عضویت

آموزش بازاریابی و مدیریت بازار: دوره های آموزش مجازی و مقاله های آموزشی بازاریابی و مدیریت بازار

کشورها و شرکتهایی که پویایی را هدف خود قرار داده اند . سازندگی و توسعه را در تغییر می‌یابند و گروهی که فقط متقاضی برکت بدون حرکت هستند. استفاده از بازاریابی که واژه نارسا و در عین حال جا افتاده و مصطلح برای Marketing است. برای همه شرکتها و سازمانهایی که درصدد هستند بدون تسلیم در برابر تغییر حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند. ضرورت دارد. آنها باید تلاش نمایند . تا سیاستهای درست بازاریابی سهم بازار مناسبی را بدست آورند.
بازاریابی یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است که به‌وسیله آن، افراد و گروه‌ها، نیازها و خواسته‌های خود را از طریق تولید، عرضه و مبادله کالاهای مفید و با ارزش با دیگران، تامین می‌کنند.شما میتوانید با مطالعه دوره آموزشی بازاریابی و مدیریت بازار اطلاعات کسب کنید و از جدیدترین روش های بازاریابی مطلع شوید.

آموزش مجازی بازاریابی و مدیریت بازار : امکان ثبت نام در دوره مجازی​

ما در بنیاد آموزش مجازی ایرانیان امکان ثبت نام در دوره آموزش مجازی بازاریابی و مدیریت بازار و اخذ مدرک معتبر بازاریابی و مدیریت بازار را به صورت کاملا غیر حضوری فراهم آورده ایم.

5/5
بازاریابی و مدیریت بازار

به اعمالی که باعث انجام فعالیتی از سوی مشتری می‌شوند که برای کسب‌وکار سودمند است بازاریابی گفته می‌شود.

علم و هنر انتخاب بازارهای هدف سودآور و نیز جذب و حفظ و افزایش مشتریان از طریق خلق و مبادله و ارائه ارزش به آنان است.

دوره آموزش مجازی بازاریابی و مدیریت بازار برای شما توسط بنیاد آموزش مجازی ایرانیان تهیه شده، تا به آسانی اینترنتی ثبت نام کنید.

بنیاد آموزش مجازی ایرانیان با اعتبار بسیار بالا برای شما شرایطی فراهم آورده که در مدت زمان کوتاه میتوانید مدرک بازاریابی و مدیریت بازار را اخذ نمایید.

تعریف دقیق بازایابی چیست؟

اگر بخواهیم یه فرآیند کلی از بازاریابی را بیان کنیم باید گفت بازاریابی از بازار شروع می شود سپس باید نیاز مشتری را جستجو کرده و نسبت به رفع نمودن آن نیاز محصول یا خدماتی را ارائه نمود. بعد از فهمیدن نیاز مشتری باید تبلیغات را انجام داد تا مشتریان از وجود شما مطلع شوند. سپس باید اقدام به فروش محصول یا خدمات کرد. زمانی که محصول یا خدمات بفروش رسید و شما به سود آوری رسیدید کار بازاریابی تمام نشده چون باید در مورد رضایت مشتری نیز تحقیقاتی صورت گیرد تا بتوان ضعف های محصول یا خدمات را بهبود بخشید. میتوان گفت بازاریابی به عنوان فرآیندی مدیریتی-اجتماعی تعریف می‌شود که به وسیله آن، افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها از طریق تولید، عرضه و مبادله کالا (و خدمات) با یکدیگر، به تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند.

تعریف کاربردی مدیریت بازاریابی چیست؟

«بازاریابی (تعریف بازاریابی) عبارت از فعالیت‏های نیروی انسانی است که از طریق تبادل فرایندها به سمت ارضاء نیازها و خواسته ‏ها هدایت شود.»

برای روشن‏تر کردن این تعریف، نگاهی به واژه‏ های ذیل خواهیم داشت: احتیاجات، خواسته‏ ها، تقاضاها، محصولات، داد و ستد، معاملات و بازارها.

تاریخچه بازاریابی:

اصول بازرگانی رسمی که منشاء آن از ایالات متحده آمریکاست در ابتدای قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانه‌ای تدریس می‌شد. اصول بازرگانی از سه مرحله عبور کرده

_ «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیت‌های تولید دچار محدودیت بود (تا دهه 1930)

_ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر چه شرکت تولید می‌کرد به بازار تحمیل می‌کرد (تا دهه 1950)

_ «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیت های بازاریابی است

در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولید کننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقش ها و فرآیندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات (قرن ۲۱) دیگر معتبر نمی‌باشد.

در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی بعنوان یک مدل جدید موّفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیر قابل پیش‌بینی که در تحلیل های کلاسیک نمی‌گنجد، الگوهای خرید و پیش بینی‌های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و بخش‌بندی و ترکیب های جدید بازار، ورای دسته بندی‌های صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیک‌های جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود نداره و یا هنوز در سازمان ها و فرآیندهای بازاریابی شرکت ها از آن تعبیری نشده است.

تعاریف متعدد و اظهارنظرهای معتبر و فراگیر در مورد ماهیت بازاریابی وجود دارد (در گردآوری این فرهنگ حداقل به 50 مورد از آن ها برخورده‌ام) که هنوز ارزش افزودن به مجموعه اطلاعات آکادمیک ندارند. با این همه، توجه به تفسیرهای مختلف از فعالیت بازاریابی و کارکردها و مهارت‌های متشکل آن می‌تواند ارزشمند باشند. در قرن ۲۱ بازارها پیچیده‌تر و جهانی‌تر شده‌ و بنابراین بازاریابی هم به عنوان یک اصل حرفه‌ای دچار چنین تحولاتیی است که به عنوان یک حرفه جدیدتر، فاقد شفافیت جهانی، دسته بندی و شرح نقش ها و وظایف است. شرکت ها و سازمان های گوناگون هر یک مایلند براساس سبک حوزه تعریفی از بازاریابی ارائه دهند.

بعضی شرکت ها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه می‌گیرند؛ بعضی از آن ها حتی بازاریابی را به عنوان زیر مجموعه‌ای از فروش می دانند. سایرین، فروش را زیر مجموعه‌ای از بازاریابی تلقی می‌کنند (که این مورد صحیح تر است). تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می دانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا می‌کنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا می‌شود. شرکت های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ می‌کنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همه‌ جانبه و کلی مدیریت می‌شوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett_Packard می‌گوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»).

یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور می‌باشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار می‌بندند. بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید. تعریف لغت نامه‌ای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود. بازاریابی، فرآیندی است که بین توانایی های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.

سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را این چنین تعریف می‌کند:

“بازاریابی درباره داشتن برنامه‌ها و ترویج‌ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستوران‌های غذای سرپایی، بازاریابی گاززدن‌ها و هرت کشیدن‌ها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدم‌ها روی صندلی‌ها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است”.

بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست‌آورد.

هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است. بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ می‌دهند، شروع می‌شود. به طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی توجهی به دیگر نیازهاست.

[wp-rss-aggregator sources=””]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *