تولد تا واپسین دم زندگی می آموزد ، بلوغ پیدا می کند ، و کاملتر می شود . به عبارت دیگر ، آموزش و پرورش مختص دوره و زمان خاصی نیست ، یعنی محدوده زمانی ندارد .
جامع : به مفهوم در برگرفتن تمام نیازهای رسیدن به کمال فردی و جمعی . جامعیت به نیازهای آموزشی و پرورشی نه از یک بعد بلکه از ابعاد گوناگون می نگرد . هم به آموزشهایی که برای رفاه و آسایش مادی است توجه می کند ، هم پرورش ارزشها ، بینشها ، منشها و دانشهایی که بشر را به سوی عدالت و امنیت اجتماعی و خلاقیت و غنای معنوی و فرهنگی رهنمون شود ، می پردازد . به عبارت دیگر هدفش انسان کامل است نه انسان تک بعدی و انسان متخصص ، یعنی محدوده معرفتی ندارد .
همه : به مفهوم فرد فرد و اجتماع . به عبارت دیگر آموزش و پرورش مداوم و جامع ، حقی است مسلم برای تمام افراد . بنابراین نمی تواند در انحصار قرار گیرد ، چه انحصار مدرسه ای ، و چه طبقاتی ، یعنی محدوده طبقاتی و مکانی ندارد .
اگر مفهوم جامعیت آموزش و پرورش را به طور عمیق و با عمق و وسعت بیشتری بررسی کنیم ، می بینیم که آموزش وپرورش باید به نیازهای فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی بشر بپردازد . این نیازها را ابعاد چهار گانه آموزش و پرورش نیز نامیده اند .
1 – نیازهای فردی : به مفهوم پرورش توانیها ، بینشها ، خلاقیت ، خود آگاهی و خویشتن یابی .
2 – نیازهای اجتماعی : به مفهوم پرورش دگر آگاهی ، تعاون و اشتراک مساعی برای ساختن محیط اجتماعی زیست .
3 – نیازهای اقتصادی : به مفهوم پرورش کارایی و بهره وری نیروی انسانی در تامین رفاه و آسایش زندگی و ساختن محیط مادی زیست .
4 – نیازهای فرهنگی : به مفهوم پیش راندن و گسترش مرزهای دانش و معرفت ، فن و هنر ، برای ساختن محیط فرهنگی زیست .
بدین ترتیب می بینیم که آموزش و پرورش نیازی است که هم زیر بنای جامعه است و هم غایت مقصود .
آموزش وپرورش و توسعه اقتصادی
مطالعات بین المللی نشان داده است که بین رشد اقتصادی و توسعه آموزش وپرورش رابطه مستقیمی وجود دارد . سطح آموزش وپرورش در کشورهای غنی و به اصطلاح پیشرفته بالاست و در کشورهای فقیر و به اصطلاح کم توسعه پایین .
یک سوال !
آیا بالا بودن سطح آموزش وپرورش موجب رشد و توسعه اقتصاد می شود یا رشد اقتصادی و استغنای مادی است که موجبات توسعه فرهنگ و آموزش وپرورش را فراهم می سازد ؟
آموزش وپرورش و روابط اجتماعی
باز تاب اجتماعی آموزش وپرورش نیز چون اثرات اقتصادی آن برای برنامه ریزان و سیاستگزاران حایز اهمیت فوق العاده است . آموزش وپرورش همانگونه که سطح تولید و اقتصاد را بالا می برد ، توزیع ثرورت را نیز عادلانه تر می کند . در جوامع امروزی کسانی که از آموزش وپرورش کافی بهره مند نشده اند نسبت به کسانی که به مدارج عالیه آموزش راه یافته اند ، عقبتر می مانند و از فرصت ارتقاء و تحرک اجتماعی کمتری برخوردارند . بطور خلاصه ، آموزش وپرورش به خاطر ارزش خودش و به خاطر بازده اقتصادیش و به علت بازتاب سیاسی و اجتماعیش در سر لوحه برنامه های ملی دیده می شود . همه کشورها اعم از پیشرفته یا در حال پیشرفت ، قدیمی یا نوخاسته ، غنی یا فقیر ، آموزش وپرورش را در ردیفهای اول اولویتهای ملی قرار داده اند .
آیا برنامه ریزی آموزش و پرورش مفید است یا بیهوده ؟
آموزش وپرورش بارور ، خلاق ، و سازنده ، امری است حیاتی . ولی تامین آن برای همه مردم به خصوص در کشورها ی کم توسعه یافته ، بسیار دشوار است ، زیرا به منابع مادی و انسانی عظیم ، راهبردها و تدابیری منطقی ، وکوششهای پیگیر و بسیار وسیع نیازمند است . اگر برنامه ریزی آموزشی منطقی و واقع بینانه نباشد ، نه تنها به نتایج مطلوب نمی رسد ، چه بسا ممکن است زیانهای غیر قابل جبرانی را هم ببار آورد .
برنامه ریزی آموزش غیر رسمی
برنامه هایی که در مدارس و دانشگاهها اجرا می شود ، و به گرفتن مدرک تحصیلی منتهی می گردد ، آموزش رسمی نام گرفته است . بدیهی است آموزش فقط به سواد و آنچه در مدرسه آموخته می شود ، منحصر نیست . موضوعها و مطالب آموختنی بی شمارند . انسان همیشه در حال آموختن است ، چه در مدرسه و چه در خارج از آن : در خانواده ، در میدان بازی ، در محیط کار ، در اجتماع ، در طبیعت ، از آنچه می شنود ، می بیند و از راه حسهای مختلف درک می کند ، و از آنچه در باره اش به تفکر می افتد .
به آموزشی که در خارج از مدرسه انجام می شود و به مدرک تحصیلی منتهی نمی شود ، آموزش غیر رسمی گفته می شود .
دامنه آموزش غیر رسمی به مراتب وسیعتر از آموزش رسمی است . اهمیتش نیز از نظر رشد و بلوغ عاطفی ، فکری ، سیاسی و اجتماعی بیشتر می باشد . بدین جهت ، به تدریج مقام و موقعیتی خاص پیدا کرده است . که دولتها به ناچار باید برای اینگونه آموزشها نیز برنامه ریزی کنند .
اصول برنامه ریزی
برنامه ریزی آموزش و پرورش در ابتدا بر مبنای علمی جا افتاده ای استوار نبود . مطالعه تاریخچه برنامه ریزی آشکار می سازد که بسیاری از مفاهیم برنامه ریزی ، آن چنانکه امروزه آنرا در می یابیم ، در گذشته روشن نبوده است . اصول برنامه ریزی به تدریج معلوم شده و شکل گرفته اند . در آینده نیز به شکل فعلی باقی نخواهند ماند و چه بسا تغییر و تکامل خواهند یافت .
ممکن است سوال شود : اگر اصول برنامه ریزی معلوم نبود پس برنامه ریزی چگونه صورت می گرفت و بر چه مبنایی پی ریزی می شد .
برنامه ریزیهای اولیه بیشتر صورت تخیلی و آرزویی داشت . به همین دلیل است که بسیاری از برنامه ها عملی نبوده اند ، یا بین آنچه به نام برنامه روی کاغذ نوشته می شده ، و آنچه در میدان عمل ظاهر می گشته ، فاصله و تفاوت فاحشی وجود داشته است ، و چه بسا نتایج زیانباری را به همراه داشته است . امروزه نیز از این برنامه ها دیده می شود و برنامه ریزانی پیدا می شوند که به تخیل روی می آورند ، نظر شخصی را بر اصول علمی مقدم می شمارند ، و نقشه های آرزویی می کشند .
یک سوال !
(( برنامه ریزی آرزویی چیست ؟ ))
برنامه ریزی آرزویی فهرستی از توقعات و خواسته ها ی دست نیافتنی هستند . بسیاری از برنامه ها این چنین هستند و به خواب و خیال می مانند . برنامه ریز در عالم رویا تصویری از آینده می کشد که در آن خواسته ها و نیازها همه بر آورده می شوند . در این نوع برنامه ها معلوم نیست که فهرست توقعات و خواسته ها چگونه تهیه شده اند . ارتباط بین هدفهای برنامه و نیازهای توسعه و رشد ملی معلوم نیست . راههای رسیدن به مقصد مشخص نشده است . و … این قبیل برنامه ها فاقد عناصر تصمیم گیری هستند و به این جهت یا اغلب روی کاغذ می مانند ، یا اگر به مرحله عمل برسند با مسایل و مشکلاتی پیش بینی نشده بیشمار رو به رو می شوند .
اصول برنامه ریزی آموزش و پرورش
اصول برنامه ریزی آموزش و پرورش را که امروزه می شناسیم ، به سه گروه می توان تقسیم کرد .
1 – اصول مقدماتی .
2 – اصول عمومی .
3 – اصول متمم .
اصول مقدماتی شامل سه اصل است .
اصل اول : هماهنگی توسعه کمی با رشد و بهبود کیفی . منظور این است که همزمان و همگام با گسترش و تعمیم آموزش و پرورش ، باید به اصلاح آن نیز اقدام کرد ، یعنی به کیفیت آن نیز توجه شود . اگر برنامه ریزی آموزش و پرورش فقط به افزایش تعداد ( رشد کمی ) توجه کند ، مثل این می ماند که عیب و نقصهای موجود آموزش و پرورش را به وسعت بیشتری گسترش دهد .
اصل دوم : همبستگی سطوح مختلف و انواع آموزش و پرورش .
منظور اصل دوم این است که برنامه ریزی آموزش و پرورش فقط برای یک دوره تحصیلی نباشد ، بلکه تمام دوره های رسمی و غیر رسمی آموزش و پرورش را از دبستان تا دانشگاه در بر گیرد . ضمنا هدف آموزش و پرورش نه تنها تربیت نیروی انسانی برای دنیای کار ، بلکه تمام نیازهای تربیتی انسان را در بر می گیرد .
اصل سوم : انطباق برنامه های آموزش و پرورش با نیازهای توسعه ملی .
منظور اصل سوم این است که برنامه ریزی آموزش و پرورش نباید بطور مجزا و منفک در برنامه ریزی عمرانی و اجتماعی انجام گردد ، بلکه باید با برنامه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی هماهنگ و همساز باشد . و در چار چوب برنامه ریزی توسعه ملی صورت گیرد .
اصول عمومی آموزش و پرورش .
یک موضوع قابل بحث در باب برنامه ریزی آموزش و پرورش این است که آیا می توان یک برنامه واحد را در کشورهای مختلف پیاده کرد ؟ آیا تدابیر و راهبردهایی که در زمان و موقعیت خاصی در یک اجتماع با موفقیت روبرو شده اند ، در زمان و موقعیت متفاوت در کشورهای دیگر نیز موفق خواهند شد . بطور کلی ! آیا برنامه ریزی یک فرمول دارد یا اینکه تابع شرایط زمان و مکان است .
برنامه ریزی آموزشی فرمول ویژه ای ندارد و از جایی به جای دیگر تفاوت می کند . و لی اصول برنامه ریزی آموزشی در همه جا صادق و یکسان است . به عبارت دیگر ، ضمن آنکه برنامه ریزی آموزشی هر کشور باید فلسفه و شرایط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، و سطح پیشرفت و توسعه و سایر مقتضیات آن کشور متناسب باشد . در عین حال اصولی وجود دارد که کلی و عمومی هستند و باید آنها را مراعات کرد .
اصول عمومی آموزش و پرورش شامل پنج اصل می باشد .
اصل اول : اصل جامعیت برنامه ریزی آموزش و پرورش.
برنامه باید جامع باشد . یعنی تمام دوره های آموزش رسمی و غیر رسمی را در بر گیرد . و علاوه بر مسایل آموزشی به امور مدیریت ، بودجه و اعتبارات ، ساختمان و تاسیسات ، تجهیزات و … توجه کند .
اصل دوم : اصل همبستگی برنامه ریزی آموزش و پرورش با برنامه توسعه ملی .
آموزش و پرورش در ارتباط با آرمانهای ملی ، هم هدف است و هم وسیله . هدف است ، زیرا خودش ارزش دارد و برای غنای فرهنگی و تعالی ارزشهای انسانی لازم است . وسیله است ، زیرا برای رسیدن به هدفهای دیگر اجتماعی چون هدفهای اقتصادی و .. ضروری است .
اصل سوم : اصل مداومت برنامه ریزی آموزش و پرورش .
برنامه ریزی آموزش و پرورش باید دراز مدت و مداوم باشد . آموزش و پرورش فعالیتی است که به زمان نیاز دارد و محصول آن زود بدست نمی رسد . طول مدت تحصیل با احتساب تحصیلات دانشگاهی در حدود هیجده سال است . یعنی محصول آموزش و پرورش بعد از حداقل بیست سال معلوم می شود .
بنا براین برای متخصصانی که برای بیست سال آینده نیاز است ، امروز باید برنامه ریزی کرد . و چه بسا ممکن است در طول این بیست سال تغییرات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و .. همه برنامه ها را تغییر دهد . پس برنامه ریزی آموزش و پرورش به تهیه و تنظیم یک برنامه ختم نمی شود . بلکه باید انعطاف پذیر باشد ، و به طور مداوم ، به موازات پیشرفت دانش و تکنولوژی و تغییر و تحولات اجتماعی ، تجدید نظر و نوسازی شود .
اصل چهارم : توجه به جنبه های کیفی برنامه ریزی آموزشی .
برنامه ریزی آموزش و پرورش باید نه تنها به مسایل توسعه کمی ، بلکه به بهبود کیفیت آموزش و پرورش نیز عنایت کند . توسعه کمی و اصلاح کیفی ، دو بعد رشد و اصلاح آموزش و پرورش هستند . اگر یکی از این دو بازو بزرگ شود ، ولی دیگری کوچک بماند ، شکل سیستم نامناسب خواهد شد و تعادل آن بهم خواهد خورد .
اصل پنجم : توجه به مدیریت و سرویس اطلاعات آموزش و پرورش .
بدون اطلاعات و آمار صحیح و کامل نمی توان برنامه ریزی درستی انجام داد . و لی به فرض آنکه برنامه به بهترین وجه تهیه شود ، اگر نظام آموزش و پرورش مناسب نباشد و دستگاه و تشکیلات و مدیریت آن علاقه مند ، وارد ، وکاربر نباشد ، طبعا به اجرای صحیح و مطلوب برنامه نمی توان امیدوار بود .
اصول متتم برنامه ریزی آموزش و پرورش .
پنج اصل عمومی که ذکر شد لازم هستند و لی کافی نیستند . کارشناسان برنامه ریزی به اصول دیگری نیز معتقد هستند ، که به اصول متمم معروف هستند .
اصول متتم عبارتند از :
اصل واقع بینی :
برنامه ریزی آموزش وپرورش باید واقع بینانه باشد . برای آنکه برنامه واقع بینانه باشد ، به چند سلسله عوامل باید توجه کرد :
1 – عوامل کمی عرضه و تقاضا : از قبیل جمعیت واجب التعلیم – نیروی انسانی – منابع مورد نیاز – هزینه ها – تعداد مدارس – تعداد کلاسها – تعداد معلمان ،مدیران و کارمندان و ..
2 – زمینه اجتماعی : عواملی از قبیل نگرش اجتماع به آموزش وپرورش – ارزشهای اجتماعی – خواستها و انتظارات گروهها ی مختلف مردم از آموزش وپرورش و…
3 – عوامل اجرایی : عواملی از قبیل چگونگی سازمان و تشکیلات و نظام آموزش وپرورش – قوانین استخدامی – نظام حقوق وشرایط ترفیع – نحوه مدیریت و سلسله مراتب اداری – چگونگی تصمیم گیری – چگونگی تعلیم معلمان و …
4 – مسایل سیاسی : مسایلی از قبیل چگونگی تصمیم گیری و مشارکت در برنامه ریزی (( چه افرادی ، در چه مواردی ، تا چه حد در تصمیم گیری مشارکت داده می شوند ، و رای و نظرشان تاچه حد منشا اثر است )) – هماهنگی و همکاری دستگاهها – مداومت و پیگیری برنامه ها و …
5 – عوامل مالی : عواملی مانند چگونگی بودجه ریزی آموزش وپرورش – چگونگی کنترل و نظارت مالی – چگونگی تعیین اولویتها و ملاکهای بودجه ریزی . و …
6 – مسایل اطلاعاتی : نقص اطلاعات به نقص برنامه ریزی منجر می شود . اگر ندانیم چه عواملی باعث می شود که شاگردان ترک تحصیل کنند ، یا از رشته هایی رو گردان شوند ، چه چیز باعث فرار مغز ها می شود ، چه چیز باعث افسردگی و دلزدگی و واخوردگی جوانان از تحصیل می گردد ، چه روشهای آموزشی برای چه نتایجی مناسب و برای چه هدفهایی نامناسب است ، چه عیبها و نقصها در امور اداری و آموزشی و مالی وجود دارد و …
طبعا برنامه ریزی ما واقع بینانه نخواهد بود .
اصل همکاری و مشارکت :
این اصل مربوط به اجرا و عمل برنامه ریزی است و در خور توجه خاص می باشد . آیا برنامه ریزی را باید چند نفر متخصص انجام دهند ؟
متخصصان برنامه ریزی هر قدر در کار خود مسلط باشند ، آیا آنچنان بصیرتی دارند که بتوانند همه نیازهای آموزشی افراد و بخشهای مختلف اجتماع را در یابند . به نظر می رسد که برنامه ریزی آموزش و پرورش به همکاری و مشارکت و تبادل نظر موثر همه نیازمند است .
اصل استمرار و ارزیابی :
برنامه آموزش و پرورش باید به طور مداوم ارزیابی و تجدید نظر گردد و با پیشرفت زمان همگام شود . هنر برنامه ریزی در این است که بین نیازبه مشخص ساختن فعالیتهای برنامه از یک سو ، و لزوم برقراری انعطاف از سوی دیگر ، تعادل برقرار شود .
اصل تغییر وتحول :
اگر قرار باشد آموزش و پرورش بر اساس روند موجود پیش رود ، رشد کند ، توسعه یابد ، دیگر احتیاجی به برنامه ریزی نیست . برنامه ریزی برای آن است که در روند موجود تغییر و تحول ایجاد کند ، و آنرا در مسیر جدیدی قرار دهد ، و کمبودهای کمی و معایب کیفی آنرا بر طرف سازد .
(( با توجه به اینکه همه ما از سیستم آموزش و پرورش سهمی برده ایم و در خوب و بد آن شریک هستیم . ))
یک سوال !
کمبودها و عیبهای اساسی آموزش و پرورش چیست ؟
تعداد زیاد مردمان از پیر و جوان ، زن ومرد ، خرد سال و بزرگسال که از تحصیل محروم می مانند . افراد بیشماری که تحصیلات خود را نیمه کاره رها می کنند . ساعتهای بی حساب و اوقات عمر میلیونها شاگرد و معلم که به فرا گرفتن و تعلیم دادن دروس بی ربط و بی حاصل صرف می شود . استعدادهای پر ارزشی که خفته می ماند . نیروهای فکری که باز نمی شود . قابلیتهایی که رشد نمی کند . تواناییهای سازنده ای که ناتوان می ماند . از همه بدتر ، کجرویها و انحرافات فکری و روانی که از بد آموزیها سرچشمه می گیرد . همه چه مستقیم و چه غیر مستقیم ، حکایت از کمبودها و معایب آموزشی و پرورشی می کنند .
اصل ضمانت اجرایی :
در تهیه و تنظیم برنامه باید شرایط اجرای آن مد نظر باشد . یکی از محدودیتهای برنامه ریزی آموزش و پرورش این است که باید با نظام ، سازمان ، وتشکیلات آموزش و پرورش و مقررات اداری و مالی و آموزشی آن متجانس باشد و گرنه ضمانت اجرایی نخواهد داشت . بسیاری اوقات دیده شده است که یک برنامه ظاهرا جالب آموزشی ، تماما یا قسمتهایی از آن ، به علت برخورد با مقررات مالی و اداری و آموزشی یا شکل سازمانی از اجرا باز مانده و فلج شده است .
مبانی تهیه و تنظیم برنامه (( ارکان برنامه ریزی ))
هر برنامه شامل سه رکن است :
– هدف
– وسایل و منابع
– تدابیر وراهبردها
بدین جهت ، تهیه و تنظیم برنامه مستلزم آن است که برای سه سوال اساسی زیر ، پاسخهای لازم را به دست آوریم .
– هدفهای برنامه چیست ، چه مقصدی داریم و چه می خواهیم ؟
– به چه وسایل و منابعی نیاز داریم و با چه محدودیتها و موانعی روبه رو هستیم ؟
– چه تدابیر و راهبردهایی برای استفاده از منابع و رسیدن به هدف برنامه می توانیم به کار بندیم ؟
تصمیم گیری در برنامه ریزی آموزش و پرورش .
برنامه ریز در مقابله با سوالهای اساسی بالا ، با پاسخهای گوناگون روبه رو می شود و به تصمیم گیری احتیاج پیدا می کند . اگر برنامه ریزی به سبک آرزویی و خیالی باشد ، تصمیم گیری بسیار آسان است ، زیرا در برنامه ریزی آرزویی ، به حساب و کتاب و مطالعه احتیاجی نیست . واگر برنامه ریزی واقع بینانه و اصولی باشد ، تصمیم گیری دشوار است . اصولا برنامه ریزی نوعی تصمیم گیری است ، تصمیم گیری در باره مقصد و وسیله ، اینکه چه می خواهیم و چگونه می توانیم آنرا به دست آوریم .
در تصمیم گیریهای برنامه ریزی آموزشی سه مفهوم مستتر است :
– مفهوم انتخاب .
منظور از مفهوم انتخاب این است که برنامه ریز باید به نیازها و هدفهای متفاوتی که تقاضا می شود ، راههای مختلف رسیدن به هدف ، و امکانات گوناگونی را که می تواند مورد استفاده قرار دهد ، مطالعه کند و در نظر بگیرد . اگر در برنامه فقط یک راه ارئه شود ، مسئله انتخاب منتفی می گردد و طبعا نیازی به تصمیم گیری نخواهد بود ، زیرا تصمیمات قبلا گرفته شده است .
– مفهوم ریسک یا خطر .
مسئله دوم در تصمیم گیری ، احتمال خطر یا ریسک است . برنامه ریز باید بکوشد تا راهها و تدابیر مختلفی برای رسیدن به مقصد پیدا کند . و قطعا هر یک از این راهها مزایا و معایبی دارند . در این صورت تصمیم گیری مستلزم سنجش مزایا و معایب راههای مختلف می شود ، و انتخاب هر راه ، خواهی نخواهی ، توام با خطر کردن می گردد.
یک نکته !
(( گاهی اوقات تصور می شود که برنامه ریزی موجب می گردد که ریسک از میان برود یا به حد اقل ممکن برسد . اما باید توجه داشت که برنامه ریزی ریسک را از میان نمی برد و لی کوشش می کند ریسکی که می کند عاقلانه و حساب شده باشد . ))
– مفهوم محدودیت .
مفهوم سومی که در تصمیم گیریهای برنامه ریزی پنهان می باشد ، محدودیت منابع است . در حقیقت ، محدودیت منابع در مقابل نامحدود بودن خواستها موجب می شود که حق تقدم یا اولویتی برای خواستهای خود قایل شویم . نیاز به تعیین اولویت ها موجب می شود که به برنامه ریزی متوسل شویم .
تعیین هدفها
تعیین هدف ، حساسترین و به اعتباری مشکلترین مسئله آموزش وپرورش است . زیرا آموزش وپرورش فعالیتی است بنیادی که در حیات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه منعکس می شود و اثر غیر قابل برگشت می گذارد . رشد ، ترقی ، و کمال و تعالی انسانها و اجتماع به نوع آموزشی که افراد ، چه در مدرسه و چه در خارج از آن ، می بینند بستگی دارد . اگر کیفیت و کمیت آموزش وپرورش خوب باشد . زمینه لازم برای پیشرفت و تعالی جامعه را فراهم می آورد و اگر بد باشد موجب انحطاط و عقب ماندگی جامعه می شود .
سطوح هدفهای آموزش و پرورش
)) سه سطح برای هدفهای آموزش و پرورش مشخص ساخته اند : Krathwohl and Payne کرات ول و پین
– سطح ملی
– سطح دوره های رسمی آموزش و پرورش
– سطح درسی
در سطح ملی ، هدفهای آموزش و پرورش جنبه مقصود نهایی را دارند و به صورت کلی بیان می شوند .
در سطح دوره های رسمی ، مثل دوره های دبستان ، راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه ، هدفهای آموزشی مشخص تر و ملموس تر بیان می شود .
در سطح درسی ، هدف آموزشی به صورت بسیار دقیق مشخص می شود تا بتوان میزان پیشرفت و نتیجه آموزش را دقیقا ارزشیابی کرد .
در تعیین سطوح هدفهای آموزش وپرورش باید سه بعد را در نظر داشته باشیم . بعد سیاست ملی ، بعد زمان و بعد اختیار .
– بعد سیاست : منظور از بعد سیاست ملی این است که هر کشوری از سیستم آموزش وپرورش خود انتظار دارد که ایدئولوژی و مرام سیاسی ویژه ای را در مردم ، به خصوص در جوانان بپروراند ، و ماموریتها و وظایف خاصی را در تقویت فرهنگ ملی و آماده سازی ملت برای برنامه های توسعه ملی و همبستگی بر عهده بگیرد .
– بعد زمان : منظور از بعد زمان این است که هدفهای آموزش وپرورش ، در برنامه های دراز مدت ، میان مدت و کوتاه مدت با یکدیگر فرق دارند و در سطوح متفاوتی قرار می گیرند .معمولا بر اساس تاثیری که بعد زمان در ماهیت برنامه می کند ، برنامه ریزی دراز مدت را دورنما سازی ، میان مدت را برنامه ریزی ، و نزدیک مدت را طرح ریزی می نامند . هدفهای آموزش و پرورش در این سه نوع برنامه ضمن آنکه با یکدیگر هماهنگ و مرتبط هستند ، بنا بر اقتضای بعد زمان ، در سطوح متفاوتی قرار می گیرند .
– بعد اختیار : منظور از بعد اختیار این است که هدفهای آموزش وپرورش در سطوح مختلفی از اختیار و مسئولیت و قدرت تعیین می شود . مثلا هدفهای آموزشی که توسط با لاترین مقامات رهبری کشور تعیین می شود و در قانون اساسی منعکس می گردد ، در حقیقت خطوط اصلی مقصد و آمال سیاست آموزشی را رسم می کند . این هدفها در مراجع تصمیم گیری بعدی یا پایین تر مثل شورای برنامه ریزی آموزشی و .. بارزتر می شود و به صورت قوانین ، اساسنامه ها . آیین نامه های اجرایی در می آید .و بدین ترتیب خطوط فرعی سیاست آموزش وپرورش کشور نیز رسم می گردد. در مراجع تصمیم گیری بعدی یا پایین تر هدفهای نظری به هدفهای اجرایی و عملی تبدیل می شود و در پایان به موسسات آموزشی می رسد ، و در اینجا هدفهای برنامه ای و اجرایی آموزش به هدفهای در سی تبدیل می گردد.
هدفهای درسی
هدفهای درسی شامل تغییراتی است که انتظار داریم فراگرد آموزش و پرورش در کردار ، گفتار ، و پندار دانش آموز ایجاد کند . بعضی ها هدفهای درسی را فقط به معلوماتی که شاگرد باید کسب کند ، اطلاق می کنند و به همین جهت آزمونهایی که تنظیم می کنند فقط یاد گرفته های معلوماتی شاگردان را می سنجد . پوشش هدفهای درسی خیلی وسیعتر از اکتساب معلومات می باشد ، و شامل رشد فکری و تقویت قوای ذهنی ، رشد و بلوغ عاطفی ، پرورش مهارتهای بدنی ، آموزش فرهنگی و اجتماعی ، آموزش حرفه ای و تخصص ، پرورش خوی ( منش ) و تحکیم شخصیت و آماده ساختن انسان برای خویشتن شناسی ، درک صفا و زیبایی و خلاقیت زندگی ، و بالاخره معرفت حق و حقیقت است . هدفهای درسی از نظر بعد زمان جزء هدفهای کوتاه مدت ، میان مدت ، و دراز مدت به شمار میروند . کوتاه مدت هستند برای اینکه همزمان با پیشرفت درس ، تکوین می یابند . میان مدت هستند برای اینکه طول مدت درس و دوره های آموزسی چند سال به درازا می انجامد . و بلند مدت هستند برای آنکه با خوی انسان می آمیزند و در طول زندگی با او همراه است .
هدفهای درسی از نظر بعد اختیار ظاهرا توسط برنامه ریزان درسی تدوین می شود ولی در حقیقت ، همه کسانی که فرهنگ اجتماع را بوجود می آورند ، چه آنهایی که فرهنگ سازند و چه آنهایی که فرهنگ پذیرند همه بطور غیر مستقیم در تعیین هدفهای درسی دست دارند.
زیرا هدفهای درسی از آرمانهای آموزش وپرورش منشا می گیرد ، و آرمانهای آموزش وپرورش نیز محصول فرهنگ مسلط کشور است ، و فرهنگ مسلط کشور مشخص کننده نوع انسانهای مورد نیازکشور. مثلا تمدن ماشینی و مادی انسانهای با ارزش مادی می طلبد ، و یا تمدن معنوی انسانهای آزاده با ارزشهای انسانی .
تعیین محدوده منابع و امکانات
در سال های اخیر دامنه نیازها و خواستهای آموزشی بسیار گسترش پیدا کرده است ، به حدی که بین توقعات آموزشی اجتماع و عملکرد آموزش و پرورش شکاف عمیقی ایجاد شده ، و بحرانی در سطح جهانی به وجود آمده است .
چرا تمام انتظارات و تقاضاهای آموزشی اجتماع بر آورده نمی شود ؟
پاسخ به سوال بالا را باید در مجموعه منابع و موانع یا مقدورات و محدودیتهای آموزش و پرورش جستجو کرد .
شناخت منابع و موانع آموزش و پرورش
الف : منابع و موانع درون زا
منابع و موانع درون زای آموزش و پرورش مربوط به ماهیت تعلیم و تربیت است وبا طبیعت فراگیری انسان ، دانش و تکنولوژی علوم تربیتی ، وساخت و نظام آموزش و پرورش بستگی دارد .
1 – طبیعت فراگیری انسان
انسان چگونه فرا می گیرد ؟ دانش بشر هنوز نتوانسته است پرده از اسرار یاد گیری بردارد و به رموز و جریان آن پی ببرد . البته دانشمندان روان شناسی یادگیری نظریه های گوناگون در این باره ارائه کرده اند ، ولی این نظریه ها هنوز تکامل نیافته اند ، و بسیاری از انواع یاد گیری در پرده ابهام باقی مانده است . کمبود های دانش بشر در باره طبیعت فراگیری انسان یکی از محدودیتهای اساسی آموزش و پرورش است ، ولی گذشته از آن ، عامل دیگری که وابسته به طبیعت یاد گیری است عامل زمان است . یاد گیری فرا گردی است تدریجی و کند ، طول می کشد و زمان می خواهد . دیر رس بودن محصول آموزش و پرورش یکی از اساسی ترین محدودیتهای توسعه آن است و به همین دلیل در برنامه ریزی آموزش و پرورش حائز اهمیت خاص می باشد .
2 – دانش و تکنولوژی آموزش و پرورش
منظور از دانش آموزش و پرورش ، اطلاعات نظری است که در زمینه تعلیم و تربیت به دست آمده ، ومنظور از تکنولوژی آموزشی ، به کار گرفتن دانش مزبور ، در موقعیت یاد گیری است .
مجموعه دانش و تکنولوژ ی آموزش و پرورش را می توان منابع فنی آموزش و پرورش نام نهاد . هر قدر منابع فنی آموزش و پرورش غنی تر باشد ، دامنه امکانات عمل وسیعتر خواهد شد . بر عکس هر قدر منابع فنی ما کمتر باشد ، مقدورات و امکانات محدودتر خواهد بود .
3 – ساخت و نظام آموزش و پرورش
ساخت و نظام آموزش و پرورش می تواند طوری باشد که برای همه راهگشای تحصیل باشد و رشد و توسعه آموزش و پرورش را آسان سازد ، ویا بر عکس ، با وضع قوانین و مقررات دست و پا گیر ، ایجاد تشکیلات متحجر ، و تعبیه انواع سد های مقرراتی و تشکیلاتی ، مسیر گسترش و بهبود تعلیم و تربیت را با موانع گوناگون پر کند .
ب : منابع و موانع برون زا
منابع و موانع برون زای آموزش و پرورش مر بوط به محیط اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، و فرهنگی است که سیستم آموزش و پرورش را فرا گرفته است ، و با عواملی از قبیل فلسفه مسلط اجتماعی ، سطح تولید و سرمایه گذاری ، سطح رفاه و عدالت اجتماعی ، محیط آموزشی و پرورشی اجتماع ، و عوامل فرهنگی ، سیاسی ، و اقتصادی بین المللی بستگی دارد .
1 – فلسفه مسلط اجتماعی
فلسفه آموزش و پرورش بازتابی است از فلسفه مسلط اجتماعی – فرهنگی . فلسفه اجتماعی – فرهنگی عامل اصلی تعیین خط مشی سیستم آموزش و پرورش می باشد . باید دید فلسفه مسلط اجتماع چه رسالتی برای آموزش و پرورش قایل است و از آن چه انتظار دارد ، مثلا ، آیا انتظار دارد که آموزش و پرورش مهد تحول و نوسازی باشد یا لنگر ثبات ؟ اگر رسالت آموزش وپرورش لنگر ثبات باشد یعنی رسالت آموزش و پرورش نقل و انتقال میراث فرهنگی از یک نسل به نسل دیگر باشد ! چنین فلسفه ای ، آموزش و پرورش را در قید وبند می گذارد و دامنه عمل آن را محدود می سازد . و اگر فلسفه مسلط اجتماع وظیفه اصلی آموزش و پرورش را ایجاد و خلق فرهنگ و دانش نو بداند ، در آن صورت انتظار دارد که آموزش و پرورش کانون تحول و مهد نوسازی گردد. بدیهی است در چنین اجتماعی ، دامنه آموزش و پرورش بسیار وسیعتر خواهد بود .
2 – سطح تولید و سرمایه گذاری
سطح رفاه و عدالت اجتماعی و محدود بودن منابع مادی و انسانی کشور از جمله عوامل بازدارنده رشد و توسعه آموزش و پرورش هستند . میزان منابعی که به آموزش و پرورش تخصیص داده می شود بستگی دارد به اینکه در آمد ملی چقدر است ، چه میزان برای مصرف و چه نسبتی برای سرمایه گذاری اختصاص داده می شود ، سهم بخشهای دیگر از قبیل صنعت ، کشاورزی ، نیرو ، تجارت ، حمل و نقل ، ساختمان و مسکن و بهداشت و غیره چیست ، و بر اساس چه ضوابطی تعیین می شود ، و آموزش و پرورش در مقایسه با آنها از چه نفوذ و قدرتی برخوردار است .
3 – محیط آموزش و پرورش اجتماع
نهادها و موسسات و گروههای مختلفی در آموزش و پرورش انسان دخالت دارند . مدرسه یکی از این نهادها ست . نهادها و موسسات دیگر که مستقیما در شکل دادن به شخصیت ، طرز فکر و دانش و معرفت و ارزشهای انسان تاثیر می گذارند و چه بسا تاثیرشان بیش از مدرسه است ، بی شمارند . از آن جمله گروههای خویشاوندی ، گروههای مذهبی ، همسایگی ، فرهنگی و گروههای شغلی و صنفی و رسانه های گروهی . بدیهی است محیط فرهنگی کشور نیز توام با عوامل اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی در آموزش و پرورش انسان به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر دارد .
4 – عوامل فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی بین المللی
عوامل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بین المللی از طریق نفوذی که در محیط سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ملی می کنند خواهی نخواهی در آموزش و پرورش انسان موثر هستند .
ج : منابع و موانع مختلط درون زا و برون زا
برخی از اشکالات آموزش و پرورش ناشی از تاثیرات مختلط عوامل درون زا و برون زا است . عواملی از قبیل توزیع آموزش و پرورش ، ضریب کوشش آموزش و پرورش ، ومنابع انسانی آموزش و پرورش جزو این گروه بشمار می رود .
1 – توزیع آموزش و پرورش
توزیع آموزش و پرورش با میزان دستیابی افراد طبقات مختلف اجتماع به آموزش و پرورش سنجیده می شود .
آیا بچه های شهر وروستا برای بهره مندی از آموزش و پرورش امکاناتشان برابر است ؟ دختر ها و پسرها چطور ؟ بچه های پایین شهر و بالای شهر چطور ؟ و … ؟؟؟
توزیع آموزش و پرورش به عوامل مختلفی چون : سیاست و خط مشی اجتماعی ، موقعیت جغرافیایی ، شرایط خانوادگی ، در آمد ، محل سکونت و… بستگی دارد .
نابرابریهایی که در توزیع آموزش و پرورش وجود دارد ، یکی از عوامل موثری است که موجب شهر گرایی و فرار مغزها از روستاها و شهر های کوچک به شهر های بزرگ می گردد ، و به نوبه خود مسایل بی شماری را به دنبال می آورد . اگر سیاست و خط مشی اجتماعی این باشد که توزیع آموزش و پرورش را عادلانه سازد ، نابرابری فرصتهای آموزشی را از میان بردارد ، و راه را برای کاهش فواصل و شکافهای طبقات اجتماعی هموار سازد ، تدابیری خواهد اندیشید که موانع و مشکلات دستیابی به آموزش و پرورش را در همه سطوح برای همه طالبان آن از میان بردارد .
2 – ضریب کوشش آموزش و پرورش
برای آنکه بتوانیم میزان نسبی کوشش و فعالیتی که در زمینه آموزش و پرورش در کشورهای مختلف انجام می شود بسنجیم و با یکدیگر مقایسه کنیم ، به ملاکها و معیارهای سنجش نیازمندیم . ضریب کوشش یکی از ملاکهایی است که بدین منظور انتخاب شده و به کار می رود .
ضریب کوشش آموزش و پرورش معمولا به دو طریق محاسبه و بر آورد می شود :
الف – سهم اعتبارات آموزش و پرورش نسبت به در آمد ناخالص ملی .
ب – سهم اعتبارات آموزش و پرورش در بودجه .
3 – منابع انسانی آموزش و پرورش
کمبود منابع انسانی از قبیل معلم ، مدیر ، مشاور وراهنما ، محقق و پژوهشگر ، در همه سطوح آموزش و پرورش ( کودکستان ، دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان و دانشگاه ) چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت ، یکی از اساسی ترین تنگناهای رشد و توسعه و بهبود آموزش و پرورش می باشد . بسیاری از محدودیتها و عوامل باز دارنده رشد و توسعه را شاید بتوان در مدت نسبتا کوتاهی بر طرف کرد ، ولی پرورش نیروی انسانی و جبران کمبود آن نیازمند به زمان است . این موضوع اهمیت خاصی به برنامه ریزی آموزش و پرورش می دهد ، زیرا منابع انسانی یکی از ارکان و عوامل اصلی مورد نیاز تمام بخشها در توسعه ملی می باشد . چه بسا در بسیاری از کشورها ، کمبود منابع انسانی مهمترین عامل بازدارنده رشد و توسعه می باشد .
چون پرورش منابع انسانی به زمان طولانی نیازمند است ، آموزش و پرورش باید با آیتده نگری دقیق برنامه های مورد نیاز را پیشاپیش برقرار کند تا نیروی انسانی لازم به موقع آماده باشد . در این میان تامین منابع انسانی آموزش و پرورش اهمیت بیشتری پیدا می کند ، اگر آموزش و پرورش را به قلب فعالیتهای کشور تشبیه کنیم منابع انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش به منزله رگهایی خواهند بود که خون را به عضله می رسانند ، و کوچکترین خللی در کار آنها اثر نامطلوبی در کار قلب به وجود می آورد ، وطبعا تمام فعالیتهای حیاتی بدن را مختل می سازد .
تعیین راهبردها و اولویتها
راهبردهای آموزش و پرورش رابط بین سیاستگزاری و طرح ریزی آموزش و پرورش هستند و آنها را به یکدیگر پیوند می دهند و بدین جهت اهمیت بسزایی دارند .
فور وهمکارانش برای شکل دادن به آموزش و پرورش سه مرحله به شرح ذیل تشخیص داده اند :
1 – سیاستگزاری .
2 – تعیین راهبرد ( استراتژی ).
3 – برنامه ریزی .
– سیاستگزاری متضمن تعیین رسالت و وظایف و خط مشی آموزشی کشور است . در این مرحله ابعاد اصلی آموزش و پرورش کشور ترسیم می شود .
– تعیین کردن راهبرد ، رابط بین مرحله سیاستگزاری و برنامه ریزی است . دراین مرحله ، از یک طرف رسالت و هدفهای کلی آموزش و پرورش که در مرحله سیاستگزاری تعیین شده است به صورت هدفهای مشخصتر یعنی فعالیتها مشخص می شود ، منابعی که ممکن است در اختیار قرار بگیرد روشن می گردد ، و ملاکها و ضوابط تصمیم گیری و دامنه امکانات تعیین می شود . و از طرف دیگر روش برنامه ریزی مشخص می گردد.
سیروس منظور نیز در برنامه ریزی آموزش و پرورش پنج مرحله تشخیص می دهد :
1 – مرحله تدوین فعالیتها .
2 – مرحله تعیین استراتژی .
3 – مرحله تدوین برنامه .
4 – مرحله اجرا .
5 – مرحله ارزشیابی و پژوهش .
– مرحله تدوین فعالیتها شامل تعیین و تعریف هدفهای آموزش و پرورش است .
– مرحله تعیین استراتژی مستلزم شناخت مشکلات و امکانات ، تعیین اولویتها ، و ایجاد تعادل بین نظام آموزشی و نیازمندیها و امکانات ملی است .
– مرحله تدوین برنامه جنبه فنی برنامه ریزی است . در این مرحله هدفها به صورت برنامه های مشخص و دقیق عرضه می گردد و ماهیت کمی به خود می گیرند .
به هر صورت تعیین راهبردها در شکل دادن به آموزش و پرورش هر کشور نقش حساسی دارد .
تعیین راهبردهای آموزش و پرورش شامل فعالیتهایی است از قبیل :
1 – شناخت تنگناها .
2 – شناخت امکانات و نیازها .
3 – تعیین ضوابط و ملاکهای لازم برای تصمیم گیری و برقراری اولویتها .
4 – تعیین تمرکز ، عدم تمرکز و زمینه تشریک مساعی گروههای مختلف در فعالیتهای برنامه ریزی .
5 – ایجاد تعادل و هماهنگی برونی بین نظام آموزش و پرورش و نیازها و امکانات ملی و بازار کار و بررسی تاثیر تحولات و تغییرات یکی در دیگری .
6 – ایجاد تعادل و هماهنگی درونی بین سطح برنامه ریزی و فعالیتهای مختلف آموزش و پرورش و بررسی تحولاتی که انتخاب هر یک از شقوق هدفها و اولویتها در سایر قسمتها و فعالیتهای آموزش و پرورش ایجاد می کند .
7 – بررسی عواقب شقوق مختلف توزیع آموزش و پرورش ، و مقایسه مزایا و معایب آنها و ایجاد تعادل لازم بین نیاز بخشهای مختلف براساس این بررسیها .
مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش
مدل یعنی چه و برای چیست ؟
مدل به زبان ساده ، الگویی است به مقیاس کوچک از واقعیت ، که بر اساس پیش فرضهایی بنا شده است . مدلهای برنامه ریزی معمولا به صورت فرمولهای ریاضی ساخته می شوند که در آنها ارتباط بین متغیرها یا عوامل مختلف کاملا مشخص شده است .
در برنامه ریزی آموزش و پرورش ، مدل سازی به دو منظور انجام می شود :
1 – پیش بینی آینده .
2 – تشریح و شناخت ارتباطات عوامل دست اندر کار .
انواع مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش
از نظر سطح آموزش و پرورش ، مدلهای برنامه ریزی به سه گروه تقسیم می شود :
1 – سطح واحد آموزشی .
2 – سطح سیستم یا پاره سیستم آموزشی .
3 – سطح سیستم آموزشی در ارتباط با توسعه اقتصادی .
انواع مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش از نظر مبنای ریاضی
1 – مدلهای بسته .
2 – مدلهای زنجیر مارکو .
3 – مدلهای رگرسیون .
4 – مدلهای ریاضی .
انواع مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش از نظر دامنه عمل
1 – مدلهای برنامه ریزی آموزشی تک موسسه ای .
2 – مدلهای برنامه ریزی در سطح نظام آموزشی .
3 – مدلهای برنامه ریزی بیرونی توسعه آموزشی .
پیشرفت در درس خواندن