هنر در دورۀ پارینه سنگی
شواهد زمین نشناسی نشان می دهد که در اواخر دورهٔ پارینه سنگی(حدود ۱۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰سال پیش از میلاد) آب و هوای کره زمین دچار تغییر و سردتر شده است، این تغییرات در اروپا شدیدتر بود و بر روی نحوهٔ زندگی انسان و حیوانات اثر گذاشت و باعث شد در بعضی جا ها انسان ها به غار ها و پناهگاه ها روی آوردند و سعی کردند، نیازمندی های خود را با این تغییرات هماهنگ سازند.گروه های انسان های غارنشین از طریق شکار و جمع آوری غلات زندگی می کردند، مردها اغلب به شکار حیوانات و زن ها هم به جمع آوری دانه ها و ریشه های گیاهان وحشی، مواظبت از کودکان و سالخوردگان، نگهداری آتش و پخت وپز می پرداختند. این جوامع برای ادامه زندگی به ابزار کار نیاز داشتند که مهمترین ابزار آنها سنگ بود. به همین خاطر این دوره را عصر سنگ نام گذاری کرده اند. مهمترین ابزار، سنگ های مُشته ای ۳ و نوک تیزی بود که از طریق شکستن سنگ های بزرگ تر به دست می آمد. در این دوره انسان با شناخت دقیق تر دنیای پیرامون، ساخت ابزار کارآمدتر را فراگرفت و برای تأمین نیاز های مادی تلاش بیشتری از خود نشان داد وسعی کرد خواسته ها و نیاز های خود را به شکل نقاشی، حکاکی روی سنگ و ساخت پیکره بیان کند و پیش از آنکه به مدد ذوق، هنرمند شود ( بر اثر نیاز، صنعتگر شد).
امروز عقیده بر این است که این تصاویر جنبه تزیینی نداشته و هدف از ایجاد آنها، بخشی از آیین جادو و باروری بوده، زیرا تعدادی از این غار ها مثل لاسکو و آلتامیرا، برای سکونت مناسب نبوده و از آنها برای انجام مراسم مذهبی استفاده می شده است. آنها بر این تصور بودند که با ترسیم شکل جانور روح آن را به تصاحب در می آورند. نقاشی هایی که در نقاط پنهان و دور از دسترس درون غار ها انجام شده، از دقت زیادی برخوردارند و خصوصیات رفتاری حیوانات اعم از حرکات و حالات آنها بسیار طبیعت گرایانه نمایش داده شده اند. به نظر می رسد این نقاشی ها مربوط به آیین های باروری (دعا برای زاد و ولد) بوده و حیواناتی که در( ترسیم کمتر به آنها دقت شده، مربوط به جادوی شکارند).
هنر دورۀ نوسنگی یا روستا نشینی
از حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش از میلاد مجدداً شرایط آب و هوایی در بعضی مناطق جهان تغییرکرد و هوا گرمتر شد. به تدریج انسان ها زندگی در غار ها و پناه گاه ها را ترک و زندگی در دشت ها راآغاز کردند و دورهٔ پارینه سنگی به تدریج خاتمه یافت و انسان دورهٔ تازه ای از زندگی خود را شروع و شیوهٔ هنری جدیدی بنا نهاد. این دورهٔ تازه عهد نوسنگی یا عهد دهکده نشینی نامیده شد. دوره نوسنگی دومین دوره از ادوار تاریخ تحول زندگی انسان است. این نامگذاری به این علت است که انسان در آغاز این دوره نه تنها در ساخت ابزارهای سنگی تحولی به وجود
آورد و آنها را کارآمدترکرد، بلکه کم کم زندگی مبتنی بر شکار و گردآوری غذا را ترک و زندگی کشاورزی و دامپروری راآغاز کرد.یافته های باستان شناسی اواسط هزاره چهارم )حدود ۳۵۰۰ پیش از میلاد( نشان می دهد که اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دهکده های آسیای جنوب غربی و شمال آفریقا )مصر( بسیار بهبود یافته بود. دهکده ها بزرگتر شده و بر جمعیت افزوده شده بود. دست ساخته ها متنوع تر شده و کیفیت ساخت اشیاء بهبود یافته و داد و ستد گسترده تر شده و نخستین اشکال نگارش نیز ابداع شد. با این رخدادها بعضی از این مناطق در آستانه تمدن شهرنشینی و آغاز حکومت ها قرار گرفتند.
هنر نوسنگی در آسیا
در این دوره انسان مانند عصر پارینه سنگی تنها به طبیعت وابسته نبود بلکه بخشی از نیازهای خود را از طریق دامداری و کشاورزی تأمین می کرد و فرصت اندیشیدن داشت و از این فرصت برای بهبود وضعیت زندگی خود استفاده کرد. در طول دورهٔ نوسنگی مردها علاوه بر کار کشاورزی به شکار نیز می پرداختند. زن ها علاوه بر زاد و ولد به بافندگی، سفالگری و کشاورزی نیز اشتغال داشتند و به همین خاطر در نزد خانواده از احترام برخوردار بودند. وجود تعداد قابل توجهی تندیس های زنانه در محوطه های دورهٔ نوسنگی نشان از اهمیت زنان در زندگی روزمره دارد و از این تندیس ها به عنوان الهه مادر تعبیر می شود که نماد زاد و ولد و تداوم زندگی هستند. در اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد با ابداع چرخ سفالگری، سفال ها از تقارن منظمی برخوردار شده و نقاشی روی سفال از اهمیت برخوردار می شود. سفال ها در آغاز دارای نقوش هندسی (خطوط موازی، عمودی، زیگزاگ، موجی و شطرنجی و …) بودند و این نقش ها با رنگ های سیاه یا قرمز بر روی آنها رسم می شدند. اندکی بعد تصویر انسان، پرندگان، چهارپایان و ستارگان نیز رایج شد (تصاویر ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ ). شیوه تصویر نگاری موجودات، ساده، خلاصه شده و دو بُعدی هستند ۱ و بدن موجودات به شکل هندسی و در بعضی موارد روی اجزای بدن اغراق می شود (مثل شاخ ها)، به همین خاطر تصاویر از واقع نمایی و طبیعت گرایی به دور هستند. آثار و اشیای هنری به جا مانده از دورهٔ نوسنگی در نقاط مختلف دنیا همزمان نیستند و از نظر نوع با هم متفاوتند. به طور مثال در ایران و عراق سفال و در فلسطین جمجمه های یادبودی و در انگلستان سنگ افراشت ها (سنگ هایی که به صورت عمودی روی زمین قرار گرفته است) باقی مانده اند.
بیشتر بخوانید:
هنر نوسنگی در اروپا
در این دوره، ساختمان های سنگ افراشت بزرگ و حیرت آوری باقی مانده است. ساختمان هایی که از قطعات بزرگ سنگ های مسطح که هیچ ملاطی ندارند، درست شده اند. یکی از مشهورترین آنها استون هنج در انگلستان است.
این ساختمان، دایره ای وسیع از تخته سنگ هایی است که به فواصل مساوی از یکدیگر به طور عمود بر زمین نصب شده و بر روی آنها تخته سنگ های افقی قرار داده شده و در میان آنها دو دایره کوچک تر ایجاد شده و در مرکز آن یک قطعه سنگ بزرگ قرار دارد. این مجموعه درست مقابل با نقطه ای از آسمان است که در روز اول انقلاب صیفی (روز اول تیرماه) خورشید از آن طلوع می کند. این مجموعه بیانگر یک رصدخانه در ارتباط با گردش خورشید است.
دورۀ نوسنگی در دیگر قاره ها
دورهی نوسنگی در قاره های آمریکا، آفریقا (غیر از شمال این قاره) و استرالیا بین ۱۰۰۰تا ۴۰۰۰ هزار سال پیش از میلاد شروع شد و تقریباً بدون تغییر باقی ماند. در این مناطق، زندگی کوچ نشینی و روستایی تا قرون جدید به شکل بدوی ادامه یافته است. بعضی از اقوام مردم آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی از این مرحله گذشته و وارد مرحلهٔ شهرنشینی شدند.
هنر آفریقایی
معمولاً به هنر ساکنان آفریقا غیر از سواحل و مناطق شمالی آن قاره، هنر آفریقایی گفته می شود.مهمترین قالب هنری آن قاره پیکره سازی و کنده کاری تزئینی بود. پیکره های چوبی همه جا در مراسم دینی یا آئین های قبیله ای به کار می رفت. سرپیکره ها غالباً بزرگ و بی تناسب ساخته می شد، زیرا در باور هنرمند، سر جایگاه نیروی زندگی و مهمترین بخش بدن بود. تندیسک ها تقریباً همیشه از یک تنه درخت و با قرینه سازی دقیق تراشیده می شدند و کشیدگی بدن و کوتاهی دستان شاخه مانندشان به همین سبب بود. نقاشی روی پوست بدن و شیاراندازی بر چهره در میان بسیاری قبایل مرسوم بوده است. حرکات موزون مهمترین و گویاترین وسیله بیان هنری بومیان آفریقاست.
اقیانوسیه (استرالیا)
هنر مردمان بومی استرالیا حکاکی روی سنگ، چوب و نقاشی روی بدن، موسیقی، رقص و آواز است. استفاده از ماسک در رقص و آوازهای گروهی این بومیان جنبه آیینی دارد و هدف از انجام آن ارتباط با ارواح نیاکانی و جلب حمایت از آنها است. موضوع نقاشی های روی) صخره تصویر انسان و جانور در شکلی هندسی و دو بعدی است نه تنها شکل ظاهری بلکه اندام های داخلی مانند ستون فقرات، قلب و… نیز نقاشی می شوند( نقاشی اشعه ایکس)
هنر بَدوی یا ابتدایی:
اقوام بومی ۲ آفریقای استوایی، بومیان استرالیا، ساکنان جزایر جنوب اقیانوس آرام (پولینزیو ایستر) و برخی از جوامع سرخ پوست آمریکای شمالی، مرکزی، جنوبی و اسکیموهای شمال آمریکا،اروپا و آسیا به عنوان اقوام بدوی یا ابتدایی شمرده می شوند.
نظام خویشاوندی، مذهب و پرستش ارواح نیاکان مهمترین عامل وحدت میان آنها است.تولیدات هنری آنها بافندگی، سفالگری، ماسک (صورتک) و تندیس سازی، ساخت اشیای چوبی و استخوانی و نقاشی روی اشیاء و بدن است. شیوه هنری آنها ساده و هندسی گرا و از طبیعت گرایی به دور است. جوامع بدوی بر این باورند که می توانند روح اجداد خود را در ماسک و تندیس هایی که می سازند به دام اندازند و از نیروی آنها در جهت بهبود زندگی و دفع شر استفاده کنند. آنها اعتقاد دارندکه تمام پدیده های طبیعت دارای روحند و می توان با انجام مراسم نمایشی و بازیگری با استفاده از ماسک و لباس های رنگارنگ روح آنها را به کالبد خود دعوت و از خاصیت افسونی آنها استفاده کرد. صورتک ها معمولاً شکلی وهم انگیز و ترسناک از انسان ها، حیوانات و یا ترکیبی از این دو با کارکردهای ویژه دارند. تندیس ها و صورتک ها از چوب، سنگ، فلز، پارچه، پوست یا ترکیبی( از این مواد و در اندازه های مختلف ساخته می شد.) این مردمان با وجود تاریخ طولانی همانند ملت های آسیا، اروپا و شمال آفریقا به مراحل تحول نرسیدند و شیوهٔ زندگی آنها کم و بیش تا زمان حاضر، ادامه یافته، اما با ورود اروپاییان به سرزمین های آنها، نظام زندگی و شیوهٔ هنری این جوامع در حال انقراض است.
هنر سرخ پوستان آمریکای شمالی
صنعتگران سرخپوست در عرصه تبدیل سنگ به انواع اشیای مفید در زندگی روزمره یا اشیای آئینی توانا هستند. رسم دیگر سرخپوستان ساخت محیط های گیرا و تماشایی برای فعالیت های مذهبی است. نقاشی و کنده کاری های صخره ای نیز در نزد آنها رواج دارد که برخی از آنها بسیار زنده با « نقاشی آیینی روی شن » و طبیعت گرایانه هستند. در نزد سرخ پوستان جنوب غربی آمریکا استفاده از گَرد سنگ ها و خاکه های رنگی (نظیر خاک رُس، گچ، زغال و…) بر بستری از ماسه و یا خاک مرسوم بوده که انجام آن نیاز به مهارت داشته و نقاش به دستور طبیب جادوگر قبیله به ایجاد نقوش رمزی و سنتی با هدف شفا دادن بیماران در مراسمی همراه با دعا و افسون می پرداخته است سرخپوستان ساکن دشت های بزرگ به دلیل زندگی چادرنشینی توجهشان بیشتر بر لباس و اندام خود و دیگر اشیای منقول مانند چپق، تبرزین و ظروف گوناگون معطوف بود.
اسکیموها
اسکیمو ها در نواحی شمال آمریکا، اروپا و آسیا (پیرامون قطب شمال) سکونت دارند و از طریق ماهیگیری و شکار حیوانات امرار معاش می کنند. اسکیموها در ساخت پیکره های جانوری ، صورتک و لوازم زندگی به ویژه از استخوان، عاج، چوب و شاخ حیوانات توانا هستند. اسکیموها در طی سده های متوالی، صدها پیکره کوچک آدمی، جانوری و صورتک های متحرک را با استفاده از جنس عاج و استخوان و چوب ساخته و یا تصاویر ریز نقش جانور و انسان را با ظرافت تمام بر روی این مواد کنده کاری کرده و از طریق آنها افسانه های قومی خود را حفظ کرده اند در بعضی از صورتک های اسکیمو ها اجزا و حالت چهره از واقع گرایی نیرومندی برخوردار است.
بیشتر بدانیم: مبانی هنرهای تجسمی
هنر میانرودان(بین النهرین)
۱ تاریخ مردم میانرودان
در حدود هزاره ششم پیش از میلاد، دشت های حاصلخیز جنوب میانرودان )بین دو رودخانه دجله و فرات( توسط مردمی کشاورز که از مناطق شرقی )ایران( آمده بودند اشغال شد و روستانشینی در این ناحیه به سرعت رشد کرد. بعدها برخی از روستا ها مانند اریدو، ۱ اور ۲ و… به دلیل بهبود سیستم کانال های آبیاری، توسعه تجارت و افزایش جمعیت، وارد عصر شهرنشینی شدند و کم کم دولت شهرهایی ۳ را تشکیل دادند. در حدود ۲۹۰۰ پیش از میلاد، اتحاد نسبی تعدادی از این دولت
شهرها منجر به شکل گیری حکومت سومری شد، اندکی بعد مردمان دیگری که سامی نژاد بودند بر سومری ها غلبه کردند و حکومت اکّد ۴ را به وجود آوردند. سپس اقوام دیگری که آنها هم سامی نژاد بودند بر میانرودان مسلط شدند و در جنوب کشور بابل و در شمال کشور آشور را تشکیل دادند. دولت شهرهای میانرودان در آغاز دارای وحدت نژادی و زبانی نبودند. جنگ های داخلی و خارجی و مشکلات طبیعی )سیل ناشی از طغیان رود ها( از همان آغاز بر اندیشه آنها تأثیرگذار بود و باعث شد که آنها جهان را ناپایدار و بی ثبات تصور کنند. این تأثیر درمذهب، ادبیات، معماری و هنر آنها منعکس است، آنها دریافتند که فقط مذهب می تواند عامل وحدت میان آنها باشد. با وجود این مشکلات، آنها مردمی سخت کوش بودند و یکی از تمدن های بزرگ جهان باستان را به وجود آوردند و سهم مهمی در ابداع خط و کتابت، ادبیات، قوانین اجتماعی، ریاضی، پزشکی، ستاره شناسی،
معماری، پیکره سازی، نقاشی و … داشتند.
دورۀ پیش از سومر یا پیش از سلسله ها
نخستین بنای کشف شده در میانرودان، معبدی در شهر اریدو ۵ است. این معبد، بر روی یک سکوی طبیعی برای خدای حکمت و آب شیرین ساخته شد و در دوره های بعد الگویی برای ساخت معابد بعدی شد از همان آغاز شکل گیری تمدن میانرودان، تندیس ها، با هدف های آیینی ساخته شدند. تا کنون تعداد قابل توجهی تندیس انسانی، جانوری و موجودات خیالی از مواد گوناگون (گِل، گچ، سنگ،فلز و عاج) به دست آمده اند که از نظر ساخت، کیفیت های مختلفی دارند و مظهر زمینی ایزدان و الهه ها و حاکمان و نیایشگران در حالت های ایستاده و نشسته ساخته شده اند. نیایشگران معمولاً ایستاده و دست به سینه مجسم شده اند. در ساخت این تندیس ها کمتر به جزییات توجه شده و بیشتر به بالا تنه و چشم ها تأکید شده است. یکی از هنرمندانه ترین آنها، سردیس زنانه ای از مرمر سفید است که احتمالاً به ایزد بانویی تعلق دارد و بسیار خوش ساخت است و به احتمال زیاد حفره چشم ها و ابرو ها با ماده ای رنگین ترصیع شده بوده اند. لب و چانه با ظرافت حجم پردازی شده و برجستگی نرم گونه ها که با نگاه.( خیره و بزرگ چشم ها همراه شده، حالتی از قدرت و حساسیت را به وجود آورده است)
هنر سومر
از دورهٔ سومر آثار قابل توجهی مانند آثار معماری، پیکره، مُهر و گِل نوشته باقی مانده است.) معروف ترین معابد این دوره معبد خدای آسمان در شهر اوروک ۲ و معبد خدای ماه در شهر اور است. معبد اوروک بر روی یک سکوی مصنوعی بلند ساخته شده است و به دلیل داشتناندود سفید (گچ)، به معبد سفید نیز شهرت دارد. باستان شناسان در موقع کشف آن را زیگورات ۴ نامیدند.
زیگورات به معنی کوه بلند و سرچشمه زندگی بود، به همین خاطر سومری ها معابد خود را به شکل کوه می ساختند و بر این تصور بودند که با ساختن زیگورات های بلند ارتباط انسان با خدا آسان می شود. زیگورات به بنای بزرگ طبقه طبقه ای گفته می شود که ابعاد هر طبقه آن از طبقه پایین تر کمتر باشد. معبد اور برای خدای ماه ساخته شده و سالم ترین و بزرگ ترین زیگورات بجای مانده در میانرودان است. این معبد دارای سه طبقه بود که اتاق نیایش بر روی طبقه سوم ساخته شده بود و رسیدن به اتاق معبد از سه رشته پله مقدور بود. از معبد ابو ۱ در تَل اَسمر تعدادی تندیس از جنس سنگ مرمر در اندازه های مختلف کشف شد .بزرگ ترین آنها تندیس ابو (ایزد رویش گیاه) است. به عقیده سومریان خدایان در قالب تندیس خود
حضور دارند و نیایشگران نیز می توانستند برای خود جانشینی داشته باشند که به جای آنها نیایش کند.صورت و بدن تندیس ها بسیار ساده ساخته شده تا از اهمیت چشم ها به عنوان دریچه روح که در ساخت آنها بسیار تأکید شده، کاسته نشود. تندیس سازان سومری آثار خود را به شکل مخروط و استوانه با بازو ها و ساق های استوانه ای می ساختند آثار به دست آمده از قبور سلاطین اور، ما را با ذوق و ظرافت هنر سومری بیشتر آشنا می کند، در این قبور آثار مختلفی به دست آمد که دیدنی ترین آنها چنگ منقوش است، بر روی دسته چنگ تصاویر طنز گونه ای از رفتار حیوانات نقش شده است
.) مُهر سازان نیز هنرمندان ماهری بودند و انواع نقش ها را بر روی مُهر ها حکاکی میکردند.
اگر قصد حرفه ای شدن در زمینه معماری و عمران را دارید، دوره های آموزشی زیر را از دست ندهید!
مدیریت عالی و حرفه ای کسب و کار DBA گرایش عمران و معماری
مدیریت کسب و کار MBA گرایش عمران و معماری
هنر اکّد
در حدود ۲۴۰۰ قبل از میلاد اقوام سامی نژاد شمال میانرودان به جنوب آمدند و به رهبری سارگون حکومت اکّد را تأسیس کردند. سارگون و جانشینانش خود را پادشاه می خواندند و ادعای فرمانروایی بر سراسر میانرودان را داشتند، در زمان اکّدی ها، هنر سومری وظیفه تجلیل از پادشاه را نیز به عهده گرفت ، جالب ترین اثر دورهٔ اکدی یک سردیس مفرغی است که چهره پادشاهی قدرتمند را مجسم می کند که نگاهی اطمینان بخش و با ابهت دارد از نارام سین نوه سارگون نیز یک لوح سنگی باقی مانده که در آن پیروزی نارام سین و سپاهش نقش شده است در لوح نارام سین بزرگی اندازه شاه تأکید بر قدرتمندی و پیروزی او دارد.
هنر دورۀ سومر نو
از زیباترین آنها سردیسی است که هنرمند تلاش کرده، حالت روحانی وی را نشان دهد . تندیس های گودآ، مظهر نیایشگری است که با خلوص در مقابل معبود خود قرار گرفته است. تداوم هنر بین النهرین از سردیس ملکه اوروک تا سردیس حاکم اکدی و سردیس گودآ ادامه دارد.
هنر آشوری
هنر آشوری پس از مدت ها اقتباس و تجربه از هنر بابلی و اقوام دیگر ۱ آسیای صغیر (ترکیه امروزی) که در نقش برجسته سازی توانا بودند، سبکی را بنیان گذاشت که منشأ موفقیت های حجاران گردید و در زمان آشور نصیر پال دوم تبدیل به هماهنگی بین
معماری و هنر تصویری شد. هنر آشوری در زمان آشور نصیر پال و آشور بانیپال در معماری کاخ ها و نقش برجسته های دیواری تجلی یافت. نقش برجسته ها اغلب به صحنه های جنگ، شکار، محاصره شهرها و قلعه ها و مراسم مذهبی اختصاص داشت و شاه همچون قهرمان در همه جا حضور داشت. هنرمندان آشوری در نمایش حیوانات به خصوص صحنه های شکار بسیار توانا بودند و حالت های گریز و ستیز و مرگ حیوانات را طبیعی و دقیق مجسم می کردند ولی تندیس های انسانی در نقش برجسته ها و نقاشی های دیواری خشک و رسمی هستند و غالباً سر و پا از دید جانبی و بدن از دید روبرو نشان داده شده است در میان مجسمه های آشوری، شیران و گاوان بالدار با سر انسان، از همه جالب تر هستند. این تندیس ها اغلب در دو سوی ورودی کاخ ها قرار می گرفتند. وظیفه این موجودات حمایت از کاخ های سلطنتی و دفع نیروهای شر بود. حجاران انسان گاو ها را با پنج پا بازنمایی کرد هاندکه قصدشان القای حرکت از دید جانبی بوده است.
هنر بابلی
بابلی ها بر جنوب میانرودان مسلط بودند و پایتخت آنها شهر بابل بود. بابلی ها دو بار به اوج قدرت رسیدند ۲٫ نخستین جلوه هنر آنها قبل از دوره آشوری به نام دوره بابل قدیم و در زمان حمورابی است که قانون نامه وی که بر روی سنگی مخروطی شکل)لوح سنگی( نقش شده، بسیار مشهور است. بر روی این لوح، حمورابی در حال دریافت قوانین از خدای خورشید (شمس) است. دومین اوج هنر آنها در دوره بابل جدید و در حدود ۶۰۰ پیش از میلاد است. در این دوره معبد ایشتار و دروازه مشهور آن و برج افسانه ای شهر بابل توسط نَبوه کد نصر ۳ (بُخت النصر) ساخته شد. بابلی ها وارث هنر و تمدن سومری ها و اکدی ها بودند. بابلی ها نیز مانند همه ملل قدیم میان هنر و صنعت تفاوتی قائل نبودند. اما هنرمندان از احترام زیادی برخوردار بودند و دولتهای همسایه همواره خواستار حجاران، نجاران، بنایان و آهنگران بابلی بودند و از آنها در کارهای ساختمانی استفاده می کردند. برخلاف آشوریان، هنر بابلی همچون هنر سومری آکدی در خدمت مذهب و حکومت بود و هنرمندان به ساخت و تزیین معابد، تجسم خدایان و بازنمایی حکام و کارگزاران حکومت می پرداختند. بابلی ها در ساخت آجر های لعاب دار بسیار توانا بودند و نمونه کار برجسته آنها آجر های لعاب دار منقوش دروازه ایشتار است که از جمله شاهکار های هنری جهان باستان محسوب می شود.
شکل گیری هنر اسلامی
با هجرت رسول اکرم (ص) در سال اول هجری برابر با سال ۶۲۲ میلادی به شهر مدینه و تأسیس حکومت اسلامی در آن شهر، اساس هنر و تمدن اسلامی شکل گرفت. آنچه بیش از همه در شکل گیری هنر اسلامی نقش داشت، قرآن بود. انتشار قرآن به زبان عربی و رواج آن در تمام سرزمین هایی که دیانت اسلام را پذیرفتند، سبب پیوند و اتحاد بین ملل مختلف ساکن در این سرزمین ها شد و .) قرآن عامل خلق آثار هنری گردید دیانت اسلام در مقایسه با سایر ادیان جهان (مانند مسیحیت و بودایی) تأثیری بسیار قاطع بر کلیه فعالیت های ملت هایی که اسلام را پذیرفته بودند، داشت. اسلام از میان اعرابی بدوی برخاسته بود که شیوهٔ زندگی ساده ای داشتند و هنرهای بصری آنها در مقایسه با دیگر ملل هم عصر آنها ابتدایی بود. اعراب پس از پذیرش اسلام با سرعت غیرقابل باوری بر تمامی خاورمیانه ۱ و شمال آفریقا و بخشی از اسپانیا حاکم شدند. در آناتولی با مقاومت امپراتوری بیزانس (روم شرقی) روبرو شدند، اما سرانجام ترکان عثمانی با فتح قسطنطنیه به حکومت بیزانس نیز خاتمه دادند. مسلمانان در اندک زمانی پس از گذشت یک قرن هنر و تمدنی را سبب شدند که جهان هرگز مشابه آن را به خود ندیده بود. ملت های تازه مسلمان در تجارب هنری، خود را با اهداف جامعه جدید هماهنگ کردند. دورهٔ آمیختگی و تلفیق شیوه های هنری و هنر اسلامی در تمامی زمینه ها با زبان واحدی درخشش خود را آغاز کرد. در میان سرزمین های اسلامی، برخی ملت ها به دلیل داشتن سنت های هنری کهن، سهم بیشتری در تعالی و شکوه هنر اسلامی به عهده داشتند. ایرانی ها نقش اول را در شکوفایی هنر اسلامی به عهده گرفتند و انواع هنرهای ایرانی در مصر، ترکیه و خاورمیانه، هند و آسیای مرکزی مورد اقتباس قرار گرفت. هنر شمال افریقا (مراکش) و مصر نیز بر هنر اسلامی تأثیر چشمگیری داشت.
بیشتر بخوانید: انواع نقاشی در هنرهای اسلامی
ویژگی های هنر اسلامی
هنر اسلامی پدیده ای است که از بطن اسلام متولد شده و تنها با درک دیانت اسلام قابل شناخت است. هنر اسلامی هنری مذهبی و در خدمت نیاز های جامعه و چشم گیرترین جلوه آن هماهنگی اجزای سازنده آن در جزء و کل است. هنر اسلامی با تمام قلمرو وسیع خود پیوسته با روح اسلام سازگاری داشته و بیش از همه در معماری مکان های مقدس جلوه گر شده است . در نظام فکری مسلمانان، همه دست ساخته ها و مشاغل، شکلی از هنر هستند و به ساخته ای خاص و یا به کار مشخصی هنر گفته نمی شود. در نگاه اسلام زیبایی تجلی حقیقت کلّی و جهانی است و هر دست ساخته ای به میزانی که صفتی از صفات الهی را آشکار سازد، از کمال و زیبایی برخوردار می شود. از دیگر ویژگی های هنر اسلامی توجه به نیازهای انسان و بهره گیری از مصالح بومی است. تقارن، همچنین استفاده گسترده از نقوش هندسی و گیاهی در تزیینات، پرهیز از طبیعت پردازی و واقع گرایی دیده می شود هنر اسلامی تنها به معماری و نقاشی محدود نمی شود بلکه هنرهای دیگر مانند خوشنویسی،کتاب آرایی، نگارگری، سفالگری، فلز کاری، پارچه بافی، شیشه گری، قالی بافی، درودگری (نجاری) و … را نیز در بر می گیرد.
معماری اسلامی
بناهای اسلامی در سرزمین های مختلف با توجه به شرایط آب و هوایی گرمسیریا سردسیر دارای تفاوت های ساختاری و ظاهری هستند اما از نظر کارکرد، مشابه اند.معماری مساجد در شهرهای اسلامی نقش اول را دارند و نماد این شهرها تلقی می شوند.الگوی اولیه مساجد اسلامی، مسجد النبی در شهر مدینه است که توسط رسول اکرم)ص( بنا شد. این مسجد دارای طرحی مستطیل شکل شامل حیاط بزرگ و یک سقف سرپوشیده (شبستان) در جهت قبله و تعدادی اتاق در پیرامون حیاط بود. این طرح که به مساجد شبستانی(یا مساجد اولیه اسلامی) شهرت دارد، در تمام سرزمین های اسلامی مورد اقتباس قرار گرفت (تصویر ۵). در سده های اول تا چهارم هجری در اغلب شهرهای جهان اسلام مساجد اغلب به طرح شبستانی ساخته می شدند ولی از سده پنجم هجری به بعد به تدریج اشکال متنوع تری از مساجد در سرزمین های اسلامی ساخته شدند که ساختار آنها بیشتر تابع شرایط اقلیمی و سنت های محلی بودند در ایران به دلیل سنت های معماری پیش از اسلام و شرایط اقلیمی، شبستان ها گنبددار شدند و چهار ایوان بزرگ نیز در چهار سمت حیاط ایجاد شد. اینگونه مساجد به مساجد چهار ایوانی شهرت دارند. زیبایی مساجد اغلب در تزیینات آن جلوه گر شده است. خوشنویسی، کاشیکاری، آجرکاری و گچبری با نقش مایه های گیاهی و هندسی از مهمترین آرایه های مساجد هستند. دومین گروه از بناهای اسلامی مقابر هستندکه برای بزرگان دین، علم و سیاست ساخته شده اند که اغلب گنبد دار و از نظر تزیینات بسیار غنی هستند. طرح مدارس همانند مساجد هستند، اما اغلب آنها فاقد گنبد و شبستان هستند. سایر بنا ها تابع شرایط اقلیمی، سنت های قومی و محلی.
اگر علاقمند به آموزش حرفه ای خوشنویسی هستید، برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
فلز کاری
تولید اشیای فلزی در اغلب شهرهای جهان اسلام رواج داشت. دست آفریده های فلزی شهرهای ایران، مصر، سوریه و ترکیه از شهرت زیادی برخوردار هستند. هنرمندان مسلمان توجه خاصی به تنوع شکل و تزیین اشیاء داشتند. در میان اشیای فلزی، ساخت ظروف و لوازم خانگی از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. به دلیل تحریم استفاده از طلا و نقره، آثار فلزی اغلب با مفرغ، برنج و مس ساخته می شدند. زیبایی اشیای فلزی تنها در تنوع شکل آنها نیست بلکه تزیینات آنها چشمگیر است. فلزکاران انواع نقش های هندسی، گیاهی، برج های دوازده گانه، صحنه های رزم، بزم و شکار را به روش قلمزنی ایجاد می کردند. علاوه بر این گاهی با نوشته، سیاه قلمکاری، میناکاری، ترصیع و زراندود زیبایی آنها را صد چندان می کردند
شیشه گری
شیشه گری نیز از فنون و هنرهای دورهٔ اسلامی است که به ویژه در دورهٔ سلجوقی با الگوبرداری از شیشه گری دورهٔ ساسانی و مراکز شیشه گری در سوریه و سایر کشورهای حوزهٔ مدیترانهٔ شرقی شکوفا بوده است. ظروف شیشه ای در اشکال و با تزیینات گوناگون و رنگ های متنوع ساخته می شد و مراکزی چون گرگان، نیشابور، ری و بندر سیراف در استان هرمزگان در ایران و برخی شهرها درکشورهای میانرودان (عراق امروزی)، سوریه و مصر از مراکز مهم و عمدهٔ شیشه گری کشورهای اسلامی بودند
قالی بافی
در برخی از سرزمین های اسلامی مانند ایران،افغانستان، ترکمنستان و ترکیه قالی بافی هنر پر ارجی محسوب می شود. اما قالی های ایرانی از جایگاه ویژه ای در جهان برخوردار است. زیبایی قالی های دوره اسلامی در نقش های متنوع و رنگ های زیبا و موزون آنها است. بعضی از قالی های عهد صفوی جزء شاهکارهای هنری جهان محسوب می شوند. یکی از معروف ترین آنها قالی اردبیل کار .) مقصود کاشانی از سده دهم هجری است.
مقالات مرتبط:
فلزکاری
فرش و قالی
هنر صدر مسیحیت
هنر صدر مسیحیت به دوره شکل گیری هنر مسیحی در فاصله سده های سوم تا ششم میلادی در مناطقی که جز قلمرو امپراتوری روم بودند، گفته می شود. بعد از گذشت دویست سال از تاریخ ظهور دیانت مسیح، پیروان آن در روم و سرزمین های تابع آن (فلسطین، سوریه، آناتولی، مصر، یونان و…) پرشمار شده بودند. رومی ها از همان آغاز با این دین تازه مخالف بودند و مخالفت آنها تا زمان امپراتوری کنستانتین ۲ که دیانت مسیح را پذیرفت، ادامه داشت. از سدهٔ سوم میلادی به بعد مقبره هایی به شکل اتاق هایی که توسط مسیحیان در داخل زمین کنده شده، به دست آمده است. در داخل اتاق ها، تاقچه هایی برای قرار دادن تابوت های سنگی ایجاد می کردند و فضای دیگری را نیز به نمازخانه اختصاص می دادند. این مقبره ها به مقابر دخمه ای یا کاتا کومب ۳ شهرت دارند. نخستین آثار تصویری مسیحی که بیانگر اعتقادات آنها بود، در همین مقبره ها و نمازخانه ها یافت شده اند. این نقاشی ها از لحاظ طرح و اجرا نسبت به نقاشی های رومی ضعیف تر هستند )تصویر ١(. در این نقاشی ها صحنه هایی از زندگی حضرت مسیح (ع) همچون مادرش حضرت مریم، مسیح کودک و… و نقش های نمادین (مسیحی) چون چوپان نیکوکار، طاوس (نشانه جاودانگی)، کبوتر (نماد روح) و لنگر (نشانه امید)، نشان داده می شد. در سال ۳۲۳ میلادی کنستانتین (قسطنطین) امپراتور روم که مسیحی شده بود، پایتخت خود را از شهر روم به شهر یونانی بیزانس (شهر استانبول کنونی) انتقال داد. از این تاریخ به بعد این شهر به نام کنستانتینوپل ۴ (قسطنطنیه) معروف شد و باعث اعتبار ایالات شرقی گردید و شهر بیزانس به عنوان مرکز و مظهر ایمان کشور روم به ایفای نقش پرداخت. کنستانتین همه منابع خود را در جهت رونق دیانت مسیح به کار گرفت و در مدت کوتاهی تعداد قابل توجهی کلیسا را در شهرهای مختلف بر پا کرد. او نوعی ساختمان که در معماری رومی باسیلیکا (به معنی تالار دراز) نام داشت را برای کلیسا مناسب یافت. وی با اندک تغییری در نقشهٔ آن نخستین نمونه کلیسا را به نام سان پی یترو ۱ در شهر روم بنا کرد.به این ترتیب معماری کلیسا شکل گرفت و این ساختمان به عنوان الگوی کلیساهای بعدی در اروپای.) غربی پذیرفته شد.
هنر بیزانس(هنر مسیحی روم شرقی)
هنر بیزانس هنری مذهبی، رمزگرا و رسمی است، که ریشه در شرق دارد. شکل گیری هنر بیزانس با اقدامات ژوستی نین ۲ در سده ششم میلادی همراه است. اگرچه مقدمات آن از زمان کنستانتین شروع شده بود، اما پس از مرگ او به دلیل اختلاف بر سر رهبری جهان مسیحیت، امپراتوری روم به دو شاخه روم شرقی (بیزانس) و روم غربی تقسیم شد. در سده ششم میلادی روم غربی در اثر هجوم اقوام اروپای شمالی از هم پاشید، اما بیزانس از این حملات در امان ماند و در زمان ژوستی نین به اوج قدرت رسید. وی نه تنها در روم شرقی قدرت خود را استحکام بخشید، بلکه بر بخش هایی از ایتالیا نیز مسلط شد و شهر راونا ۳ را به عنوان مرکز قدرت خود در روم غربی انتخاب کرد. هنر بیزانس تنها محدود به روم شرقی نبود بلکه همواره دستاورد های آن در اروپای غربی نیز مورد تقلید قرار می گرفت. مورخان هنر بیزانس را به سه دوره تقسیم می کنند.
نخستین عصر طلایی: نخستین عصر طلایی هنر بیزانس در زمان ژوستی نین شکل گرفت. در این دوره هنر یونانی رومی با عناصر میراث های شرقی (ایران وسوریه) به خوبی تلفیق شد که حاصل آن دو کلیسای عظیم ایاصوفیه ۴ در کنستانتینوپل و کلیسای سن ویتاله ۵ در شهر راونا در ایتالیا است. این کلیسا ها دارای نقشه متمرکز، گنبددار و دارای ظاهری ساده و
درونی پر تجمل هستند. کلیسای ایاصوفیه ۱ دارای صحن مستطیل شکل است و گنبد عظیمی دارد. این بنا به دلیل ابعاد بزرگ آن یکی از شاهکار های معماری آن دوره است کلیسای سن ویتاله نیز دارای نقشه ای هشت ضلعی متراکم و گنبددار است کلیسا های گنبد دار به عنوان الگو در قلمرو بیزانس )یونان و اروپای شرقی و غربی( رواج یافت هر دو کلیسا دارای تزیینات غنی به ویژه نقاشی موزاییک هستند نقاشی های موزاییکی این کلیسا خانواده ژوستی نین و همراهانش را نشان می دهد. در این نقاشی شخصیت ها دارای قد بلند،.) ظریف و لاغر، با وقار و باچشمانی درشت هستند.
دومین عصر طلایی: در سده های هشتم و نهم میلادی گروهی از مسیحیان با شمایل نگاری به مخالفت برخاستند و تمثال ها را یادآور بت پرستی شمرده و باعث رکود و توقف هنر شمایل نگاری شدند. این توقف، زمینه را برای گسترش تزیینات هندسی و گیاهی آماده کرد. اما از اواسط سدهٔ نهم میلادی به بعد، مجدداً شمایل نگاری در بیزانس و اروپای غربی شکوفا گردید و دومین عصر طلایی هنر بیزانس شکل گرفت. در این دوره طبیعت گرایی و اسطوره گرایی هنر باستانی یونان (دورهٔ کلاسیک) همراه با جنبه های نمایشی، عاطفی و ایجاد حس رنج و همدردی در تماشاگر در نقاشی های موزاییک و نقاشی های دیواری مورد توجه قرار گرفت ساخت کلیساهای چلیپایی یونانی ) طول و عرض برابر (و استفاده از نقش مایه های اسلامی نیز در این زمان رواج یافت.
سومین عصر طلایی: در دو قرن پایانی امپراتوری بیزانس (سده ۱۴ ۱۲ میلادی)، هنر بیزانس شکل گرفت. در این دوره، نقاشی دیواری و نقاشی روی چوب جایگزین نقاشی موزاییک شد. بیان عاطفی، تحرک و پویایی، نمایش چهره و حجم پردازی با مهارت استادانه در نقاشی ها از ویژگی های این دوره به شمار می رود هنر بیزانس تنها محدود به معماری و نقاشی کلیسایی نبود، بلکه در مصورسازی کتاب مقدس و سایر مصنوعات نیز آثار با ارزشی خلق شدند. با تصرف شهر کنستانتینوپل در سال ۱۴۵۳ میلادی توسط عثمانی ها عمر حکومت بیزانس به سرآمد، اما سنت های هنری آن تا مدتی در اروپا تداوم داشت.
هنر اروپای غربی قرون وسطا
قرون وسطا (سده های میانه) اصطلاحی است که در گذشته برای یک دوره از تاریخ اروپای غربی از سده پنجم تا میانهٔ سده پانزدهم میلادی یعنی تا آغاز دورهٔ رنسانس ۱ به کار برده می شد و به عصر تاریک یا جهل و بی خبری نیز معروف بود. اما اکنون عصر تاریک تنها به سده های ۷ و ۸ میلادی محدود می شود. امروزه قرون وسطا به عصر ایمان شهرت یافته است. هنر قرون وسطا یا عصر ایمان به قرون وسطای پیشین، رومانسک ۲ و گوتیک ۳ تقسیم می شود. مسلط شدند و هنری را با خود آوردند که می توان آن را شیوه جانورنگاری نامید. این هنر از بسیاری جهات با هنر اشیای مفرغی لرستان و طلاکاری سکاها ۱ (اقوام ایرانی ساکن جنوب سیبری) مشابه است که موجودات را به شکل نقش های هندسی و تزیینی نشان می دادند و به طبیعت گرایی توجه نداشتند این اقوام مهاجر پس از استقرار، سلسله های مختلفی را در اروپای غربی تأسیس کردند.
شاهان این سلسله ها با بهره گیری از معماری بیزانس و عناصِری از معماری اسلامی ۳ اقدام به ساخت کلیسا های متعددی در نقاط مختلف اروپا به ویژه آلمان کردند. اغلب این کلیسا ها در دوره رومانسک بازسازی شدند و جای خود را به کلیسا های جدید دادند. ایشان همچنین در مصور سازی کتاب های مذهبی کوشا بودند
رومانسک (هنر رومی وار)
رومانسک یا هنر رومی وار شیوه ای در معماری کلیسایی با مرکزیت ایتالیا در اروپای غربی در قرون وسطا در سده های ۱۱ و ۱۲ میلادی است که به دلیل شباهت بعضی از عناصر آن با معماری روم باستان به آن رومی وار می گویند آنچه معماری رومی وار را از سده های پیشین متمایز می کند، افزایش تعداد کلیساها در نقاط مختلف اروپای غربی است. این معماری کلیسایی با تاق رومی ۴، استخوان بندی سنگین (دیوارهای قطور) و استفاده از مصالح سنگ و آجر با نقشه چلیپایی و ساخت برج های بلند کلیسا مشخص میشد.
هنرمندان عهد رومانسک نه تنها از الگوهای معماری روم باستان سود می بردند بلکه از سنت های معماری صدر مسیحیت، بیزانس و سنت های اسلامی نیز سود می بردند. رواج سفر های زیارتی، رشد شهرنشینی و بهبود اوضاع اقتصادی سبب ساخت کلیساهای بزرگ در نقاط مختلف اروپا شد. روحانیان، اشراف، بازرگانان، هنرمندان و پیشه وران در برپا کردن کلیسا و نمازخانه با هم به رقابت برخاستند و این عوامل سبب افزایش تعداد قابل توجه کلیسا ها در نقاط مختلف اروپا شد. در این دوره معماران و حجاران نقش مهمی در ساخت کلیسا ها داشتند و برای ایجاد حس امنیت و روحانیت از روش های یکسان استفاده می کردند. نمای ورودی اغلب کلیساها دارای حجاری هایی به شکل نقش برجسته با موضوع هایی عبرت آموز از کتاب مقدس بود تا نمازگزار با مشاهده آنها بدون تزکیه وارد کلیسا نشود دیگر ویژگی های شیوه رومانسک احیای پیکر تراشی با انعکاسی از هنر روم باستان و ساخت پیکره های تمام قد همراه با ذکر نام هنرمند است برخلاف معماری و پیکر تراشی، نقاشی و مصورسازی و تذهیب کتب خطی، کمتر دچار تحول شد و از پیوستگی و تداوم بیشتری برخوردار شد. تولید کتب خطی توسط راهبان انجام می شد. نقاشی های این کتاب ها نوعی مینیاتور هستند و تصاویر دارای جنبه های نمایشی، رمزی و تزیینی با موضوعات مذهبی .) است. از نوآوری های اواخر این دوره، القای شکل های سه بعدی در نقاشی ها است
تعریف رنسانس
رنسانس به معنی تجدید حیات، یا نوزایی است. اما عموماً رنسانس به جنبشی فکری و عقلانی گفته می شود که در سدهٔ چهاردهم میلادی در ایتالیا شروع شد و در سدهٔ شانزدهم میلادی به اوج خود رسید. ایتالیا آغازگر رنسانس بود زیرا به توانایی انسان اهمیت می دادند یعنی به تدریج دنیای فکری انسان ها از ارزش ها و اندیشه های مذهبی جدا و به اندیشه ها و ارزش های زندگی بشری و فردگرایی تغییر یافت. اگر چه ایتالیا خاستگاه رنسانس بود، اما دیگر کشور های اروپایی نیز در توسعه دستاوردهای آن نقش داشتند. متفکران رنسانس بر اهمیت تک تک انسان ها، مخصوصاً انسان های شایسته، تأکید
می کردند. و دستاورد های هنری، علمی و ادبی قرون وسطا را بی ارزش می دانستند و براین باور بودند که با احیای فرهنگ و هنر یونان و روم، می توانند فرهنگ و هنر خود را ترقی دهند. بر طبق اندیشهٔ رنسانس، انسان از قدرت و توانایی خدادادی برخوردار است و این توانایی در وجود انسان های متجلی می شود.
ویژگی های هنر دورۀ رنسانس
احیای روح هنر دوره کلاسیک یونان و روم، طبیعت گرایی، فردگرایی، کالبدشناسی انسان،تکمیل قواعد پرسپکتیو، توجه به موضوع های دنیوی، رواج نقاشی رنگ و روغن برای تجسم گرمی وطراوت پوست از ویژگی های هنر دورهٔ رنسانس است.
علل شکل گیری دورۀ رنسانس
توسعه تجارت بین المللی، گسترش جامعه شهرنشین، شکل گیری طبقه متوسط، اختراع چاپ و رواج کتاب های چاپی، کشف سرزمین های جدید، افزایش موقعیت اجتماعی هنرمندان، هنر دوستی اشراف جامعه و حمایت از هنرمندان، خود باوری و اعتقاد به توانایی و شایستگی انسان از علل شکل گیری جنبش رنسانس است.
معماری دورۀ رنسانس
معماران دورهٔ رنسانس اغلب متفکر و پژوهشگر بودند و برخی از آنها مانند برونلسکی،داوینچی، رافائل و … در چند رشته از جمله معماری، نقاشی و تندیس سازی تخصص داشتند. آنها نیز میراث هنری عهد کلاسیک یونان و روم را متعالی می دانستند. پیشگام معماری دورهٔ رنسانس، فیلیپو برونلسکی اهل فلورانس بود. وی کار خود را با تندیس سازی در فلورانس آغاز کرد. چون مایل نبود به طور سطحی، معماری باستانی را احیا کند، برای مشاهده نزدیک آنها به شهر روم رفت و برای نخستین
بار اندازه های دقیق بنا های رومی را به دست آورد و متوجه شد این بنا ها در جزء و کل باهم هماهنگ همان تناسبات ریاضی که در موسیقی، هماهنگی به وجود می آورد، باید در معماری نیز حکمفرما ش « و متناسب هستند و سر انجام براساس مطالعات خود، در نظریه ای اعلام کرد وی معتقد شد که راز معماری در تنظیم تناسبات درست، یعنی تناسباتی ساده و مبتنی بر
اعداد صحیح است. وی با شناخت معماری باستان، عناصری از این معماری را در کار های خود به کار گرفت. وی معماری باشکوه
یونان و روم را ساده و قابل فهم و با نیاز های مردم زمانه اش سازگار کرد. گنبد کلیسای فلورانس )که تا آن زمان کامل نشده بود( و بیمارستان معصومان )تصویر ۱( از جمله کار های اوست. آلبرتی نیز از نظریه پردازان معماری و تندیس سازی رنسانس بود، وی اعتقاد داشت که زیبایی یک بنا از هماهنگی و یگانگی تمام اجزایش حاصل می شود )تصویر ۲(. اندکی بعد دیدگاه های این دو هنرمند به عنوان .) سرمشق در اختیار معماران اروپا قرار گرفت.
نقاشی و تندیس سازی دورۀ رنسانس
نقاشی و تندیس سازی، عالی ترین جلوه هنر دوره رِنسانس است. مهارت هنرمندان در احیای روح هنر عهد کلاسیک باستان، همراه با نوآوری ها و روحیه انسا نگرایانه آنها در آثارشان به آسانی قابل تشخیص است. در میان هنرمندان دوره رنسانس، هنرمندانی که اینک آثارشان معرفی می شود، در شکل گیری و تکامل هنر نقاشی و تندیس سازی نقشی اساسی داشتند.
جُتّو ۱۳۳۷-۱۲۶۶
جُتّو نقاش و معمار ایتالیایی و از هنرمندان اواخر دوره گوتیک و آغاز رنسانس بود. او پیرو سنت تندیس سازی و نقاشی رومی و آغازگر سبک طبیعت گرایی در ایتالیا و در نمایش عواطف انسانی به شکل ساده، توانا بود
)
مازاتچو ۱۴۲۸ -۱۴۰۱
مازاتچو نقاش ایتالیایی و اهل فلورانس که در برجسته نمایی نقش پیکره ها، به کارگیری نور در بازنمایی فضا و تنظیم ترکیب بندی مبتکر بود و مانند جُتّو در جستجوی بیان عواطف انسانی و تلاش برای واقع گرایی در آثارش بود
دُناتِلّو ۱۴۶۶-۱۳۸۶
دُناِتلّو از تندیس سازان برجسته ایتالیا بودکه اصول کلاسیک باستان را با فرهنگ مسیحی عصر خود وفق داد. وی از پیشگامان احیای روح تندیس سازی کلاسیک به شمار می آید. تندیس مرقس مقدس نخستین گام در جهت نمایش حرکت است. آثار او بیانگر صلابت، وفاداری به ساختار تندیس انسان، کشش عاطفی و در برگیرندهٔ همهٔ جنبه های رنسانس ایتالیایی است و در نهایت خود باوری انسان را منعکس می کند
رافائل ۱۵۲۰-۱۴۸۳
رافائل نشان دهنده اوج هنر رنسانس است. او به بهترین روش برای بیان هنر کلاسیک باستان دست یافت و تحت تأثیر داوینچی و میراث هنری روم باستان، آثار با ارزشی در زمینه نقاشی و معماری خلق کرد. در آثار وی، لطافت رنگ آمیزی، ترکیب بندی عالی و کیفیت های عاطفی چهره موج می زند
لِئوناردو داوینچی۱۵۱۹-۱۴۵۲
داوینچی یکی از مهمترین شخصیت های دورهٔ رنسانس است. وی نمونه انسانی والا بود که در زمینه معماری، نقاشی و تندیس سازی توانا بود. او نوآور و متحول کننده پایه های سنت طبیعت گرایی اروپایی و آثارش لبریز از ترکیب بندی پر معنا و سنجیده و تجسم روحیات درونی انسان ها بود. وی در آثارش با استفاده از سایه روشن های نرم و لطیف حالتی عاطفی و رمزآلود به موضوع داده است
آلبرشت دورِر ۱۵۲۸-۱۴۷۱
دورر هنر رنسانس را در شمال اروپا )آلمان( رواج داد و در زمینه چاپ باسمه کاری روی چوب و نقاشی مهارت داشت. وی برای فهم قوانین کلاسیک به ایتالیا رفت. آثار سرشار از تخیل وی از جمله باسمه کاری های روی چوب، در سراسر اروپا مورد توجه قرار گرفت و گسترش یافت
میکل آنژ ۱۵۶۴-۱۴۷۵
میکل آنژ یکی از برجسته ترین هنرمندان رنسانس است که در زمینهٔ نقاشی،معماری، تندیس سازی و نیز کالبد شناسی انسان، بی نظیر بود. تندیس های داوود )نماد شهر فلورانس( و حضرت موسی در شهر رم، جزو برجسته ترین آثار او هستند
وی در نمایش عمق تصویر در نقاشی، قدرت طراحی، نمایش روح زندگی به کمک زیبایی جسمانی در شکل و حرکت بدن و نمایش حالت روحی چهره، دارای سبک ویژه خود بود. همچنین او یکی از پیشگامان مکتب منریسم بود.
مَنریسم )شیوه گری(
در اواخر دوره رنسانس تولید آثار هنری با رکود و تقلید از آثار استادان بزرگ انجامید. هنرمندان نسل بعد به جای پژوهش در طبیعت، آثار متأخر میکل آنژ را سرمشق قرار دادند که پایان کلاسیک گرایی رنسانس و آغاز جنبش مَنریسم )شیوه گری( در اواخر سده شانزدهم است. هنرمندان از سنت های عصر رنسانس دور شدند و به اغراق در بروز عواطف، افزایش حرکت، کشیدگی غیرعادی اندام و تضاد رنگ ها پرداختند. از مهم ترین هنرمندان این سبک می توان به ال گرکو اشاره کرد.آثار وی اغلب موضوعی افسانه ای و پر از پیکره است و نمایشی از عالم زمینی و آسمانی در آثارش به چشم می خورد
باروک
باروک واژه ای است که مورخان هنر برای آثار هنری و ادبی و موسیقی سده هفدهم و اوایل سده هجدهم اروپای غربی به کار می برند. این کلمه به معنی مروارید نامنتظم است که تا سده نوزدهم به معنی بی تناسب و ناهماهنگ بود.علت این نام گذاری این بود که سازندگان آثار هنری به ویژه در معماری از شیوه های مختلف هنری )کلاسیک، گوتیک، رنسانس و …( متأثر بودند. هنر باروک در مقایسه با دوره رنسانس، هنری با شکوه، نمایشی، زیاده روی در تجمل، احساسی و تلاش برای وحدت بین معماری، تندیس سازی و نقاشی است. تمایل بیشتر به مذهب، توسعه علوم و رقابت دارندگان ثروت و قدرت درتولید آثار هنری در نقاط مختلف اروپا از عوامل شکل گیری شیوه باروک بود. شیوه باروک از شهر رُم شروع شد و اندکی بعد در سراسر ایتالیا رواج یافت و سپس در فرانسه، اسپانیا، انگلستان، هلند و آلمان گسترش یافت. باروک تفاوت های بنیادین با سبک های رنسانس دارد. باروک هنری پویا و احساسی بوده و برعکس اصول کلاسیک که بیشتر عقلانی است. از ویژگی های بارز هنر باروک ایجاد هماهنگی در میان عناصر گوناگون است، در حالی که کمال مطلوب اوج هنر رنسانس برقراری تعادل میان اجزایی است که هر کدام به تنهایی از تمامیت و کمال برخوردارند.
معماری
معماری باروک با ساخت کلیساهای بزرگ از شهر رُم شروع شد. معماران این عصر نیز مانند دوره رنسانس هم پژوهشگر و هم در چند رشته تخصص داشتند، معماری باروک بنا به سلیقه معمار یا سفارش دهنده از سنت های مختلفی چون کلاسیک باستان، گوتیک و رنسانس در یک بنا سود می برد و تلاش می کرد بین عناصر مختلف هماهنگی ایجاد کند. در معماری باروک استفاده از شکل بیضی به جای دایره در گنبدها، پنجره ها و سقف رایج شد. سطوح محدب و مقعر، تأکید بر مرکز ساختمان، ارتباط
معماری با فضای پیرامون، تأکید تزیینات داخلی و تلاش برای هماهنگی میان معماری، نقاشی و تندیس سازی بود. کارلو مادرنو و برنینی از بنیان گذاران معماری باروک در شهر رُم بودند. نما و صحن بیرونی کلیسای سن پیر در رُم کار مادرنو و ستون کاری آن کار برنینی است بِرنینی از معماران و تندیس سازان بزرگ شهر رُم بود، وی پیرو سنت کلاسیک
باستان بود و خود را جانشین میکل آنژ می دانست، تزیینات پُر تجمل صحن داخلی کلیسا از نمونه کارهای او است. کاخ لوور از آثار باشکوهمعماری باروک است. این بنا متأثر از سنت کلاسیکباستانی است اما ستون های دو تایی آن ابتکار جدیدی بود که در معماری فرانسه رواج یافت.
نقاشی
نقاشان باروک در نمایش طبیعت به واقعیت وفادار بودند و در آثارشان به رنگ، بافت، محاسبه روشنایی و تاریکی، استفاده از نور برای جلب توجه، حالت نمایشی، فضای پر و خالی و جلوه های غیر مترقبه اهمیت می دادند. از ویژگی های نقاشی باروک رواج نقاشی های علمی، تجسم فرهنگ و ادبیات عامه و آدم های معمولی، طبیعت بیجان، نقاشی منظره، نقاشی سقفی از هنرمندان برجسته این دوره می توان به کاراوادجو، دیه گو ولاسکوئز و رامبراند ۵ اشاره کرد.
تندیس سازی
تندیس سازی باروک نیز همانند نقاشی بسیار زنده ، پرشور و چشمگیر است و بیان گر تلاش هنرمند در ارائه احساسات عمیق انسان است و تلاش دارد واکنش تماشاگر را برانگیزد تندیس داوود در حال پرتاب سنگ به جالوت اثر برنینی سرشار .) از بیان احساس، تحرک و پویایی است.
روکوکو
اصطلاحی در تاریخ هنر برای توصیف هنر تزئینی در زمینه های مختلف، چون تزیینات معماری، نقاشی، تندیس سازی، طراحی اثاثیه، اشیای زینتی و غیره پدید آمد. واژه گرفته شده است و به سنگریزه ها و » سنگریزه « روکوکو از واژه فرانسوی روکای به معنی صدف هایی اطلاق می شود که برای تزیین فضای داخل غارها و سرداب های مصنوعی به کار برده می شوند. واتو ۲ از برجسته ترین هنرمندان سده هجدهم میلادی سبک خاصی را آفرید که پس از او به روکوکو انجامید. نقاشی این دوره، سرشار از جلوه های پراحساس و حتی شاد و فریبنده با موضوع های دنیوی و سبکسرانه، رنگ های لطیف و خطوط منحنی و منطبق با سلیقه اشرافیت است. فراگونار ۳، که نقاشی های او تزیینی با رنگ های چشم نواز است از نمایندگان این سبک به شمار می رود
هنر در سده های ١٨ و ١٩ میلادی )نئوکلاسی سیسم، رمانتی سیسم، رئالیسم و …(
اروپا و کشور نوظهور امریکا از اواسط سد ههای هجده و نوزده شاهد تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی بود. انقلاب صنعتی در اروپا، انقلاب فرانسه بر علیه نظام استبدادی حاکم و انقلاب مردم امریکا بر علیه استعمار انگلیس از عوامل بسیار مهم در تغییر نگرش مردم نسبت به هنر بوده اند.در طول این دو سده به تدریج سلطهٔ کلیسا و حکومت های استبدادی بر مردم از بین رفت و فرهنگ اروپای غربی و امریکا، به تدریج دنیوی شد. شکل گیری موزه ها و گالری های هنری، رواج خرید و فروش آثار هنری و نشر کتب و نشریات هنری باعث گسترش هنر در جامعه شد. رشد جامعه شهری و طبقه متوسط
جامعه، سبب شکل گیری جنبش ها و شیوه های مختلف هنری شد.این جنبش ها بیشتر در نقاشی تجلی یافته است. ظهور مصالح ساختمانی جدید اشکال جدیدی را در معماری پدید آورد. اینک به اجمال مهمترین سبک های هنری این دو سده معرفی می شود.
نئوکلاسی سیسم
نئوکلاسی سیسم سبکی هنری است که در نیمه دوم سده هجدهم واکنشی علیه باروک و روکوکو به شمار می رود. از سوی دیگر گرایش به هنر آرمانی یونان و روم به عنوان تقلید از طبیعت در این مکتب شکل گرفت . ۱۸۲۵-۱۷۴۸ م است. هنرمند معروف این سبک داوید او در برابر سبک روکوکو طغیان کرد و سنت های کلاسیک را از نو به سبک فردی خود احیا نمود نمونه ای از معمارینئوکلاسیک می باشد که از ستون ها و نمای معماری کلاسیک یونان تأثیرگرفته است.
رمانتی سیسم
مکتب رمانتیک در هنرهای تجسمی، از اواخر قرن هجدهم یعنی از ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ هم زمان با احیای مکتب نئوکلاسیک تجلی یافت و در میانه قرن نوزدهم جانشین نئوکلاسیک شد. زادگاه این سبک انگلستان بود و مکتب منظره نگاری انگلیسی تأثیر بسیار
گسترد های بر جنبش رمانتیک داشت. جنبش های اجتماعی این عصر سبب دگرگونی در ذهن انسان اروپایی شد. در این
مکتب نقاشان کارگاه نقاشی را رها کردند. آنها به طبیعت عشق می ورزیدند و براساس عاطفه و ذهن هنرمند رنگ ها را تابناک و سرزنده به تصویر می کشیدند. موضوعات معمولی و چهره های عادی را انتخاب و جایگزین تناسبات رسمی و قراردادی کردند. لازم به ذکر است یعنی گریز از ماشین و پنا ه بر دن به دامان طبیعت بو د . » انقلاب صنعتی « که اینها همه در عصر شاخص ترین هنرمند رمانتیک دلاکروا ٢ است که دامنه امکانات بیانی این هنر را گسترش فراوان داد. او شیوه رنگ پردازی و قلم زنی خود را به نقاشان بعدی مخصوصاً به امپرسیونیست ها انتقال داد. هنر نقاشی در عصر رمانتی سیسم، بیشتر موضوعات را از ادبیات الهام می گرفت. دلاکروا نیز داستان های تابلوهایش را عموماً از ادبیات و رخدادهای روزگارخود بر می گزید.
دیگر نقاشان -بدون مکتب
در قرن نوزدهم تعدادی از هنرمندان جوان آزادانه مسیرهای فردی یا گروهی تازه ای در پیش گرفته و از حدود هر مکتب و شیوه بیرون قرار گرفتند. نخستین آنها گویا نقاش اسپانیایی بود. او هیچ مکتبی نداشت و در نقاشی های خود با بدبینی شدید و هجوی کابوس مانند، ستمگری زورمندان را به باد انتقاد می گرفت و از ستمدیدگان حمایت می کرد دومیه نیز با تکنیک چاپ سنگی مقدار زیادی کاریکاتورهای اجتماعی و سیاسی برای چاپ در مجلات و روزنامه ها ساخت میله)میه( نقاشی است که تمایلات هر دو مکتب واقع گرایی و رمانتیک را در آثارش می توان دید.
امپرسیونیسم و جریان های تأثیرگذار اواخر قرن ۱۹
امپرسیونیسم مهمترین پدیده هنری قرن ۱۹ اروپا و نخستین جنبش نقاشی مدرن به شمارمی رود. آنها و تعدادی از پیروانشان احساس کردند که فقط بیننده صرف طبیعت نیستند و هنرمند باید در خلق اثر هنری دخالت کند. مورد یکی از منظره های کلود مونه)امپرسیون: طلوع آفتاب( به کاربرد. مونه نماینده واقعی این جنبش است. او بیست و شش منظره از کلیسای روئن را نقاشی کرد )تصویر ۱۵ (. در هر تابلو، کلیسا از یک نقطه دید ثابت ولی در ساعات متفاوتی از روز و در شرایط اقلیمی و جوی متفاوتی نقاشی شده است. پیسارو و رنوار از شاخص ترین امپرسیونیست ها هستند. عامل پیونددهنده این نقاشان
است. نور نقش اصلی را » جلوه های ناپایدار نور و حرکت « و » حساسیت به رنگ « در نقاشی امپرسیونیستی ایفا می کند و وظیفه هنرمند ثبت دقیق و فوری ارتعاشات زودگذر نور است. امپرسیونیست ها بیشتر در فضای باز نقاشی می کردند.
در اینجا لازم است اشاره ای به رودن ۵ برجسته ترین پیکره ساز فرانسوی این دوره بشود. او همانند نقش امپرسیونیست ها در نقاشی، به نمایش حرکت و حالت سرزندگی در تندیس هایش پرداخت. هنر میکل آنژ نقش قطعی درشکل گیری
سبک او داشت. رودن تندیس های ناتمام رها شده و پیوسته به تخته سنگ میکل آنژ را می ستود و بهترین تندیس های مرمرین و مفرغی اش را نیمه تمام رها می کرد از دیگر نقاشان این مکتب، با روش علمی در صدد یافتن » سزان «قواعد جدیدی برای نظم دادن به تجربه و ادراک رنگ بود از نظر.» سزان نقاش باید طبیعت را به شکل استوانه، کره و مخروط نشان دهد «
سمبولیسم )نمادگرایی(
در دو دهه آخر قرن ۱۹ جریان های تازه ای در هنر اروپا شکل می گیرد. جنبش سمبولیسماز جمله این جریان ها بود. سمبولیست ها تقلید از طبیعت را خوار شمردند و آن را تبدیل به سمبل یا نمادی از تجربه درونی آن واقعیت کردند. تفسیرهای آزادانه هنرمند از طبیعت جای شکل های قطعی جهان مرئی را گرفت و کم کم اسلوب کار هنرمند شخصی تر شد. هنرمند با رد شکل های قراردادی، از سلطه مفاهیم و معانی قراردادی نیز بیرون می آید. وظیفه هنرمند جستجوی سرچشمه های پنهان و مرموز آدمی است. ما به « آنها به دنبال کشف و شهود بودند. سمبولیست ها در بیانیه ای اعلام کردند استقلال هنر باور داریم، هنر برای ما وسیله نیست بلکه هدف است. هر هنرمندی که چیزی جز زیبایی در نظر گیرد، در نظر ما هنرمند نیست شعار هنر برا هنر شیوه زندگی آنها بود. کلیمت از نقاشان جنبش سمبولیست می باشد.
جهان هنر در سده بیستم
با خلاقیت و نوآوری همراه شد. توسعه علم و تکنولوژی در غرب، چهره زندگی فرهنگی و اجتماعی دنیا را تغییر داد. این تغییرات بر هنر نیز تأثیر گذاشت و انواع جنبش ها و شیوه های بیان هنری در زمینه های مختلف شکل گرفت. جنگ جهانی اول و دوم و نتایج آن نیز سبب شد تا مرکز هنری دنیا از اروپا به آمریکا منتقل شود. علم و تکنولوژی در سده بیستم مشکلات جدیدی مانند نابودی محیط زیست، بیماری های جدید، تبعیض نژادی و … در برداشت و سبب مخالفت برخی از هنرمندان شد.
اندیشه این هنرمندان سبب شکل گیری جهان بعد از مدرنیسم گردید. از ویژگی های این اندیشه، تنوع و شکل گیری مراکز جدید هنری، استفاده از ابزار و روش های نو برای بیان هنر، استفاده از مواد و مصالح جدید به جای بوم و رنگ است. همچنین گرایش هنرمندان به مسایل اجتماعی روز، تکامل تکنولوژی و بسط رسانه های جدید همچون عکاسی و اینترنت را دربر دارد.
معماری قرن بیستم
معماری مدرن ابتدا از اروپا شروع شد و سپس در آمریکا رونق گرفت. معماری مدرن دو مسیر را ادامه داد، یکی معماری ماشین وار که معتقد بود شکل بنا باید تابع عملکرد آن باشد و دیگری معماری شخصی که بیانگر، جذاب، متمایل به جلوه های تزیینی و استفاده از عناصر معماری گذشته بود. بتون مسلح، آهن و شیشه نقش مهمی در اشکال معماری قرن بیستم داشت. معماری ماشین وار مدرن اغلب با ساختمان های مکعب گونه و آسمان خراش ها در مراکز شهری مشخص می شود.
جنبش های هنری قرن بیستم
فوویسم و اکسپرسیونیسم
هانری نخستین نشانه های یک نهضت جدید، در سال ۱۹۰۵ در نمایشگاهی به پیشگامی ظهور کرد. آشنایی هنرمندان با فرهنگ غیر اروپایی راه های تازه ای را برای انتقال عواطف ماتیس پیش پای آنها گذاشت. نقاشی های آنها از نظر طرح ساده و از لحاظ رنگ درخشان بود. در این حیوان وحشینامید. آنها با در کنار هم قراردادن رنگ های فووها نمایشگاه منتقدی آنها را متضاد قدرت و شدت تازه ای به رنگ بخشیدند. نمایش کنش عاطفی هنرمند به موضوع کارش با استفاده از شدیدترین رنگ و قوی ترین خط، از هر شبیه سازی مهمتر بود فووها در جسورانه ترین آثارشان به هماهنگی طرح و شاعرانگی و چشم نوازی رنگ پایبند بودند ولی اکسپرسیونیست ها هرگونه قیدی راکنار گذاشتند. آنان با نمایش حالات تند عاطفی، شکل های کژنما، انزجار و نفرت خود را علیه حکومت ها، مقررات غیر انسانی کار و … نشان دادند. نُلده ، کُل ویتْسو… ماندگارترین آثار اکسپرسیونیستی راآفریدند. آنها در وحشتناک ترین لحظات سده بیستم یعنی زمان استبدادنازی بر تمدن اروپایی می زیستند و شاهد مستقیم کشتارها و فساد آلمان در سال های پس از جنگ بودند.
کوبیسم و فوتوریسم
کوبیسم)مکعب گرایی(، انقلابی ترین و نافذترین جنبش هنری قرن بیستم به شمارمی آید. جنبش کوبیسم توسط پیکاسو ۵ و براک ۶ پایه ریزی شد. عمدتاً طبیعت بیجان موضوع نقاشی آنها بود و تنها شکل هندسی اشیا را به تصویر می کشیدند. مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیست ها نمایش واقعیت چند وجهی یک شی از زوایای دید .) متعدد به طور همزمان بود فوتوریسم )آینده نگری( جنبشی در نقاشی و تندیس سازی بود که در شهرمیلان شکل گرفت.فوتوریست ها بیشترین استقبال را از جنبش کوبیسم کردند.آنها تلاش کردند صورت پویاتری از کوبیسم را ارائه کنند. فوتوریست ها به ستایش دنیای نوین،
ماشین،سرعت و خشونت پرداختند. آنها می خواستند هنر را به زندگی نزدیک کنند و حرکت را جوهر زندگی امروزی می دانستند. تأکید آنها بر نور و حرکت بود. دوران شکوفایی این جنبش در پایان جنگ جهانی رو به زوال گذاشت. بوتچونی از
بزرگان این جنبش است که تلاش دارد حرکت و انرژی را در آثارش جلوه گر سازد.
دادائیسم وسورئالیسم
به موازات تلاش هنرمندان در آفرینش آثار هنری سرشار از وضوح و نظم، واکنش برخی دیگر از هنرمندان به اوضاع زمانه، هنری ویرانگر آفریدند. این هنرمندان در حرکتی اعتراض آمیز به همه نهادها و ارزش های زمانه آثاری غیر هنری آفریدند.آنها خود هنر را نیز به ریشخند گرفتند. دادا به معنی اسب چوبی بچه هاست که بر حسب تصادف از یک واژه نامه انتخاب شده و نشان دهنده
تهی شدن فرهنگ اروپا از معنای واقعی است. کار دادائیست ها بیشتر ویرانگری بود تا سازندگی. این جنبش زود از حرکت ایستاد، اما برخی از ابتکارات فنی مثل فتومونتاژ و تأکید بر عنصر تصادف در جریان آفرینش اثر هنری را به هنر مدرن عرضه کرد. دوشان ۳ از طریق پیوند زدن اشیا )دوچرخه و صندلی( آثاری خلق می کرد و به آنها نام الحاق حاضر و آماده می داد. وی با ارائه چنین آثاری به .) ما می گوید هنر می تواند از تصورات متعارف زیبایی، دوری کند سورئالیسم از درون دادائیسم بیرون آمد و اغلب دادائیست ها مثل دوشان، به جنبش سورئالیسم پیوستند. آنها قصد تلفیق امور معقول و غیر معقول را داشتند. سورئالیسم تجربه شاعرانه ای در یکی کردن انسان با جهان درونی اش است. اوج این جنبش دهه ۱۹۳۰ و مهمترین و
نیرومندترین جنبش هنری سال های بین دو جنگ جهانی بود. دالی ۴ از هنرمندان مشهور این مکتب بود. بلافاصله پس از شروع جنگ جهانی دوم بسیاری از این هنرمندان به ایالات متحده نیویورک کوچ کردند و به طور جدی منشأ حرکت و تحول در میان هنرمندان آمریکایی گردیدند.
آبستره)هنر انتزاعی(
سال های ۱۹۱۱ ۱۹۱۰ را سال های پیدایش جریان هنر آبستره )انتزاعی( می دانند. البته سرچشمه های این جریان هنری به سال های پیش تر بر می گردد. هدف اصلی انتزاعگران، نفی هر نوع بازنمایی طبیعت و ایجاد تجربه ای بصری یا تجسم مفهومی کلی و یا ذهنی بود. معمولاً کاندینسکی را مبتکر نقاشی انتزاعی و فیلسوف و نظریه پرداز این شیوه می دانند. وی مانند نقاشان قدیم روسی با جهان نگری عارفانه خویش هیچ گاه هنر را تقلیدی از جهان مادی نمی دانست. در ابتدا شروع و حرکت در این مسیر به شجاعت و تخیل فوق العاده ای نیاز داشت. اما امروزه هنر انتزاعی بخشی از زندگی ما شده است روش دیگری که کاندینسکی به کار برد، نقاشی بدون هیچ تفکر از پیش تعیین شده بود. شیوه او در بهره برداری از احساسات نیمه آگاهانه، باعث جستجوی سورئالیست ها در ضمیر ناخودآگاه شد. در اینجا باید از تأثیر علوم نوین نیز سخن به میان آورد.یافته های علوم جدید، به شکلی اجتناب ناپذیر بر شک در مورد اعتبار واقعیت مرئی افزود. با پیدایش روانکاوی فروید، توجه هنر به جهان درونی انسان ها افزایش یافت برخی از آثار کله و وازارلی بیانگر این جریان هنری است
نئورئالیسم واقعگرایی نو
درآلمان پس از جنگ اول جهانی، آشفتگی اجتماعی و سیاسی به اوج می رسد. نسل جنگ سعی می کند با تیزبینی بر تباهی اخلاقی و بینوایی اجتماعی انگشت بگذارد. چنین بینشی فقط می تواند با نوعی واقعگرایی تند و گزنده بیان شود. پس هنر به سلاح حمله و دفاع و وسیله ای برای نقد و تبلیغ بدل می شود. به این ترتیب شکل های مختلف واقع نمایی به عنوان واکنشی منفی در برابر انتزاع ۳ مفهومی نوین از واقعگرایی را مطرح کرد. او سبک های » بکمان « . شکل می گیرد مختلفی را در زندگی تجربه نمود. برای بکمان هیچ چیز مهمتر از بازنمایی و محتوا قرار دارند. در » نقاشی برای نقاشی « نبود. پرده های او در نقطه مقابل هنر تزئینی یا آثار او انسان، موقعیت او و حالات ذهنی اش با واقعیت تمام در برابر تماشاگر ظاهر شده اند
هنر پاپ)هنر همگانی یا هنر مصرف گرایی(
این جنبش در دههٔ ١٩۶٠ در شهر نیویورک شکل یافت و نامش را از فرهنگ مردم گرفت.علایق هنرمندان پاپ به فرهنگ جمعی، آنان را بیشتر به خلق تابلوهای پر زرق و برق با مفاهیم سیاسی،اجتماعی و حتی اخلاقی رهنمون ساخت. فیلم ها و آگهی های تبلیغاتی، داستان های شبه علمی،موسیقی پاپ، حروف و علائم متداول، اشیای روزمره و کالاهای مصرفی، ابزار و موضوع این هنرجدید شدند. لیختن اشتاین از هنرمندان این شیوه است.
هنر مینیمال و هنر مفهومی
از سال های ۱۹۶۰ به بعد در آمریکا جنبش پاپ جای خود را به دو جریان مینیمالیسم و هنرمفهومی داد.اساس هنر مینیمال، خلاصه گرایی در فرم و تأکید بر محتوا در نقاشی و تندیس سازیاست و پیش از آنکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقمند باشد، سعی دارد از قوانین فیزیک،ریاضی، طراحی صنعتی، استعاره و نشانه در خلق آثار استفاده کند )تصویر ۱۴ (. هنر مفهومی ازاواخر دهه ۶۰ ، پس از مینیمال آرت پدید آمد و سرآغاز پست مدرنیسم بود. این جریان هنری درارتباط با آثار سه بعدی آغاز شد و هدف آن توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود. در هنر مفهومی، مفهوم یا ایدهٔ اثر بر زیبایی شناسی و مواد به کار رفته در آن اولویت دارد. به عقیدهٔ هنرمندان این جریان هنری، اثر هنری، یک شیء فیزیکی نیست، بلکه دارای مفهوم و ایده است و حتی از عکس، نقشه، نمودار، نوار صوتی، ویدئو و غیره به عنوان رسانه نیز استفاده می شود. نمونه مشخص هنر مفهومی یک صندلی و سه صندلی اثر کازوت است. این اثر شامل یک صندلی واقعی، تعریف صندلی و عکس آن صندلی بر دیوار است، که هر کدام می توانند بیانگر مفهوم صندلی
پست مُدرنیسم)بعد از مدرنیسم(
پست مدرنیسم، ابتدا توسط منتقدان ادبی دهه ۱۹۶۰ابداع شد و کم کم منتقدان هنری نیز از آن استفاده کردند. در آغاز
پست مدرنیسم، واکنشی در برابر هنر انتزاعی بود، ولی بعد ازمدتی این اصطلاح برای انواع تولیدات هنری نیز به کار گرفته شد.
این شیوه در برگیرنده رسانه های متنوعی مانند تصاویر تلویزیونیو سینمایی، عکاسی، تصاویر دیجیتالی، تابلوهای الکتریکی
) بیل بورد (، ویدئو، فیلم و رایانه است. فضای رایانه ای تولید آثار هنری را بدون مواد و مصالح ممکن کرده است. هنرمندان
زیادی از سراسر جهان با انواع سبک ها و شیوه ها، تولیدات هنری خود را در مراکز هنری جهان عرضه می کنند. توسعه
حیرت آور ارتباطات جمعی چون تلفن های همراه، اینترنت و … تمام مردم جهان را به هم پیوند داده است و تولیدات هنری شکلی جهانی یافته است. اغلب هنرمندان دورهٔ پست مدرن، مواد و روش های ناهماهنگ را در آثارشان به کار می برند. معمار، نقاش و پیکره ساز پست مدرن بیشتر با نشانه ها سر و کار دارد، از همین رو از نمادها، اساطیر، سبک ها و شیوه های هنری دوره های گذشته و حتی از علائم روزمره نیز بهره می گیرد. ساختمان سونی نمونه معماری پست مدرن است که از یک کمد قدیمی الهام گرفته شده است
شکل های جدید هنر: از سوی دیگر محیط ، چیدمان و اجرای نمایشی و تمام جاذبه های هنری مستتر در این سه
عنصر توجه هنرمندان را به خود جلب کرد. امروزه فعالیت هاینمایش گونه و ژست های اجتماعی ، رخ داده می شو ند .
هنر جدید در اشکال هنرچیدمان، هنر ویدئو، هنر عکس و هنر محیطی ظاهر شده است
دوران آغازین
جلوه های هنری در ایران به دوره نوسنگی در حدود هزاره هشتم پیش از میلاد باز می گردد.نمونه هایی از قدیمی ترین آثار به جای مانده از این دوران را می توان در نقاشی های غارهای منطقه لرستان به ویژه در دوشه، هومیان و کوهدشت دید .ادامه این تحول فرهنگی و هنری دردیگر مناطق کوه های زاگرس نیز مشاهده می شود. اولین نمونه های سفالگری که شاید قبل از هزاره هشتم پ.م نیز وجود داشته را می توان در این مناطق دید. این سفالینه ها همگی دست ساز هستند که.) پس از مدت زمانی به شکل منقوش درآمدند شکل و تزیین سفالینه ها در مناطق مختلف فلات ایران با یکدیگر متفاوتند اما اغلب دارای شیوه
ساخت، مواد و خصایص مشترکی هستند.در دوره معروف به عصر مس و سنگ ، مشخص ترین نوع سفالگری به رنگ های قرمز وزرد نخودی، منقوش شده به رنگ سیاه و با طرح های هندسی که بیشتر به شیوه هاشورزنی هستند،دیده می شوند. از این رو به نظر می رسد پیشینه سفالگری منقوش در ایران به حدود هزاره پنجم پ.م بازمی گردد که با استفاده از نقوش جانوری و هندسی نقاشی شده اند. استفاده از چرخ سفالگری و ساخت سفالینه های کاملاً متقارن، حدود هزاره چهارم پ.م در مناطق تپه سیلک، تپه حصار، تل باکون، شوش و … می باشد. این اشیاء سفالی شامل کاسه، ظروف دهان گشاد، جام و پیاله های
پایه دار هستند. رنگ آنها معمولاً کرم یا زرد نخودی است که با رنگ سیاه یا قهوه ای تیره و نقش های.) هندسی، جانوری و تلفیقی، نقش پردازی شده اند.با کشف مناطقی در دشت لوت از جمله تپه یحیی، جیرفت و شهداد در نزدیکی کرمان پرده
از اسرار تمدن دیگری در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد برداشته شد. آثار مهم ساخته شده در این مناطق را بیشتر نمونه های سنگی دربرگرفته، که به مناطق دیگر باستانی صادر می شده است. این مسیر صادراتی بیشتر از طریق شوش به میان رودان )بین النهرین بوده است بر اساس یافته های شهر سوخته )در سیستان( با تاریخی در حدود هزاره سوم پ.م، چنین به نظر می رسد که این شهر مهمترین مرکز صنعت مفرغ سازی در شرق ایران به شمار می رفته است. در این منطقه خانه هایی به صورت پلکانی ساخته شده که سطح دیوار آنها با اندودی از گل و مواد آهکی پوشیده می شده است. همچنین لوله های بزرگ سفالینی در این خانه ها برای آبرسانی وجود داشته است کشف جمجمه ای در این منطقه، دلالتی بر عمل جراحی در این زمان می باشد
همزمان در این منطقه، هزاران قطعه سنگ لاجورد، فیروزه و مهره های تزیینی آماده کار یافت شده که بیانگر میزان تولید این اشیاء در منطقه است از این رو دشت لوت و شهرسوخته در انتهای هزاره سوم پ.م به عنوان پررونق ترین تمدن های
جنوب شرقی ایران شناخته شده اند که با سرزمین های ایلام و میان رودان )بین النهرین( ارتباط داشته اند.موقعیت مناسب دیگر این مناطق در حوزه جنوب شرقی و مناطق دشت لوت را منطقه شهداد )درکرمان( از آن خود کرده است. این منطقه با وجود سفالینه های قرمز رنگ، خطوط تصویری و نشانه ای، کاربرد متنوع سنگ صابون و مقبره هایی شگفت انگیز در کنار یکدیگر، شناخته شده است. .) می باشد پرچم شهداد « از جمله یافته های با ارزش در این مکان این آثار با شکوه فلزی نشان می دهد که صنعت فلزکاری در ایران همزمان با گسترش فرهنگی و هنری در هزاره چهارم پیش از میلاد آغاز شده است. سپس
توانست جای ابزارهای سنگی پیشین را بگیرد و همزمان زیور آلاتی از ترکیب سنگ های قیمتی و فلزات ساخته شود. اما رسماً در هزاره سوم پ.م صنعت مفرغ سازی با تحولات اساسی در مناطق مختلف فلات ایران روبه رو شد و به اوج خود رسید. نوعی سنگ نرم و قابل کنده کاری که در پیکره تراشی، مهر و تزیینات معماری به کار می رود.
آثار معماری ایلامی نیز نمایانگر تکاملفن معماری در تمدن های خاورمیانه است که مصالح مهم آن را خشت و آجر تشکیل می دهند. زیگورات ۱ « بزرگ ترین اثر معماری این تمدن است. این بنا بزرگ ترین بنای خشتی » چغازنبیل جهان و کهن ترین بنای ایرانی محسوب می شود. دراین معبد همچنین برای اولین بار در معماری ایران با تکیه بر فنون پیشرفته لعاب از کاشی برای تزئین استفاده شده است. علاوه بر آن در قسمت در ورودی معبد ردیف میله های باریک شیشه ای مات به کاررفته که شاید بتوان آن را اولین کاربرد شیشه در تاریخ معماری جهان به حساب آورد. درهای چوبی این بنا با تزییناتی ازتکه های شیشه،
طلا، نقره و عاج در قالب نقوش مختلف و به .) شیوه معرق پوشیده شده بود(.
دوره کوچ
نیمه دوم هزاره دوم پ.م فلات ایران به ویژه بخش های غربی و دامنه های جنوبی کوه البرز پذیرای اقوام کوچنده بوده است. براساس یافته ها و مدارک باستان شناسی به نظر می رسد که این اقوام از ناحیه شمال شرقی و از سمت شرق دریای خزر به بخش های مختلف ایران حرکت کرده باشند. چنین برمی آید که این مردمان به زبان های هند و اروپایی تکلم می کردند و توانسته اند گستره عظیمی را از کوه های آسیای میانه تا اروپا درنوردند و این مناطق را بر حسب نیاز خود برای سکونت برگزینند. مهم ترین مناطق سکونت در فلات مرکزی ایران، حسنلو )جنوب دریاچه ارومیه(، خوروین )دشت قزوین(، سیلک
کاشان تپه گیان )نهاوند(، تمدن املش و تپه مارلیک )گیلان( و منطقه لرستان بوده است. برخلاف ساکنین قبلی که مردگان خود را درکف اتاق محل سکونت دفن می کردند، این اقوام دارای سنت جدیدی در دفن مردگان بوده اند و برای اولین بار مردگان را خارج از محل سکونت خود دفن کردند. از حدود ۱۴۰۰ پ.م سفالینه های جدیدی توسط برخی اقوام نام برده ساخته شده است. این فالینه ها بیشتر به رنگ خاکستری است، هرچند نمونه هایی از رنگ های قرمز و نخودی کمرنگ نیز
یافت شده است. سفالینه های خاکستری یا سیاه ساخته شده اغلب در نواحی نزدیک به مناطق غربی و متعلق به عصر اول ۲ آهن است. بهترین نمونه های یافت شده از این دوره، ساخت ظروف به شکل های گوناگون، سه پایه ها، جام های پایه دار بزرگ با دسته و بدون دسته و برخی به صورت کاسه های ساده، پایه دار و در ابعاد مختلف هستند این سفالینه ها که گاه به روش پیچیده ای با دسته و لوله های بلند تزیین یافته اند، تجسمی از پرندگان یا حیوانات خاصی بوده و دارای سبک و شیوه مشخص منقاردار هستند.اشیاء خاکستری رنگ ساخته شده در این دوره به طور معمول برای مراسم تدفین و به دور از نیازهای روزمره تهیه می شوند. تدفین در این دوره با ساخت مقابر ساده ای همراه بوده به گونه ای که اجساد در آنها به همراه ظروف خاص، سلاح و جواهرات، مهرهای تزیینی و اتصالات کوچک فلزی لباس، دفن می شدند.
نمونه مشخص سفالگری دوره )عصر اول آهن( نوعی تلفیق سفالگری و پیکرسازی در تپه مارلیک است در این منطقه باستانی مجموعه آثار باشکوهی از ظروف طلایی، نقره ای و مفرغی با تزئینات هندسی و جانوران افسانه ای مانند گاوهای بالدار یافت شده که خود دلالت بر غنای فرهنگی و میراث هنری این منطقه است.در دوره عصر دوم ۱ آهن در منطقه تپه سیلک کاشان نمونه های منحصر به فردی از تکامل ظروف منقاردار، دهان گشاد و پایه بلند تولید شده است. این ظروف منقاری همراه با شکل جانوری و طرح هایی هندسی به رنگ قرمز در زمینه کرم تزیین می شدند از دیگر مناطق دارای سفال خاکستری می توان به تپه حسنلو در جنوب غربی دریاچه ارومیه اشاره کرد که به عنوان نمونه شاخص فرهنگ شمال غربی ایران معرفی شده است. در بخش جنوب غربی تپه، مجموعه ای از چهار ساختمان اصلی با حیاط محصور شده مشخص گردیده که ورودی آن ستون دار است. به نظر می رسد این ساختمان های ستون دار از پیشگامان راهروها و تالارهای ستون دار دوران بعد از خود از جمله معماری هخامنشیان باشند از میان آثار سفالی، عاجی، سنگی و فلزی حسنلو که دلیل غنای هنری و فرهنگی منطقه است،جام معروف حسنلو از نمونه های برجسته آن می باشد
هنر و تمدن ماد
در حدود سال ۸۰۰ پ.م نیروی تازه ای در فلات ایران و به ویژه در منطقه کوهستانی برپایه پیوندهای فرهنگی میان » وحدت ملی « غرب پدید آمد. این دولت جدید با دستیابی به اقوام مختلف و مشترکات مناطق تحت حکومت خود، نخستین دولت متحد فلات ایران را پایه گذاری کردند که به مادها شهرت دارند آنها پس از استقرار در مناطق غربی ایران با تأثیرپذیری از معماری پیشرفته این مناطق به ویژه تمدن ایلام و مراکز محلی توانستند تحولی در ساختار معماری منطقه ایجاد نمایند.
همچنین براساس یافته های تدفینی در منطقه زیویه و با توجه به سفالینه های کشف شده چنین به نظر می رسد که تأثیرات متقابلی میان مادها و دیگر اقوام ساکن در فلات ایران و سکاها وجود داشته است. این تأثیر نوعی تمایل به اشکال و موضوعات حیوانی در میان هنر اقوام یاد شده است که شکل پیشرفته آن را می توان بعدها در هنر هخامنشی ملاحظه کرد یکی از هنرهای برجسته مادها فلزکاری است. از مناطق مهم فلزکاری و هنرهای وابسته به آن در این دوره می توان به گنجینه زیویه که آن را سرآغاز هنر فلزکاری ماد و هخامنشی می دانند اشاره کرد. این گنجینه شامل گردنبندها، زره ها، سنجاق ها و غلاف
شمشیر همه از جنس طلا، گلدان های سیمین و زرین، اثاثیه مزین به عاج های کنده کاری و منبت کاری و سلاح های زرین، سیمین، آهنی و زنگ های مفرغی می باشد. نقش های شاخص در این آثار شامل نقوش جانوری مثل سرشیر، بزهای کوهی
لمیده با شاخ های بلند مارپیچ، اسب، گاو نر همراه با تلفیق میراث هنری و نقش پردازی اقوام بومی است.آگاهی ما از سفال گری مادها چندان زیاد نیست اما ارتباط آن از جهت شیوه ساخت و شکل ظاهر با سفالینه های سیلک هزاره اول پ.م قابل ملاحظه است. مراکز عمده سفالگری این عهد نوشی جان تپه در ملایر، باباجانی در لرستان، بیستون در کرمانشاه، زیویه در کردستان و کلاردشت در مازندران بوده است. سفالگران این مناطق در دوره مادها در توسعه و رواج لعاب برای پوشش ظروف
سفالین پیشگام بوده اند. هر چند زمینه آن پیش از این در تمدن ایلام وجود داشته است از نمونه ظروف سفالین لعاب دار به دست آمده از منطقه زیویه با نقش چندگاو و شاخه های گیاهی، چنین به نظر می رسد که مادها با روش مناسب طراحی و نقاشی بر سطوح مختلف آشنا بوده اند و شاید بتوان آن را به عنوان نمونه ای از نقاشی دوران ماد معرفی کرد. اسناد و مدارک آشوری به ویژه تصاویری که در نقش برجسته ها برجای مانده بررسی کرد. این دژها شامل حصارهای بلند و متحدالمرکزی بودند که از سنگ و خشت ساخته می شدند .از نمونه های شاخص این دژها در اکباتان )همدان(، وجود هفت حصار مدور که با رنگ های به ترتیب از محیط به مرکز سفید، سیاه، ارغوانی، آبی، نارنجی، نقره ای و طلایی پوشیده شده اند می باشد. برجسته های مادی را بر پیشانی این گور دخمه ها می توان دید این نقش برجسته ها بیشتر مفهومی تدفینی داشته اند و معمولاً فردی مادی را در حالت نیایش روبروی آتش و یا در حالت به دست گرفتن بَرسم)ترکه های نورسیده گیاهان مقدس( نشان می دهد )شکل در مجموع باید اظهار داشت گرچه آثار چندان سالم و پابرجایی از معماری ماد به دست نیامده است. اما همین نمونه ها مقدمه طرح آتشکده ها و کاخ ها، با نقشه چلیپایی و طاق های ضربی عصر ساسانی هستند که به شاخص های معماری ایران تبدیل می شوند.
هنر و تمدن هخامنشی
پس از دولت ماد، پارس ها به قدرت رسیدند. این قوم همزمان با مادها در سده هشتم پ.م در مناطق جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه حضور داشتند. اما در حدود ۷۰۰ پ.م در مناطق جنوبی دره های زاگرس سکونت گزیدند و توانستند توسط هخامنش، نخستین حکومت محلی خود را بنا نهند. آنها گستره قلمرو خود را تا مناطق باستانی خوزستان و فارس گسترش دادند. پارس ها بعد از آن بر مادها غلبه یافتند و با گسترش دوباره دولت خود، توسط کوروش یکی از بزرگ ترین قلمروهای
فرمانروایی دنیای باستان را تحت نام هخامنشیان پایه گذاری کردند. براساس سنگ نبشته های بیستون )کرمانشاه(، نقش رستم )فارس( و تخت جمشید )فارس(، سرزمین های زیر پرچم این دولت شامل: ماد، ایلام، پارت، بابل، آشور، لیدیه )ارمنستان و ترکیه کنونی(، فنیقیه )سوریه و لبنان کنونی(، مصر، حبشه، لیبی، ارمنستان، جزایر یونانی نشین کرانه های دریای سیاه ، مدیترانه و اژه، بلخ، کابل، هند، سکائیه و خوارزم و عربستان می شد. آنچه ویژگی کلی هنر هخامنشی را در بر می گیرد، توجه به معماری متقارن و عظمت گرایی در آن،گرایش به نقش و نگاره های جانوری ، توجه و احترام به شخصیت والای انسانی است. آنها
توانستند با تلفیق عناصر بومی و عناصر ملل وابسته و با به کارگیری مصالح و اندازه های مناسب، نگرشی آرمانی، عظمت گرا و بدون خشونت را به تحقق رسانند. هنر هخامنشی با به کارگیری همزمان شیوه های طبیعت گرایی )در ترسیم گل و گیاه و جانور( و تجریدگرایی)پرندگان خیالی و مظاهرمقدس ( به نوعی صراحت، سادگی، ظرافت، دقت و تعادل در بیان هنری خود دست یافته که منطق بر آن حکمفرما بود. گستره وسیع قلمرو هخامنشی زمینه تأثیر و تعامل هنری میان ایران و سرزمین های
تابعه را پدید آورد. هنرمندان هخامنشی با تأکید بر دستاوردهای بومی، ایجاد وحدت و هماهنگی میان همهٔ این هنرها، نوعی هنر فاخر، متناسب با ذوق ایرانی را پدید آوردند که از هویتی ملی برخوردار بود. سهم ایرانی در شکل گیری هنر هخامنشی را بایستی در ترکیب کردن، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به مجموعه این هنرها دانست.
با نگاهی به تاریخ هنر ایران شاید بتوان گفت عالی ترین تجلی هنری به معنی حقیقی در معماری بیان شده است. مهم ترین بناهای این دوره را کاخ های عظیم و با شکوه تشکیل داده است و از معابد در آن اثری نیست. زیرا هخامنشیان در مکان های بلند و زیر سقف آسمان به عبادت می پرداختند و ساخت معابد با باور آنها هماهنگ نبوده است. از اولین آثار معماری این عهد می توان به مجموعه پاسارگاد )اولین پایتخت هخامنشی( و کاخ آپادانا در شوش )دومین پایتخت هخامنشی( اشاره کر
) مجموعه پاسارگاد شامل دژ دفاعی، باغی بزرگ، کاخ کوروش، کاخ مسکونی، دروازه ایی که گمان می رود دو گاو بالدار آن رامحافظت می کرده و مقبره کوروش، بوده است .مقبره کوروش که از نمونه های پابرجای این مجموعه است؛ ساختمانی چند پله شبیه معبد چغازنبیل است که سقفی شیب دار دارد اما باید اشاره کرد که مهم ترین معماری عصر هخامنشی، بنای تخت
جمشید یا پارسه است. این بنا در دامنه کوه رحمت و مشرف بر جلگه وسیع مرودشت در فارس ساخته شده و به نظر می رسد
کاخی تشریفاتی برای اجرای مراسم آئینی و جشن های این عهد بوده است. بنای تخت جمشید شامل کاخ ها و تالارهای ستون دار و بناهای متعدد بر صفه ای بلند است. ورودی آن را پلکان های وسیعی می سازد که شمار آنها در هر طرف به ۱۱۰ عدد می رسد. این پلکان ها، تزئیناتی شامل سه ردیف سربازان پارسی و مادی، سربازان جاویدان و نمایندگان ۲۸ ملل تابعه در حال ارائه هدایا می باشد. بناهای موجود در این مجموعه شامل کاخ آپادانا، دروازه و تالار خشایارشا، کاخ داریوش )تچر ۱( یا تالار آئینه، کاخ اردشیر، تالار ورودی، تالار دو دروازه، تالار شورا و تالار هدیش ۲ است .افزون بر این ها یکی از نمونه های معماری این عهدیعنی آرامگاه صخره ای نقش رستم در نزدیکی این مجموعه است که آرامگاه های داریوش اول، خشایارشا و اردشیر در آن قرار دارد. ویژگی شاخص معماری هخامنشی در مقایسه با دیگر تمدن ها و سرزمین های همجوار، کاربرد ستون است. این ستون ها که با ارتفاع و تعداد زیاد در کاخ های پارسه نیز به کار رفته بود دارای سرستون هایی به شکل نیم تنه های متقارن با پاهای جمع شده از حیوانات پشت کرده به یکدیگر است. نمونه مشابه آن را در نقوش جام های زیویه نیز می توان مشاهده کرد. همهٔ نمونه های سرستون در تخت جمشید را می توان به چهار نوع گاو، شیر، حیوانات تلفیقی و لاماسو)گاو بالدار با سر انسان( تقسیم کرد در تزیینات این کاخ ها عنصر رنگ نقش مهمی داشته به گونه ای که ستون ها، سقف ها و نقوش برجسته بر روی دیوارها رنگ می شدند و حتی در برخی جاها به عنوان تزئین از روکش هایی از جنس مفرغ، طلا و لاجورد استفاده می کردند (. اهمیتی که هخامنشیان برای تزئینات قائل بودند باعث رشد و شکوفایی هنر حجاری و نقش برجسته شد. نمونه برجسته آن، حجاری دیوار پلکان منتهی به کاخ آپادانا )پلکان شرقی( به طول ۹۳ متر است. این اثر صحنه حمله شیر به گاو را نشان می دهد که آن را نمادی از اعتدال شب و روز یا گردش فصول و یا پیروزی دانسته اند جلوه دیگر حجاری هخامنشی در نمایش حرکات و شیوه قرار گرفتن انسان هاست که همچون عباراتی منظوم و موزون جلوه می کنند. نظمی تکرار شده در پیکره ها که نسبت به نقش حیوانات از تحرک کمتری برخوردارند و به شیوه معمول آن دوره به حالت نیمرخ حجاری شده اند. از دیگر نمونه های شاخص حجاری در این عصر که شاید اولین نمونهٔ این عهد نیز باشد، پایه ستون سنگی باقی مانده در مجموعه پاسارگاد است. برروی این پایه ستون نقش برجسته ای به شکل انسان بالدار )چهار بال( در لباسی ایلامی و با تاجی شاخ مانند )دو شاخ( حجاری شده
است.کتیبه بالای آن هویت این شخصیت را کوروش هخامنشی معرفی می کند وجود کتیبه های میخی به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی در گنج نامه عباس آباد همدان و نقش برجسته بیستون در کرمانشاه از جلوه های توجه به خط و نوشتار در فرهنگ هخامنشی است.خط میخی پارسی خطی زیبا، ساده و شیوا و شامل ۴۲ حرف می باشد. گستره فرهنگ هخامنشی به دلیل وجود نگرش های آیینی و مذهبی توانست زمینه های پیدایش و تکامل نمایش را ایجاد کند. در این نمایش ها، رنگ کردن بدن، استفاده از صورتک ها و پوشیدن لباس های مبدل معمول بود. از اسناد تاریخی چنین برمی آید که در همدان و کرمان تماشاخانه هایی در این دوره وجود داشته است. همچنین در میان سپاهیان به هنگام جشن ها و حمله های نظامی
سرودهای خاصی خوانده می شد و نوعی موسیقی ویژه جنگ رایج بود. این موسیقی با بوق، شیپور و طبل نواخته می شد و با سرودهایی همراه بود. افزون براین نوعی موسیقی مذهبی در هنگام عبادت در سرودها و مناجات نیز در این دوره اجرا می شده است. در انتها باید اشاره کرد که گسترهٔ فرهنگی هخامنشی در طول دوران شکل گیری، اوج و افول آن تا به امروز، تجلی گاه میراث شکوهمندی است که مایه افتخار و اوج گیری فرهنگ ایرانی بوده و هست. هنر این دوره همواره الگویی بود که در دوره های بعد از هخامنشی از آن تبعیت گردیده و با
وجود سقوط این فرمانروایی گسترده میراث فرهنگی و هنری آنان پایدار ماند.
هنر و تمدن اشکانی
در دوره ای از تاریخ این سرزمین یعنی در حدود سده سوم پ.م، دوران افول و تشکیل دولت های محلی با گرایشات یونانی سپری شد. پارت ها که از اقوام آریایی ساکن در شمال شرقی ایران بودند با تکیه بر روحیه جنگجویی و شجاعت خود و نیز مهارتشان در سوارکاری و تیراندازی به تدریج بر مناطق هم جوار خود حاکم شدند. آنها حکومت خود را تثبیت کردند و یکی از بزرگ ترین قلمروهای فرمانروایی جهان را به مدت ۵۰۰ سال تحت نام اولین حاکم اشکانی اداره کردند. آنان به دلیل متصرفات گسترده شان سه پایتخت داشتند که به ترتیب شامل نیسا ۱ )در عشق آباد ترکمنستان(، صد دروازه یا )قوُمِس ۲( )در جنوب دامغان( و تیسفون )در عراق( می شد. زبان رایج آنان پهلوی اشکانی بود اما برای تجارت و روابط سیاسی از زبان یونانی استفاده می کردند. این امر خود از یک سو موجب تثبیت حکومت اشکانیان می شد و از جهت دیگر باعث نفوذ آیین مهرپرستی در تمدن یونان و روم گردید. اشکانیان به توسعه راه های قلمرو خود و امنیت و تجارت در این مناطق همت گماشتند. پس از اقتدار کامل در حدود سیصد سال در حفظ سنت های ایران تلاش کردند. از حدود نیم سده اول میلادی، در رسم الخط ایرانی، زبان پهلوی را جایگزین حروف یونانی کردند. این زمان نفوذ گرایشات یونانی که اشکانیان به دلیل ملاحظات سیاسی با آن تعارضی نداشتند، به تدریج در منطقه روبه زوال رفت. در نیمه دوم سده دوم میلادی تجارت جاده ابریشم در قلمرو وسیع اشکانی رونق یافت که این
امر موجب تقویت تبادلات هنری و تعامل هنر به ویژه در مسیر جاده ابریشم گردید. از مهم ترین شهرهای اشکانی می توان به شیز )تخت سلیمان(، داراب گرد، فیروزآباد، هاترا درمیان رودان شمالی و نیسا اشاره کرد. اشکانیان به دلیل برخورداری از روحیه ای نظامی، تأکید زیادی بر هنر نداشتند. اما با کاوش های به عمل آمده از نیسا و دورا اروپوس ۴ )سوریه در کنار رود فرات( آثار
مهمی از اشکانیان به دست آمده که پژوهشگران آنها را به سه گروه مشخص تقسیم می کنند:اول آنهایی که از آثار پیشین شرقی، ایرانی و یونانی اقتباس و تقلید شده اند. دوم هنر اشکانی که اوج هنر تلفیقی عناصر پیشین با ویژگی فرهنگی و هنری در سده اول پ.م و بعد از آن به شمار می رود
هنر و تمدن ساسانی
در سده سوم میلادی گروهی از طوایف ایرانی که در منطقه فارس می زیستند، توانستند قدرت سیاسی و مذهبی ایران را به دست آورده و دولت مستقلی بنا نهند. اساس تفکر آنان بر اصالت فرهنگی و هنری گذشته استوار بود و تأکید بر احیای مجدد آن داشتند. آنان به مدد آئین زرتشت و فرهنگ دوران هخامنشی به عنوان نیروی معنوی و گردآورنده اقوام مختلف ایرانی توانستند سازمان دهی سیاسی، لشکری و مذهبی جدیدی را پدید آورند که بیش از چهارصد سال ) ۶۵۱ ۲۲۶ م.( دوام یافت.
ساسانیان در عصر خود هنری درباری را پدید آوردند که نگرشی مذهبی بر آن حاکم بود. آنان از یک سو دنباله رو سنت های کهن هنری ایران، هخامنشیان و پارتیان ۱ بودند و از دیگر سو در مسیر جریان های هنری شرق و غرب قرار داشتند. آنها از این میان به هویت و سبک ویژه خود دست یافتند و به جریانی تأثیرگذار و الهام بخش در عصر خود تبدیل شدند که حتی بعدها مورد تقلید قرار گرفت. ساسانیان سبک معماری اشکانی را دنبال کردند و ضمن ایجاد تحول در این شیوه، به ویژه در ساختن بناهای گنبد دار و تالارهای وسیع بدون ستون برتری خود را نسبت به دوره های قبل نشان دادند. آنان از نقشه های مستطیل شکل برای ساختمان سازی استفاده کردند و مصالح اصلی آنها سنگ، قلوه سنگ، گِل و خشت بود. از مهم ترین بناهایی که از عصر ساسانیان به جای مانده می توان به طاق کسری )ایوان مدائن(، کاخ کیش ۲ و کاخ تیسفون ۳ با گچبری های زیبا و کف موزائیک کاری شده اشاره کرد که دارای اهمیت تاریخی می باشد اصول شهرسازی و معماری، ایجاد پل، کاروانسرا و آتشکده را
به ساسانیان نسبت داده اند همچنین استفاده از گوشواره در چهار گوش بنا به منظور ایجاد گنبد بود که برای اولین بار در معماری ساسانی یعنی کاخ تیسفون ظاهر شد که بعدها در دوره اسلامی مورد توجه قرار گرفت. نقشه و طرح کاخ بیشاپور
به شکل چلیپایی )صلیبی شکل( نیز از ابداعات معماری این دوره است که بنیان اصلی نقشه آتشکده ها و زمینه ساز سبک چهار ایوانی دوره اسلامی می شود آتشگاه و آتشکده، مکان تشریفات مذهبی و نیایشی زردشتیان است که در دوره هخامنشی به شکل فضای آزاد و سرگشاده )آتشگاه( بود. در دوره ساسانی به صورت ساختمانی با چهار ورودی و چهار طاقی و گنبد )آتشکده( ساخته شد از مهم ترین این مکان ها، آتشکده آذَرفَرنۡبَع ۱ در فارس، آتشکده آذرگشنسب ۲ در آذربایجان و آتشکده آذربَرزین مهر در خراسان است. شاخص مهم دیگر نقاشی ساسانی را می توان در دیوارنگاری های باقیمانده از این عصر مانند کاخ تیسفون، پنج کِنت سمرقند و صحنه شکارگاهی شوش مشاهده کرد افزون بر این ها روایات حاکی از آن است که در این عهد نمونه های منحصر به فردی از نقاشی در سالنامه ها وجود داشته که چهره فرمانروایان ساسانی را در آن به تصویر می کشیدند.
سفالگری در عهد ساسانی پیشرفت چشمگیری نداشت چرا که توجه اصلی به ظروف فلزی زرین و سیمین بود. این هنر محدود به ساخت ظروفی می شد که برای رفع نیاز روزمرهٔ مردم عادی بود. از آثار به دست آمده چنین برمی آید که سفالگری این عهد
ادامه دهنده سنت سفالگری در عهد اشکانی است. تزیینات این سفالینه ها متأثر از آثار فلزی و به شکل کنده کاری و قالب زنی با نقش های گیاهی، هندسی و گاه نوشتاری به خط پهلوی بوده اند. این ظروف به رنگ های آبی و سبز فیروزه ای لعاب کاری می شدند مهم ترین مراکز این سفال های کشف شده، بیشاپور، کنگاور، سیراف، تورنگ تپه، تخت سلیمان، کرمان و دشت گرگان بوده است. برخلاف سفال گری، شیشه سازی در عهدساسانی رونق بسیاری داشت و شیشه سازان ساسانی از مهارت قابل توجهی برخوردار بودند. آنان به ویژه در استفاده از تزئینات و تراش شیشه با چرخ شیشه بری استاد بوده اند مهارت فنی و هنری بالایی تولید می شدند. بر یک روی این سکه ها نقش هایی از پادشاهان ساسانی و بر روی دیگر، تصویری از بناهای مقدس همراه با عبارتی به خط پهلوی ضرب می شد. ظرافت، دقت و برجستگی جزئیات در این آثار به حدی است که باستان شناسان آن را یکی از معتبرترین اسناد شناخت هنر ساسانی می دانند آنچه امروزه به عنوان موسیقی ملی ایران شناخته می شود ریشه در هنر دوره ساسانی دارد. در این دوره به ویژه در عهد خسروپرویز موسیقی دانان بزرگی حضور داشتند که از این بین باربُد و نَکیسا به دلیل انتساب اختراع دستگاه های موسیقی ایرانی به آنان، از شهرت بیشتری برخوردارند.آنان موسیقی ایرانی را در قالب هفت نوای خسروانی ۱ ، سی لحن ۲ و ۳۶۰ دستان ۳ یا آهنگ که براساس ایام هفته، ماه و روزهای سال تنظیم شده بود؛ ترتیب دادند. سازهای شناخته شده دوره ساسانی شامل عُود، رُباب، چَنگ، سازهای زهی دیگر و چند ساز کوچک ضربی بوده است. سنت موسیقی ایرانی توانست به شکل سینه به سینه به دوره های بعد منتقل ۵ است که از نظر » گات ها « شود. قدیمی ترین سروده بازمانده از روزگاران قدیم، بخشی از اَوِستا ۴ به نام شعری و موسیقایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
نمایش نیز ریشه در آیین ها، جشن ها، اساطیر و گونه های ادبی دارد. مراسم تشریفاتی در دوره ساسانی دلالت بر وجود نمایش های متفاوتی دارد که همراه با اجرای سرودهای مذهبی، در جشن ها اجرا می شده است. آثار بسیاری از این دوره در قالب نمایش های سنتی تا عصر حاضر برجای مانده است که از این میان می توان به آیین های ستایش، قَوّالی ۶ ، سوگ سیاوش، آتش افروزی و خُرده نمایش ها اشاره کرد. همچنین ادبیات ساسانی در کنار آثار دینی و مذهبی رشد کرد. بسیاری از ساختارهای ادبیساسانی با وجود اوضاع اجتماعی و آسیب های دوران همچنان به یادگار مانده است. از نمونه های شاخص این عهد می توان به اوستا و یادگار زریران اشاره کرد که گویای افکار فلسفی، دینی و شیوه نگرش مردمان در این عهدند. در انتهای این عصر، عواملی نظیر تسلط موبدان بر تمامی امور زندگی مردم و نارضایتی آنان از این امر، شورش های داخلی و کشتار مانویان و مزدکیان روبه گسترش یافت. اختلافات درباری و خاندان سلطنتی، وجود شعارهای رهایی بخش، برابری و عدالت بین مردم و همچنین تضعیف قدرت نظامی به دلیل مقاومت های طولانی در برابر دشمنان خارجی موجب سقوط ساسانیان شد.
هنر و تمدن ایران در سده های اول تا سوم هجری
ظهور و پیدایش اسلام دگرگونی ژرفی در زندگی سیاسی، اقتصادی و مذهبی داشت. چرا که دین اسلام صاحب اندیشه و شعار مبارزه با زورگویان بود. از این رو توانست گروه های بزرگی از مردم شرق را برانگیزد تا با نام خداوند یکتا جهان را فتح کنند.
گسترش اسلام چنان بود که توانست تمدن های شرق را یکپارچه کرده و از آن ها فرهنگی نوبسازد. طولی نکشید که این نظام مذهبی فرصت های مناسب و تازه ای را برای ظهور تفکر و اندیشهٔ ایرانی، هنر، معماری و تزیینات وابسته به آن فراهم آورد. در پایان سده سوم هجری است که به طور کامل می توان شاهد شکوه فکری و آثار فاخر در تمامی رشته های هنری ایرانی در گستره جهان اسلام بود. استقرار کامل فرهنگ اسلامی در ایران در این دوره بنا به دلایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار چشمگیر است. هنرهای کهن دوباره احیاء شدند و هنرهای تازه ای ابداع شد و ایران نیز به تدریج زندگی ملی خود را بازیافت و روحیه ای مستقل و متکی به خود، به دست آورد. تاجایی که در سده های سوم و چهارم هجری شاهد تولد شعر، خوشنویسی و جلوه های بسیار زیبای هنری در ایران می شویم. مردم در مناطق مختلف با فرهنگ و باور اسلامی مورد حمایت قرار می گرفت. به طوری که از زمان پیروزی مسلمانان تا پایان سده سوم هجری، معماری بر پایه سنت های معماری ساسانی توسعه یافت.
آثار به جای مانده و گزارش های توصیفی از برخی مساجد اولیه این زمان، نوعی هماهنگی بین معماری طاق دار و ستون دار ساسانی با نیازها و ویژگی های اسلام را نشان می دهد. در اواخر سده دوم هجری روش های ساخت جدیدی که در ادامهٔ سنت معماری ساسانی بود توانست آثار ویژه ای را در معماری اسلامی پدید آورد. ضرورت و نیاز به معماری با کاربردی جدید، توانست آثار منحصر به فردی از جمله مسجد، مدرسه، آرامگاه و … را براساس نیاز دوران اسلامی به وجود آورد. هنرهای دیگر از جمله
سفال، نقاشی، فلزکاری و خوشنویسی و کتابت مورد توجه قرار گرفت. نظام معماری اسلامی همان گونه که اشاره شد مستقیماً ریشه در سنت ساسانی داشته و از همان آغاز برخی از کاخ ها و آتشکده های ساسانی بدون هیچ گونه اصلاح و تغییری به مسجد تبدیل شده است. از نمونه های شاخص این تبدیل می توان به ایوان مدائن در تیسفون، آتشکده باستانی مسجدسلیمان
و مسجد سنگی داراب گرد )در اصل آتشکده بوده( اشاره کرد از آنجایی که مسجد مکان ویژه ای است که نه تنها مرکزیت دینی دارد بلکه در تمام دوران ها نهادی سیاسی، مکانی برای قضاوت و نهادی آموزشی نیز به شمار می آید، بنابراین دارای منزلتی والا بوده و رفته رفته می بایست تحولاتی در ساخت آن پدید آید. به همین علت ابتدا ساختار کلی مسجد به شیوه ای ستون دار یعنی با شبستان های ستون دار )چهل ستونی( و حیاط ساخته می شد که جهت آن رو به قبله بود. از کهن ترین
مساجد شناخته شده در ایران می توان به تاریخانه ۱ دامغان، مسجد فهرج یزد )روستایی اطراف یزد(، .) مسجد جامع شوش، مسجد جامع سیراف )بوشهر( و مسجد جامع اصفهان اشاره کرد از دیگر موارد تحول یافته در ساختار معماری اسلامی وجود مدرسه است که با ساخت صحن گشاده ، سرسراهای گنبددار و ایوان در چهار نمای حیاط معرفی می شود. این ساختار از الگوهای کاملاً ایرانی است که تلفیق آن با مسجد در مسیر تحول خود عالی ترین الگوی تلفیق معماری مسجد
و مدرسه را به بار آورد. در سده سوم هجری توجه خاصی به ساخت محراب در مساجد شد و این عنصر به بهترین وجهی
در سده های بعد مورد بهره برداری قرار گرفت عنصر دیگری که از سده سوم به بعد مورد توجه قرار گرفت ساخت آرامگاه های گنبد پوش است که ریشه در آتشکده های ساسانی دارد. قدیمی ترین آنها آرامگاه امیراسماعیل سامانی است که الهام بخش ساختار آرامگاه ها در سده های بعدی شد. وجود دو عنصر ایوان و گنبد در شکل اصلی فضا به بناهای مذهبی ایران حالت عظمت
و شکوهمندی می بخشد. ایوان یا همان اتاق، سرسرا و رواق، شیوه ای در معماری است که بااقلیم شرق تناسب بسیاری دارد. گنبد، نقطه اوج طراحی طاق به شمار می آید که در معماری اسلامی بسیار پیشرفت کرد. این ویژگی ها در معماری این دوره به شیوه یا سبک خراسانی شهرت یافت. از سده دوم هجری به بعد شاهد تکمیل فنون و سبک های متعدد در تولید انبوه سفالینه ها هستیم که چشم انداز هنر ایرانی در آنها به خوبی دیده می شود. سفالگری بیانگر کهن ترین و فراگیرترین هنر ایرانی در همه اعصار بوده و شاید بهترین سند و مدرک زندگی هنری ایران دوران اسلامی باشد. این آثار پیوند بسیار نزدیکی با زندگی مردم داشته و در تمام زمینه ها علاوه بر کاربرد، زیبایی نیز دارد. همچنین در مقایسه چنین برمی آید که پیشرفت سفالگری دوره اولیه اسلامی بیشتر از فن سفالگری در دوره ساسانی است. در این سیر تحول، لعاب های سبز و قهوه ای دوره ساسانی تداوم می یابد اما به دلیل اهمیت بیشتر سفالگری و جایگزینی آن نسبت به فن فلزکاری، در این زمان شیوه های تزیین یافته تر و ظریف تری در سفال ها پدید می آید. این توجه و اهمیت به سفالگری در دوره اسلامی توانست سفالینه هایی مرغوب و با کیفیت ایجاد کند. تاجایی که در سده سوم هجری نقاشی زرین فام برروی سفال به عنوان جانشینی ابتکاری برای ظروف سیمین )نقره ای( و زرین )طلایی( پدید آید. همچنین نخستین آرامگاه های ایران، در سده چهارم و پنجم هجری است که دارای ارزش و اهمیت تاریخی و هنری می گردند. این آرامگاه ها به صورت برج مانند ساخته می شد. انواع آن را می توان به صورت برج آرامگاهی با نقشه گرد از جمله گنبدکاووس و یا آرامگاه های قبه ای شکل با نقشه چند ضلعی از جمله برج های خرقان و همچنین برج های چند ضلعی و ترکیبی از جمله گنبد سرخ و کبود مراغه مشاهده کرد. از دیگر نوآوری های این دوره ساخت میل و مناره است که قدمتی کهن در معماری ایران دارد و نخستین میل تاریخ دار را می توان در میل اژدها ۳ ممسنی متعلق به دوره اشکانی دانست در این دوره مناره ها به .) شیوه های مختلف ستاره شکل یا استوانه ای ساخته شد) توجه به معماری های غیرمذهبی بنا به ضرورت و نیاز فرمانروایان این دوره در شکل کاخ ها و دیگر بناهای مرتبط با تجارت، بازرگانی و سفر از جمله رباط ها و کاروانسراها به ظهور رسیده است. در تمامی بناهای این دوره از مصالح و فنون ساخت عالی، طاقسازی،گنبد و عناصر مختلف معماری به خوبی بهره برداری شده است. همچنین کتیبه نگاری در تمامی بخش های بنا به کار رفته و توانسته ضمن نقش تزیینی، جنبه های کاربردی آن نیز مورد توجه باشد. فلزکاران نیز در این دوره همه گونه اشیاء زیبا را به شیوه های گوناگون فلزکاری می ساختند و بیشترین شکل ها و نقش های به جا مانده نقوش جانوری، پرندگان و یا موجودات تلفیقی است. شاخص
اصلی شکل ظروف در کاربردهای مختلف، نقش پرنده و شاخه با تزیینات شبدری و ترنجی بوده است .همچنین بیشتر این نقوش بر روی گچ بری ها و سفالگری نیز دیده می شود. هنر سفالگری در این دوره نیز به تدریج از لحاظ کمیت و کیفیت پیشرفت کرد و به موازات هنر فلزکاری » پوست تخم مرغی « مفرغی به عالی ترین درجه خود نائل گردید.پخت سفال هایی خاص و نازک به نام که با طرح های ظریف شاخ و برگ گیاهی تزیین شده و به وسیله لعاب شفاف قلیایی پوشانده شده بود، در این دوره به وجود آمد.وجود ظروف با تزیین مینایی که از نظر ظرافت و تنوع نقوش با نسخه های خطی این دوره قابل مقایسه است، بر همکاری نگارگران و سفالگران دلالت دارد.
هنر و تمدن ایران در سده هفتم و هشتم هجری
در سده های هفتم و هشتم هجری با حملات فراگیر مغول به مرز و بوم ایران برای مدتی اوضاع نابسامانی شکل گرفت. اما با درایت اندیشمندان و سیاستمداران ایرانی و نفوذ آنان به دستگاه حکومت این اقوام وحشی شرایط به گونه دیگری رقم خورد. همین مردمانی که با نگرشی وحشیانه و خونخوار تربیت یافته بودند به فرمانروایان هنر دوست تبدیل شدند. از جمله اقدامات مهم فرهنگی در این دوره رَبع رشیدی است.در این دوره شاهد برپایی برخی از عظیم ترین و پیچیده ترین بناها و همچنین هنرهای متفاوت هستیم. این دوران زمینه ساز حکومت های متفاوت مغولی از جمله بر سرکار آمدن ایلخانان، جلایریان،
آل مظفر و … می باشد. در معماری این دوره نیز ساختن آرامگاه های بلند و برج مانند برای مشایخ و بزرگان همچون دو سده قبل رواج بسیاری یافت. با این تفاوت که با کاشی لعاب دار تزیین می شد و بر فراز آنها پوشش گنبدی یا هرمی هشت گوش
وجود داشت که نمونه دیگر آن را می توان در گنبد سلطانیه دید. هنرمند ایرانی با آگاهی و درک مناسب از تصویرگری توانست تأثیرات هنر خاوردور )چین( مانند دقت در جزئیات، ترسیم کوه به شیوه لایه لایه، ابرهای پیچان، هاشورزنی و ترسیم آب به صورت پولک پولک را با شیوهٔ هنر بیزانسی یعنی استفاده از رنگ نقره ای و حالات چهره اشخاص را ترکیب نموده و با هوشمندی مناسب در هنر خود آورده و به آنها رنگ و بویی ایرانی ببخشد. تمامی این ویژگی ها برای کتاب هایی که بیانگر روح ایرانی هستند بسیار مناسب به نظر می رسید. برجسته ترین این آثار، شاهنامه فردوسی و کتب تاریخی است که همت والایی برای مصورسازی آن به کار رفته است در نیمه دوم سده هفتم هجری مرحله انتقالی سنت نگارگری با حضور هنرمندانی که وفادار به سنت ایرانی هستند، با آگاهی از ویژگی های هنری سرزمین های دیگر شکل گرفت ) آنها توانستند با غنا بخشیدن به فنون هنری، توانمندی هایی درمنظره سازی و استفاده همزمان از رنگ های جسمی و روحی پدید آوردند اما همچنان آثاری نیز با تلفیق سنت های تصویری سده های چهارم تا ششم هجری و عناصر آسیای میانه در این زمان مشاهده می شود.
هنر و تمدن ایران در اواخر سده هشتم و نهم هجری
با به قدرت رسیدن تیمور و جانشینان وی تلاشی فراگیر انجام گرفت تا منابع هنری قلمرو آنان به صورت فرهنگ شاهانه ای همچون تجلی هنر پیشینیان و همسایگان قلمرو خود به وجود آید. از این رو تیمور با ساخت بناهای باشکوه و عظیم و پرداخت هزینه های بالا توانست آثار پدید آمده را همچون پوشش های جواهرنشان بیاراید. این ویژگی در تمامی قلمرو تحت سیطره تیمور و جانشینان او گسترش یافت و بناهای باشکوه با نمای کاشیکاری رنگارنگ آراسته شد. در دیگر سو هنر کتاب آرایی
و نگارگری به عصر طلایی خود وارد شد. آن چنان که کامل ترین مکتب نگارگری ایرانی به دلیل ایرانی بودن سبک و نیز گسترش و تعالی هنرهای وابسته از جمله خوشنویسی و جلدسازی پدید آمد. در دوره تیموری شهر سمرقند به عنوان شهر سبز نامیده و مرکز اولیه حکومت تیموریان شد. پس از آن دو مرکز عمده با آثار فاخر هنری را می توان شیراز و هرات نامید که به عنوان دو مکتب اصلی هنری نیز شناخته می شوند. مهم ترین اقدام تیمور پس از استقرار حکومت ساخت مسجد جامع شهر سمرقند به یاد همسرخود بی بی خاتون است )شکل ۱ ۱۱ ( که براساس مساجد چهار ایوانی ساخته شده است. در دوران
شاهرخ به دلیل گستردگی شیعه، معماری بارگاه ملکوتی امام رضا )ع( نوسازی گسترده ای یافت و در کنار آن مسجد جامع بزرگ گوهرشاد با ۲ تالار اجتماع یعنی دارالسادات )جایگاه سیدان( و دارالحفاظ )حافظان قرآن مجید( ساخته و افزوده شد همچنین الگوی مدرسه سازی توسط معمار بزرگ این دوران یعنی قوام الدین شیرازی به اوج می رسد. هنر خوشنویسی نیز در این دوره با کاربردها و تنوع چشمگیری تداوم می یابد. هنر چوب و فلز با دقت عمل و ظرافت، بسیار هنرمندانه در این دوره پدید می آید. از شاخص های هنر چوبی می توان به درهای یک بقعه معروف اشاره کرد. فلزکاری همراه با فن طلاکوبی و نقره کوبی روی مفرغ به کمال خود می رسد. وجود طرح های بسیار ظریف و زیبا که در اختیار تمامی گروه های هنری این دوره بود توانست تا به تکامل شیوه ساخت اشیا در هنر فلزکاری کمک فراوانی کند. این امر سبب شد تا، آثار با ارزشی از فلزات دیگر به جای ظروف زرین و سیمین که اشکال شرعی داشتند، به وجود آید با گسترش روابط میان ایران و چین و نیاز روزافزون به آثار سفالین، ساخت محصولاتی از قبیل چینی های آبی و سفید و تک رنگ در برخی از کارگاه های سفالگری ایران آغاز می شود. آثار مورد توجه در این دوره بیشتر شامل نمونه هایی با قلم گیری تیره در زیر لعاب شفاف فیروزه ای و سبز یا به صورت نقاشی با رنگ های مختلف در زیر لعاب شفاف بی رنگ بود. برخی نیز به صورت نقاشی زرین فام بودند که در قالب اشیاِء تزیینی و کاربردی، و کاشی به کار می رفتند.
هنر و تمدن ایران در سده دهم و یازدهم هجری
در دوران صفوی مراکز هنری ایران به سمت ناحیه غربی و مرکزی ایران کشیده شد و توانست با حفظ سنت های کهن هنر ایرانی جایگاه مهم و خاصی را در تمدن ایرانی رقم زند. همچون دیگر سلسله های حکومتی، در این دوره نیز تلاش بر آن بود که آثار مهمی در راستای اهداف اسلامی برداشته شود. با شکوه ترین مساجد از نظر طول، بزرگی و زیبایی با تزیینات و کتیبه های خوشنویسی شده در این زمان ساخته شد همچنین به دلیل اهمیت به امر تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی مدرسه هایی با ایوان های بزرگ دو طبقه و حجره دار همچون مدرسه چهار باغ در اصفهان ساخته شد در این زمان به پاس بزرگداشت مذهب شیعه و بزرگان دین، تلاش بسیاری برای ساخت آرامگاه هایی در شأن بزرگان و ائمه به ویژه در کربلا، سامرا و نجف اشرف صورت گرفت. در این مکان ها گنبدهایی پیازی شکل همراه با گلدسته های استوانه ای بلند بنا شد. در اواخر سده دهم۹۴۷ هجری با حضور مکتب هنری قزوین، هنرمندان درباری، بیشتر به دیوارنگاری گماشته شدند. از این رو برخی از هنرمندان به دلیل رویکرد تجاری و سفارش دهندگان معمولی رو به تولید مرقعات آوردند. به همین دلیل سنت کتاب آرایی به میزان اندکی رو به ضعف گذاشت. در مکتب قزوین با تغییر و تحول سبک مشهد روبه رو هستیم. در این دوره هنری، کاهش تنوع رنگ و پیکره ها در نگارگری پدید می آید. با این وجود همچنان سنت شاهنامه نگاری وجود دارد. دیوارنگاری در دیگر اماکن نیز تحولی در دوره های بعد پدید می آورد تا این دوره معمولا خوشنویسان آثار خود را رقم )امضا( می زدند اما به دلیل ارزش یافتن مقام نقاش تحولی در برابری میان صاحبان قلم )نویسندگان و خوشنویسان( و قلم مو )نقاشان( ایجاد شده و نگارگران نیز آثار خود را رقم می زدند. این سنت از جُنید در دوره جلایری به بعد مرسوم شده بود.
منسوجات با وجود پیشینه بسیار غنی در این دوره به نیمه اول سده دهم هجری باز می گردد که زمینه ساز تولید فرش هایی مانند فرش های اردبیل و فرش های اصفهان شد. غنای فرش های تولید شده به دلیل کاربرد طرح های اسلیمی، ختایی، شمسه ها و … با الیاف ابریشم است همچنین وجود ابریشم فراوان در این دوره، زمینه ساز تولید پارچه های نفیس از جمله زربفت بود )بسیار مورد توجه دربار بوده(. این پارچه ها با زمینه رنگی و از تار و پود طلا بافته می شد. نقش گل ها از ابریشم براق با رنگی نزدیک به متن بود و در آن از طرح های نگارگری نیز بهره می بردند فن بافت نیز با بافت پارچه های مخمل همراه با طرح گل و بوته برجسته و تافته براق با نخ های چند تابی )چند نخ تابیده در هم( تحول اساسی یافت.
هنر و تمدن ایران در سده دوازدهم و سیزدهم هجری
در سده های دوازدهم و سیزدهم هجری دولت های متفاوتی پس از انقراض صفویان و فروپاشی اقتدار مرکزی با خاتمه دادن به هرج و مرج داخلی در ایران شکل می گیرد. در این دوره دولت های محلی به مرور به قدرت رسیدند که می توان به دولت افشاریه، زندیه و قاجاریه اشاره کرد. در ابتدای این دوره بیشترین تلاش برای بازپس گیری سرزمین های اشغالی و کشورگشایی گذشت. اما جریان هنری همچنان با تأثیرپذیری از روند فرنگی سازی و حفظ ارزش های سنتی در هنر ایران ادامه داشت.
در دوره افشاریه با توجه به تداوم سنت فرنگی سازی دوران صفویه، نمونه هایی از آثار هنرمندانی که همچنان در این دوره زندگی می کردند مشاهده می شود محل حکمرانی نادر، به عنوان نمونهٔ مشخص معماری در این دوره نیز با تأثیرپذیری از معماری هندی ساخته شد در » مکتب گل « یا » مکتب زند « در دوره زندیه ابتدا آرامش نسبی برقرار شد و نوعی هنر به عنوان شیراز پدید آمد. زیرا بیشترین توجه به نقاشی های گل و مرغ و نقاشی زیرلاکی می شد و میراث این هنر توسط زندیه به عنوان تحولی که از دوران صفویه آغاز و به هنر قاجاریه انتقال یافت، شناخته می شود. بنابراین زندیه با حفظ میراث هنری دوره صفویه با وجود اندک زمان حضور این سلسله توانست ویژگی های منحصر به فرد و خاصی را در هنر پدید آورد که در زمینه نقاشی، معماری و دیگر هنرها، شاخص باشد شهرت یافته در بردارنده » مکتب گل « نقاشی های دورهٔ زندیه که به جنبه های مختلف با موضوعات متنوع و همچنین دربردارنده نقاشی های رنگ و روغنی با ابعاد بزرگ، نقاشی های لاکی و روغنی و گل و مرغ می باشد تحول اساسی در این دوره را بیشتر می توان در شیوه های جدید هنری به ویژه نقاشی بر اشیاء مختلف از جمله قاب آینه، صندوقچه های جواهر و … دید. در دوره قاجاریه که دوران نسبتاً طولانی تری را به خود اختصاص داده در ابتدا نوعی گرایش سنتی همراه با بزرگ نمایی ارزش های باستانی دیده می شود. هنر این دوره برخوردار از سنت انتقالی میراث هنری صفویه از طریق زندیه است. از این رو این هنر را بیشتر به عنوان زند و قاجار می شناسند. اما به طور کلی جریان های هنری در دوره قاجاریه با گرایشات متعددی به وجود آمد. آن گرایش هنری که به حفظ و نگهداری میراث هنری صفویه و زندیه پرداخته است، به مرور به زوال می گراید. این هنر شامل نقاشی های دیواری، تک نسخه ها، نقاشی های لاکی روغنی و پشت شیشه و نقش برجسته های سنگی، ساخت بناها و کاخ های متعدد است. شیوه نگارگری و نقاشی در این دوره با فضای معماری و
گرایش به جلال و شکوه ظاهری بسیار هماهنگ است. گرایش به هنر غربی و فرنگی سازی در نقاشی این دوره را می توان تنها در منظره هایی دید که زمینه نقاشی ها را در برگرفته است تلفیق نقاشی و معماری به ویژه در کاشی کاری بناها به خوبی قابل مشاهده است پس از تأسیس مدرسه دارالفنون و دارالصنایع به عنوان اولین مرکز دولتی آموزش هنر نوعی گرایش کامل به هنر اروپایی به وجود می آید و تمایل به هنر اشرافی و درباری به اینگونه آثار روزبه روز بیشتر می شود. تمایلات هنر اروپایی بیشتر در منظره سازی و صورت سازی و دور شدن از نگارگری ایران دیده می شود تحولات معماری در این دوره نیز مانند نقاشی با تلفیق عناصر سنتی و شکل ظاهری معماری اروپایی می باشد. خوشنویسی این دوره که بیشتر به شیوه نستعلیق می باشد به دلیل کاربردهای جدید هنری به شکل سیاه مشق و یا نوعی نگارش مناسب برای چاپ سنگی است به دلیل توجه مردم به آثار هنری نوعی گرایش مردمی نیز در هنر این دوره به چشم می خورد که می توان در آثار چاپ سنگی، کتاب آرایی، پرده های قلمکار، نقوش کاشی کاری و نقاشی دیواری در مکان های عمومی و مذهبی دید ارتباط روزافزون با غرب و حضور اندیشمندان ایرانی در این دوره که با فرهنگ اروپایی آشنا شده بودند باعث شد که زمینه مناسبی برای شکل گیری و کاربرد رسانه های جدیدی از جمله ایجاد روزنامه و مطبوعات، عکاسی و حتی سینما را به وجود آورد. هر چند تمایل به استفاده از عکاسی که بسیار سریع گسترش یافت، خود باعث ایجاد رکودی در نقاشی شد. این روند سریع سبب شد تا بسیاری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی تحول بیشتری به سمت تجدد و نوگرایی بیابد همزمان با شکل گیری انقلاب مشروطه نوعی گرایش به سمت هنرهایی با زمینه های سنتی و مذهبی و حتی عامیانه به عنوان نقاشی پشت شیشه)نقاشی پشت بدل( برای شمایل سازی و مصورسازی قصه های مذهبی به وجود آمد رویکرد دیگر در این زمینه شکل گیری نقاشی قهوه خانه ای )خیالی سازی( است که با گرایش به مضامین مذهبی و حماسی در شکل های مختلف پرده ای، نقاشی و نقاشی دیواری در مکان های عمومی شکل گرفته است. این نوع نقاشی به روش رنگ و روغن و با بیان چند واقعه در کنار یکدیگر در مفهومی داستان گونه ارائه می شد آخرین گرایش هنری دوره قاجاریه شکل گیری هنر آکادمی و رسمی است. که با تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه به همت کمال الملک شکل گرفت. این هنر، نوعی نقاشی ایرانی با گرایشات هنر غربی و شاعرانه همراه با چشم اندازهایی از مکان هایی واقعی است که بیان کننده هنر رسمی است.
هنر دوره معاصر ایران
پس از دولت قاجاریه شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران همزمان با تأثیرپذیری از هنر غرب و گرایشات ایرانی همچنان به حیات خود ادامه می دهد. این دوره که می توان آن را دوره معاصر نامید حدود یک سده را به خود اختصاص می دهد که در آن شاهد تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستیم.در این دوره تمایلات و گرایشات متفاوتی به طور همزمان با گرایش هنر رسمی و مردمی که در نهایت به سمت مذهب گرایی و وحدت کامل تبدیل می شود پدید می آید. عمده این گرایشات را می توان
با یک تقسیم بندی کلی در مسیر گرایشات باستان گرایی، ملی گرایی، سنت گرایی و مذهب گرایی تقسیم کرد.
دوره اول بین سال های ۱۳۲۰ ۱۳۰۰ شمسی همگام با دوره اوج فعالیت های باستان شناسی ایران شکل می گیرد که در آن گروه های مختلف اقدام به فعالیت های حفاری در مناطق باستانی ایران می کنند. این تمایل به باستان شناسی که از اواخر دوره قاجاریه شروع شده بود باعث شد تا متخصصان اروپایی همگام با رویکرد حکومت های وقت وارد ایران شوند و با وجود این که عمده آنان معمار هم بودند اما به لحاظ رویکرد باستان شناسی سعی داشتند تا طرح های معماری خود را به شیوه باستانی بسازند در این دوره تحولات علمی نیز با رویکرد جدید و تأسیس دانشگاه در ایران صورت می پذیرد و سعی می شود تا جلوه هایی تازه در معرفی بزرگان ادب فارسی پدید آید و آرامگاه های باشکوهی از فردوسی، سعدی و حافظ ساخته شود در زمینه نقاشی و نگارگری نیز تحول بنیادینی شکل می گیرد و مدرسه صنایع مستظرفه به دو بخش هنرستان کمال الملک با گرایش به نقاشی طبیعت گرایی و کلاسیک و رسمی و دیگری در قالب هنرستان هنرهای سنتی یا صنایع قدیمه است که حاصل آن شکل گیری نگارگری معاصر است تمایل به باستان گرایی باعث شد تا با معرفی میراث های کهن ایرانی نوعی هنر احیاء شده گذشتگان پدید آید. اما به دلیل تمایل روزافزون به غرب گرایی، این نوع گرایشها به مراکز خصوصی و یا با حمایت دولتی برای کاربردهای خاص )و یا حتی انزواطلبانه ای( تبدیل شد. همگام برای دیگر هنرهای تجسمی از جمله نقاشی های عامیانه ، قهوه خانه ای
خیالی سازی و نگارگری که ماهیتی سنتی داشتند گردید. هرچند پذیرش این گرایشات عامیانه سنتی با گرایشات رسمی سنتی یکسان به نظر نمی رسیدند اما همچنان توانستند برای نخستین بار در مراکز رسمی و تالارهای هنری همگام با گرایشات غرب گرایی خودنمایی کنند. دوره چهارم نوعی رویکرد هنری از سال ۱۳۶۰ به بعد است. تداوم هنر سنت گرایی دوره سوم است که با تحولاتی در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با گرایشات مذهبی ادامه می یابد. حاصل این تحول به شکلی است که ارزش های انقلابی به گونه ای با ابزار هنری در جریان تحولات اخیر به هویتی کاملاً مشخص تبدیل می شود. نوعی انقلاب فرهنگی در عرصه های متفاوت ایجاد می شود که نتیجه آن را به عنوان هنر انقلابی، هنر جنگ، هنر دفاع مقدس و … می دانیم در جریان انقلاب فرهنگی و بازگشایی مجدد مراکز هنری در سطوح مختلف همچنان زمینه برای گرایشات آزاد فراهم شد. با گذشت زمان در برگزاری نمایشگاه ها و جشنواره ها تحولاتی خاص در عرصه هنر پدید آمد.
شاخه های گوناگون عکاسی
١ عکاسی چهره : عکاسی چهره یکی از شاخه های مهم عکاسی است، از عکس های ساده ناسنامه تا عکس هایی که در مراسم گوناگون گرفته می شود تا عکس هایی که از افراد معروف می بینید جز این دسته از عکاسی به شمار می روند. رویکردهای گوناگونی در عکاسی از چهره وجود دارد. عکس های ساده تجاری، عکس های چهره مد، تبلیغات ؛ نمونه های هنری عکاسی چهره که در آن ها هنرمندان عکاسی، بیشتر به دنبال به تصویر کشیدن شخصیت اشخاص هستند. عکاسی از چهره ممکن است در استودیو یا محل زندگی و کار، از افراد یا حتی در خیابان انجام شود.
٢ عکاسی مستند : عکاسی مستند نیز یکی از شاخه های مطرح عکاسی است که زیر مجموعه های فراوانی دارد. عکاسی مستند اجتماعی، عکاسی مستند از طبیعت، عکاسی از حیات وحش، عکاسی خبری مطبوعاتی و مستند نگاری های علمی از جمله زیر شاخه های این شاخه از عکاسی هستند. در عکاسی مستند اجتماعی عکاسان تلاش می کنند با نگاه تیزبین خود جوامع مختلف را بررسی و نقاط ضعف و قوت آن ها را به تصویر بکشند. برای موفقیت بیشتر در این گونه از عکاسی لازم است
با علوم اجتماعی و جامعه شناسی نیز آشنایی داشته باشیم. عکاسی از طبیعت و حیات وحش نیز بسیار جذاب و البته بسیار دشوار است. عکاسانی که در این زمینه فعالیت می کنند باید بسیار صبور و پرحوصله بوده و تحمل شرایط بسیار سخت آب و هوایی را داشته باشند. افزون براین باید از آگاهی های بسیار عمیقی در مورد حیات وحش و طبیعت برخوردار باشند. بخش قابل توجهی از این شاخه از عکاسی در اعماق دریا و اقیانوس ها انجام می شود. در شکل های بسیار جدی، این گونه عکاسی با گروهی از دانشمندان و عکاسان که روی یک موضوع کار می کنند انجام می شود. عکاسی خبری و مطبوعاتی هم یکی از زیرمجموعه های عکاسی مستند است که آن ها نیز تقسیم بندی هایی دارند. مانند عکاسی ورزشی. مستندهای علمی، صنعتی و عمرانی نیز شاخه ای از این گونه عکاسی به شمار می آیند. برای نمونه در هنگام ساختن یک سد یا پل مراحل گوناگون پیشرفت کار، از آغاز تا پایان و در چند سال عکاسی شده و سپس استفاده های گوناگونی از آن خواهد شد.
٣ عکاسی معماری : عکاسی معماری نیز شاخه ای از عکاسی است که دربرگیرندهٔ عکاسی از بناهای تاریخی، شهرها و ساختمان های امروزی می شود، موضوع اصلی در این نوع عکاسی ساختمان ها است و عکاسان تلاش می کنند مهم ترین جنبه های یک اثر معماری را به شکلی زیبا و چشم نواز به تصویر بکشند. در عکاسی معماری، عکاسی از داخل بناها نیز بخشی از کار را دربر می گیرد.
۴ عکاسی مد و تبلیغات : مُد و تبلیغات یکی از زمینه های بسیار مهم عکاسی است، تبلیغات نقش بسیار مهمی در معرفی کالا و خدمات دارد و یکی از ارکان اصلی هر کار تبلیغاتی، بدون شک یک عکس خوب است. عکاسی مد و تبلیغات نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشورها دارد. زمینهٔ کار عکاسان تبلیغاتی بسیار گسترده است. این عکاسان معمولاً از دانش فنی بالایی
برخوردار بوده و ابزارهای پیچیده ای را به کار می گیرند. کار یک عکاسی تبلیغاتی موفق، ترکیب سنجیده ای از روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و فن است.
۵ عکاسی سینما و تئاتر : تهیه کنندگان و کارگردانان سینما و تئاتر، برای کاربردهای گوناگون نیازمند عکس های پشت صحنه و هنگام اجرای نمایش هستند، گروهی از عکاسان در این زمینه ها فعالیت می کنند. عکاسان سینما افزون بر ثبت رویدادهای پشت صحنه فیلم و گریم هنرپیشه ها، صحنه های ناب یک فیلم را نیز به تصویر می کشند. عکاسان تئاتر نیز افزون بر این کارها تلاش می کنند تا نقطه های اوج داستان و نمایش را ثبت کنند.
۶ عکاسی نجومی : عکاسی نجومی، یکی از شاخه های تخصصی عکاسی است و موضوع آن، آسمان، ستاره ها و کهکشان ها است. این گونه عکاسی دارای پیچیدگی های فنی خاصی است و به ابزار دقیق و گران قیمت نیاز دارد. عکاسانی که می خواهند
در این زمینه فعالیت کنند باید آگاهی های زیادی در مورد نجوم داشته باشند. عکس های تولید شده در این شاخه از عکاسی افزون بر کاربردهای علمی، ممکن است کاربردهای تزیینی هم داشته باشند. به جز این شاخه های متنوع دیگری در عکاسی وجود دارد که از آن جمله می توان به عکاسی علمی، عکاسی پزشکی، عکاسی آزمایشگاهی و … اشاره کرد
٧ عکاسی به عنوان هنر : عکاسی می تواند به جز زمینه هایی که اشاره شد، به عنوان یک وسیلهٔ بیان هنری به کار گرفته شود. هنرمندان عکاس، شهرها، طبیعت، چهره افراد، مکان ها و حتی خودشان را دستمایه کار قرار می دهند و اندیشه و دریافت های خود را از زمانه و محیط در قالب عکس ارائه می کنند. شاید بتوان گفت عکاسی هنری متنوع ترین شکل عکاسی است، که همگام با دیگر رشته های هنری رشد کرده و به طور مستمر در حال دگرگونی است.
تاریخچه عکاسی در جهان و ایران
عکاسی یکی از مواهبی است که نور به ما هدیه داده است، نور ماده خام عکاسی است. عکاسی پی آمد پدیده ای است که بیش از دو هزار سال پیش دیده شد و ذهن متفکران را به خود مشغول کرد، اتاقک تاریک متفکران قدیم یونان دریافته بودند که اگر در یک اتاق تاریک روزنه ای بر روی یکی از دیوارها ایجاد کنند، تصویر دنیای بیرون بر روی دیوار مقابل روزنه نقش می بندد.
در طول تاریخ عده زیادی روی این پدیده کار کردند، در دوران شکوفایی علوم در ممالک اسلامی ستاره شناسی به نام ابن هیثم نیز تحقیقات فراوانی بر روی این پدیده انجام داد. در قرن شانزدهم با نصب عدسی در مقابل این روزنه، تصاویر دقیق تری به دست آمد. (تصاویربعدها ساختن جعبه های مجهز به عدسی رواج یافت و به صورت یکی از ابزارهای نقاشی درآمد و هرجا که به پرسپکتیو دقیق نیاز بود از آن استفاده می شد. دوربین های عکاسی را می توان بر اساس مشخصه های مختلفی از جمله عملکرد، قطع فیلم مورد استفاده، سطح حساس به نور، اندازه دوربین و غیره به سه دسته قطع بزرگ، قطع متوسط،
و قطع کوچک تقسیم بندی کرد.دوربین های قطع بزرگ برای عکس های تبلیغاتی، معماری ، چهره نگاری،مناظر طبیعی و غیره به کار می روند. دوربین های قطع متوسط نیز معمولاً همان کاربردها را دارند اما استفاده از آن ها به نسبت ساده تر است.
قسمت های اصلی یک دوربین عکاسی
۱ بدنه : بدنه یک دوربین تا حدودی نشان دهندهٔ نوع عکس هایی است که با آن گرفته می شود.بعضی از آن ها از مواد اولیه بسیار مرغوب و مقاوم ساخته می شوند مثل دوربین هایی که مورد استفاده عکاسان خبری قرار می گیرد، بعضی ساده تر و ارزان ترند مثل دوربین هایی که مورد استفاده مردم عادی قرار می گیرند. بدنه دوربین ها با هر شکل و هر نوع ماده ای که ساخته شده باشند یک چیز در همه آن ها مشترک است. یک محفظه تاریک سیاه رنگ که از نفوذ کنترل نشده نور جلوگیری می کند، در انتهای همین محفظه است که معمولاً فیلم عکاسی و یا در دوربین های دیجیتال، حسگر الکترونیکی قرار می گیرد. اتاقک تاریک یک دوربین در تهیه تصویر خوب نقش مهمی ایفا می کند و در انواعی که می توان به آن دسترسی داشت باید مراقب بودکه رنگ سیاه آن آسیب نبیند زیرا باعث کاهش کیفیت عکس می شود.
٢ عدسی یا لنز ١ : شاید بتوان گفت که مهم ترین قسمت یک دوربین عکاسی لنز آن است. لنزها بیشترین سهم را در تهیه یک تصویر خوب دارند. لنزهای امروزی بسیار پیچیده اند. حتماً م یدانید که وقتی نور از یک محیط مثل هوا وارد محیط دیگری شود
(مثل آب) دچار شکست م یشود. اگر یک منشور از جنس شیشه را در معرض تابش یک پرتوی نور قرار دهیم م یبینیم که نور
تغییر جهت م یدهد. حالا تصور کنید چند عدد از این منشورها را به هم بچسبانیم، چه اتفاقی می افتد؟ همان طور که مشاهده
می کنید، پرتوهای نور در یک نقطه یکدیگر را قطع م یکنند، یک عدسی شکل تکامل ( یافتهٔ همین ابزار ساده است
اگر یک عدسی یا ذره بین را در مقابل نور خورشید قرار دهیم، م یبینیم که در فاصله ای از عدسی یک نقطه بسیار نورانی تشکیل م یشود. این نقطه چیست؟ در واقع این نقطه کوچک نورانی تصویر کوچک شدهٔ خورشید است. عدسی ها این خاصیت را دارند که تصویری از دنیای مقابل خود به صورت کوچک تر و وارونه و البته گاهی اوقات بزرگتر از شیء در طرف دیگر ایجاد کنند. عدسی ها در دو نوع کلی ساخته م یشوند که به آ نها عدسی همگرا و واگرا م یگویند. روش شناخت آن ها بسیار ساده است. هر عدسی که لبه های نازک تری نسبت به مرکز داشته باشد، همگرا و تمام ( عدسی هایی که لبه های آ نها از مرکزشان ضخیم تر باشد واگرا هستند. باید بدانیم که فقط عدسی های همگرا توانایی ایجاد تصویر روی یک سطح را دارند که به آن تصویر
حقیقی م یگوییم. اما عدسی های واگرا تصاویری تولید م یکنند که فقط با چشم قابل رؤیت هستند و امکان ثبت ندارند و به آن تصویر مجازی م یگوییم. لنز یک دوربین از چند عدسی همگرا و واگرا ساخته م یشود. به این گونه لنزها، لنزهای مرکب میگویند. یک لنز با مشخصه های متفاوتی شناخته م یشود که یکی از مهم ترین آن ها فاصله کانونی است. اگر جسمی در فاصله بی نهایت از یک لنز قرار گرفته باشد فاصله محل تشکیل تصویر آن را تا مرکز لنز فاصله کانونی مینامند. فاصله کانونی معمولاً بر حسب میلی متر محاسبه م یشود.
لنزهای نرمال ، زاویه باز وایدانگل) و زاویه بسته (تله فتو: لنزها را در گروه های مختلف و بر حسب نیازهای متفاوتی دسته بندی می کنند. بعضی از لنزها برای کارهای عکاسی معماری مناسبند، دسته دیگر به کار عکاسی خبری میآیند، بعضی از لنزها را برای عکاسی از اشیای کوچک به کار م یبریم و انواع دیگری که برای کارهای دیگر مناسبند. یکی از راه های تقسیم بندی لنزها، دسته بندی آن ها بر حسب فاصله کانونی آن هاست. کم و زیاد شدن فاصله کانونی لنزها باعث می شود که میدان دید آن ها تغییر کند. میدان دید بعضی از لنزها زیاد است،مثلاً زاویه ۱۸۰ درجه را پوشش می دهند به همین دلیل به آن ها زاویه باز می گویند. بر عکس برخی از لنزها زاویه دید کوچکی دارند مثلاً ۲ درجه، و به همین دلیل به آن ها زاویه بسته (تله فتو) می گوییم. قبلاً اشاره کردیم که دوربین ها در اندازه ها و شکل های گوناگونی ساخته می شوند. همین تنوع شکل و کاربرد باعث می شود که اندازه فیلم های آن ها نیز متفاوت باشد. در دوربین های دیجیتال هم حسگرها در ابعاد مختلفی ساخته می شوند. بر طبق تعریف اگر فاصله کانونی یک لنز به اندازه قطر فیلم مورد استفاده یا حسگر آن دوربین باشد به آن لنز نرمال یا استاندارد می گوییم. مهم ترین ویژگی لنزهای نرمال آن است که شبیه ترین تصویر را به آن چه که چشم می بیند ایجاد می کنند. اگرچه چشم انسان میدان دید وسیعی دارد اما زاویه دید مفید آن در حدود ۴۵ درجه است. زاویه دید یک لنز نرمال هم
در حدود ۴۶ درجه است. مثلاً در یک دوربین عکاسی ۱۳۵ میلی متری ۲۴ میلی متر است اندازه قطر تصویر در حدود ۴۴ میلی متر می شود، اما اکثر × که ابعاد تصویر آن ۳۶ کارخانه های سازنده لنزهای ۵۰ میلی متری را به عنوان لنز نرمال ارائه میدهند.
٣ منظره یاب :منظره یاب یک دوربین با وجود سادگی نقش بسیار مهمی در تولید یک عکس ایفا می کند، هدف ما از تهیه یک عکس هر چه که باشد تصویر را به وسیله منظره یاب دوربین می بینیم و کادر دلخواه را انتخاب می کنیم، پس دیگران چیزی را در عکس خواهند دید که ما از طریق منظره یاب دوربین دیده و انتخاب کرده ایم. هر قدر منظره یاب تصویر دقیق تر و واضح تری در اختیار ما بگذارد میزان خطای ما در انتخاب موضوع و کادر مناسب کاهش می یابد. منظره یاب که ویزور ٢ هم نامیده می شود در دوربین های مختلف به شکل های مختلف ساخته می شود. مثلاً در دوربین های فانوسی ٣ تصویر بر روی یک شیشه مات نقش می بندد. شاید در فیلم های قدیمی دیده باشید که عکاسان در پشت دوربین می ایستند و پارچه سیاهی روی سرشان می اندازند این کار برای آن است که تصویر ایجاد شده روی شیشه مات را بهتر ببینند.
منظره یاب بازتابی :نوع دیگری از منظره یاب وجود دارد که منظره یاب بازتابی نامیده می شود. منظره یاب بازتابی در دوربین های بازتابی تک لنز دیده می شود. این نوع منظره یاب از پیشرفته ترین انواع محسوب می شود. در این نوع منظره یاب پرتوهای نور از طریق لنز وارد شده و به یک آینه ۴۵ درجه برخورد می کند و به طرف بالا منعکس شده و روی یک شیشه مات نقش می بندد، در بالای این شیشه مات یک منشور پنج وجهی با تراش خاص قرار گرفته و در مقابل یکی از وجوه منشور یک
عدسی بزرگ کننده نصب شده است. چشم عکاس پشت این عدسی کوچک قرار می گیرد و تصویر را به شکل کاملاً درست می بیند.در لحظه عکس گرفتن آینه ۴۵ درجه به طرف بالا حرکت کرده و از مسیر نور کنار می رود و تصویری که چند لحظه قبل دیده می شد اکنون بر روی فیلم یا حسگر دوربین دیجیتال ثبت می شود به همین دلیل این نوع از منظره یاب ها فاقد خطاهای موجود در انواع قبلی است.این نوع از منظره یاب در دوربین های قطع کوچک ۱۳۵ و بعضی از انواع دوربین های قطع متوسط۱۲۰ به کار می رود.
صفحه نمایش ١ در دوربین های دیجیتال :در بعضی انواع دوربین های دیجیتال یک صفحه نمایش کوچک که در پشت دوربین وجود دارد کار منظره یاب را انجام می دهد در این گونه دوربین ها هم خطای پارالکس وجود ندارد.
وسایل تنظیم نور
اما در ساختمان یک لنز ابزار بسیار مهم دیگری نیز وجود دارد که در داخل لنز تعبیه شده است نامیده می شود. در واقع این ابزارها وسایل تنظیم در دوربین عکاسی هستند که « اپرچر » و دیافراگم یا عبارتند از:
الف) وسایل تنظیم نور که خود شامل:١ دیافراگم
٢ شاتر
٣ نورسنج
ب) وسایل تنظیم فاصله
دیافراگم ٢ : دیافراگم یا اپرچر ٣ یکی از ابزارهای مهم در یک دوربین عکاسی است. این وسیله که در داخل لنز قرار داده شده، وظایف مهمی را به عهده دارد. دیافراگم دوربین های اولیه به اشکال مختلفی ساخته م یشد تا این که به شکل کامل امروزی درآمد. دیافراگم از چند تیغه فلزی تشکیل شده است که می توانند روزنه ای چند ضلعی و تقریباً دایره مانند رابه وجود بیاورند. این روزنه می تواند بر حسب نیاز اندازه های مختلفی به خود بگیرد، درست مثل مردمک چشم انسان، و برای همین است که به این نوع دیافراگم، دیافراگم عنبیّه ای یا مردمکی می گویند. ١ این پره ها یا همان دیافراگم تقریباً در وسط لنز نصب می شوند.
همان طور که اشاره کردیم دیافراگم وظایف مختلفی را به عهده دارد که یکی از مهم ترین آن ها کنترل مقدار نور وارد شده به دوربین است. با کوچک و بزرگ شدن اندازه روزنه مقدار نوری که از لنز عبور می کند و به سطح فیلم یا حسگر برخورد می کند تغییر می کند. با محاسبات ریاضی f – Number یا f – Stop هر یک از اندازه های دیافراگم را با عددی مشخص کرده اند که به آن می گویند. در کنفرانسی که در سال ۱۹۰۰ در شهر پاریس تشکیل شده اعداد استانداردی برای ( درجات دیافراگم به تصویب رسید و کلیه سازندگان موظف به استفاده از آن شدند. روزنه کوچک تر و هرچه عدد دیافراگم ( f. هرچه اعداد دیافراگم بزرگتر باشد ( مثلاً ۱۶ f. روزنه بزرگ تر می شود. علت این امر آن است که اگر قطر دیافراگم ۴ f. کوچک تر باشد مثلاً ۲
را شانزده برابر کنیم f. را چهار برابر کنیم معادل فاصله کانونی لنز خواهد شد و اگر قطر دیافراگم ۱۶ ( معادل فاصله کانونی لنز خواهد بود. مطلب بسیار مهمی که باید به خاطر بسپاریم این است که بین اعداد دیافراگم رابطه ای به این برویم مقدار f. به عدد بالاتر مثلاً ۸ f. شکل برقرار است که هر گاه از یک عدد دیافراگم مثلاً ۵,۶ برویم مقدار f. به عدد پایین تر مثلاً ۴ f. نور وارد شده به دوربین دقیقاً نصف و هر گاه از همان ۵,۶ نور دقیقاً ۲ برابر خواهد شد. این رابطه بین تمام درجات دیافراگم صادق است .پس اگر دیافراگم را دو پله ببندیم مقدار ١٨_ خواهد شد. همچنین اگر دیافراگم را دو پله باز کنیم مقدار _ ١۴_ و اگر سه پله ببندیم مقدار نور_نور ۴ برابر و اگر سه پله باز کنیم مقدار نور ۸ برابر خواهد شد. این رابطه را باید به خوبی فرا بگیریم.
زیرا مادامی که عکاسی می کنیم به آن نیاز خواهیم داشت.تا چند سال پیش درجات دیافراگم به وسیله حلقه ای که روی لنز نصب شده بود قابل کنترلبودند اما در دوربین های جدید دیافراگم های مختلف به وسیله حلقه و یا دکمه ای که روی بدنه دوربین قرار دارد کنترل می شود. باید بدانیم که فواصل میانی اعداد دیافراگم هم قابل انتخاب هستند که به آن نیم پله می گویند و غیره که همین امکان باعث تهیه تصاویر بهتر خواهد گردید. کاربردهای دیگر f. و ۸ f. مثلاً بین ۱۱ دیافراگم را در فصل های بعد خواهیم آموخت.
مسدودکننده یا شاتر: یکی دیگر از مهم ترین قسمت های یک دوربین عکاسی مسدودکننده یا شاتر است. اگر دیافراگم مقدار نور ورودی را کنترل می کرد، مسدودکننده یک دوربین عکاسی زمان تابش نور بر سطح فیلم یا حسگر را کنترل می کند.
مسدودکننده ها معمولاً به دو صورت ساخته می شوند. نوع اول که به آن مسدودکننده مرکز ی و یا مسدودکننده پره ای ٣ می گویند، به صورت چند تیغه فلزی است که روی یکدیگر قرار گرفته اند و در فاصله کمی از دیافراگم و در داخل لنز قرار دارند
که روی حلقه ای که روی این اعداد نشان دهنده کسری از ثانیه هستند یعنی دوربین قرار دارد و مربوط به کنترل سرعت های مسدود کننده است نوشته شده اند باز هم در دوربین های جدید ممکن است این سرعت ها از طریق بدنه دوربین کنترل شوند. چیزی که در مورد مسدودکننده ها باید بدانیم باز هم رابطه بین اعداد سرعت های مختلف است.
همان طور که ملاحظه می کنید بین اعداد سرعت هم رابطه نصف و دو برابر حاکم است. در بعضی از دوربین ها سرع تهای بیشتر از یک ثانیه هم دیده م یشود مثلاً از یک ثانیه تا ۳۰ ثانیه که معمولاً با یک رنگ متفاوت روی حلقه سرعت مسدود کننده حک شده است..
نورسنج ١ : ما در زندگی روزمره به ابزارهای مختلف برای زندگی احتیاج داریم.همان گونه که وزن اشیاء را با ترازو و طول آن ها را با متر اندازه م یگیریم، مقدار نور موجود را هم در هر مکان و زمانی می توانیم اندازه بگیریم. امروزه در بیشتر دوربین ها نورسنج کوچکی نصب شده است که کمک می کند تا ما عکس های درست و بدون خطایی از نظر فنی تهیه کنیم، در بعضی از دوربی نهای حرفه ای که به منظور عکاسی تبلیغاتی، صنعتی، معماری و عکاسی از مناظر طبیعی به کار می روند نورسنج در داخل دوربین وجود ندارد و کسانی که با این دوربی نها کار م یکنند از نورسنج های دقیق تری استفاده م یکنند که به نورسنج دستی
معروف هستند. این گونه نورسنج ها امکانات ویژه و گسترد های در اختیار عکاسان با تجربه قرار م یدهند. این نورسنج ها قبلاً به صورت عقرب های ساخته می شدند اما چند سالی است که نوع دیجیتالی آن روانه بازار شده است.
توجه داشته باشید که در اغلب دوربین های مجهز به سیستم واضح ساز خودکارامکان تنظیم دستی فاصله هم وجود دارد. این دوربی نها هم در مواردی ممکن است اشتباه کنند. معمولاً این دوربین ها هنگامی که از سطوح یک دست بخواهیم عکس بگیریم دچار خطا می شوند و نمی توانند عمل واضح سازی را به درستی انجام دهند. به همین دلیل همواره باید دقت کنیم که این عمل درست انجام شده باشد و بتوانیم خطاهای احتمالی آن را اصلاح کنیم. عمل واضح سازی در بعضی از عکس ها م یتواند به بیان هنری ما کمک کند. گاهی با انتخاب درست نقطه وضوح م یتوانیم توجه بیننده عکس را به نقط های که می خواهیم
معطوف کنیم و بسیاری از موارد دیگر، و همین مسئله باعث م یشود که سعی کنیم مهارت واضح سازی را خوب فرا بگیریم
شروع عکسبرداری:
بعد از انتخاب موضوع برای گرفتن عکس از آن ابتدا باید نورسنجی را انجام بدهیم. پس از نورسنجی و انتخاب سرعت و دیافراگم مناسب برای داشتن یک عکس خوب باید عمل دیگری را انجام بدهیم که به تنظیم فاصله یا واضح سازی معروف است.اگرعمل تنظیم فاصله یا به اصطلاح واضح سازی درست انجام نشود به احتمال زیاد تصویر، واضح نخواهد بود. مسئله مهم دیگر در هنگام عکاسی طرز صحیح در دست گرفتن دوربین است. معمولاً دست راست، سمت راست دوربین قرار گرفته و انگشت اشاره روی دکمه دکلانشور قرار م یگیرد و دست چپ در زیر دوربین و انگشتان شست و اشاره دست چپ حلقه های کنترل لنز مثل دیافراگم و یا حلقه وضوح ( را حرکت می دهد. هنگام عکس گرفتن سعی می کنیم تا آنجا که ممکن است طوری بایستیم که دست ما کمترین حرکت را داشته باشد، در مواردی می توان از درخت، ستون و دیوار استفاده کرده و به آن تکیه کرد،
این عمل باعث وضوح بیشتر عکس نهایی خواهد شد. بعضی وقت ها هم لازم است از ابزارهایی مثل سه پایه و تک پایه استفاده کنیم. فراموش نکنید که هر چقدر فاصله کانونی لنز بیشتر باشد امکان لرزش دست و دوربین و در نتیجه امکان لرزیدگی عکس بیشتر است پس باید بیشتر مراقب بود.
اساس کار دوربین های دیجیتال
دوربین های دیجیتال از بسیاری جهات شبیه دوربین های فیلمی هستند. تنها تفاوت مهم و بنیادی آن ها در قسمتی است که تصاویر روی آن ثبت می شود. در یک دوربین دیجیتال تصاویر به جای آنکه بر روی سطح فیلم نقش بسته و ثبت شوند، روی
یک قطعه الکترونیکی تشکیل می شوند و پس از طی مراحلی به صورت فایل های دیجیتال ذخیره شده و قابل رؤیت خواهند بود. این عناصر الکترونیک که به آن حسگر یا سنسور ١ گفته می شود به دو شکل ساخته می شوند، نامیده می شود. CCD و نوع دیگر آن سی. سی. دی CMOS یک نوع آن سی ماس فقط در دستگاه هایی استفاده می شد که CMOS تا چند سال پیش انواع حسگرهای سی ماس نیاز به کیفیت بالای تصویری نداشتند، مثل در بازکن های تصویری، دوربین های مدار بسته و غیره و علت آن هم ارزان تر بودن آن ها و مصرف کمتر انرژی توسط این قطعات بود و هر جا که نیاز به کیفیتبالاتری بود از سی سی دی هاCCD استفاده می شد. دوربین های گران قیمت دیجیتال از سی ماس استفاده می کنند. البته سی سی دی ها هم در ساخت بعضی از دوربین های دیجیتال به کار می روند اما اشکال اصلی آن ها گران تر بودن، پرحجم تر بودن و مصرف
بیشتر انرژی است. اما هر دو قطعه سی ماس و سی سی دی از واحدهای بسیار کوچکی ساخته شده اند که نور را به جریان های الکتریکی تبدیل می کنند. این واحدهای کوچک را پیکسل ١ می نامند که ترکیبی است از به معنی تصویر و عنصر Element و Picture کلمات اندازه هر یک از این پیکسل ها بسته به نوع دوربین بین ۴ تا ۸ میکرن است .سی ماس که اندازه می بینید که پیکسل ها چقدر کوچک هستند، به عنوان مثال در یک CMOS که اندازه آن ۲۲*۱۵mm است ممکن است دوازده میلیون از آن ها را جای داد.می دانید که نور خورشید از سه نور اصلی قرمز، سبز و آبی تشکیل شده است و سایر رنگ ها از ترکیب همین سه رنگ به دست می آیند. پیکسل های یک حسگر دیجیتال با نظمی خاص هر کدام بخشی از این نورهای رنگی را ثبت می کنند. بنا به دلایل فنی تعداد پیکسل های حساس به نور سبز دو برابر رنگ های قرمز و آبی است. پس از ایجاد تصویر بر روی صفحه حساس یا همان حسگر هر کدام از پیکسل ها به نسبت میزان نور و رنگی که دریافت کرده اند، جریان خفیفی ایجاد م یکنند که پس از ارسال به یک پردازشگر و اعمال برخی اصلاحات به صورت یک فایل تصویری ذخیره شده و در زمان نیاز قابل نمایش خواهند بود. حسگرهای دیجیتال هم مثل فیلم در اندازه های گوناگونی ساخته می شوند.در دوربین های ۸ میلی متر ١معروف اند حسگر ها کوچک و درحدود ۶ PS دیجیتالی که مصرف عمومی دارند و به* ۱۵ میلی متر می باشند. نامیده می شوند در حدود ٢٢ APS هستند و در دوربین های نیمه حرفه ای که در بعضی از انواع حرفه ای آن نیز حسگرهایی به اندازه فیلم ۱۳۵ نصب شده است، که به آن ها فول فریم ٣ می گویند. فنآوری حسگرهای دوربین دیجیتال بسیار پیچیده است و هنوز مراحل تکامل خود را طی می کند.
قدرت تفکیک
این دوربین چند مگاپیکسل است؟ این اولین سؤالی است که معمولاً در مورد یک دوربین دیجیتال پرسیده می شود. تعداد پیکسل های موجود در حسگر دوربین دیجیتال قدرت تفکیک نامیده می شود و معمولاً برحسب مگاپیکسل(میلیون پیکسل) محاسبه می شود. بر خلاف تصوّر رایج باید بدانید که قدرت تفکیک مهم ترین عامل در کیفیت تصویر یک دوربین دیجیتال نیست. قدرت تفکیک تنها تعیین کنندهٔ اندازه چاپی است که می توانیم از یک فایل دیجیتال به دست بیاوریم. به عبارت دیگر اینکه یک عکس را تا چه اندازه می توانیم بزرگ چاپ کنیم. به عنوان مثال عکس های یک دوربین ۶ مگاپیکسل تا اندازه ۴۰*۳۰ سانتیمتر و عکس های یک دوربین ۱۲ مگاپیکسل تا اندازه ۷۰*۱۰۰ سانتیمتر امکان بزرگ شدن با کیفیت مطلوب را دارد.
رابطۀ حساسیت و کیفیت تصویر
کم و زیاد شدن حساسیت فیلم باعث ایجاد تغییراتی در کیفیت عکس نهایی می گردد.اگر بلورهای برومید نقره کوچک باشند حساسیت فیلم ها کم و اگر درشت باشند باعث بالا رفتن حساسیت فیلم می گرددحال آن که فیلم های با حساسیت بالا از وضوح کمتری برخوردارند و وقتی از چنین فیلم هایی عکسی چاپ شود مشاهده م یکنیم که تصویر دارای دانه های درشتی خواهد بود. این دانه ها را در عکاسی گرین مینامند. فیلم های عکاسی مثل هر ماده شیمیایی دیگری دچار فساد می شوند، بهتر است فیلم ها را در دمای حدود ۱۰ درجه سانتیگراد نگه داری کنیم. طبقات پایین یخچال های خانگی برای این کار مناسبند. سعی کنید معمولاً از یک نوع فیلم استفاده کنید و به آن مسلط شوید. تجربه های پراکنده هیچ سودی ندارند.
حساسیت و نویز
قبلاً آموختیم که در عکاسی با فیلم هر چه حساسیت بالاتر برود، کیفیت تصویر کاهش می یابد. در عکاسی دیجیتال هم با بالا رفتن حساسیت تصویر دچار افت کیفی می شود. این پدیده را در عکاسی دیجیتال نویز می نامند. نویز به صورت دانه های رنگی در عکس خودنمایی می کند. این پدیده هنگام عکسبرداری در محیط های کم نور یا عکسبرداری در شب، به شکل نقاط ریز سفید در عکس پدیدار گرفته شده اند. ISO 100 و ISO 1600 می شود. تصاویر زیر نشان دهندهٔ تفاوت عکس هایی است
قالب RAW:
که نسبتاً از بقیه قالب ها جدیدتر است بهترین قالب ذخیره سازی عکس در مرحله به معنی خام است، در این قالب کلیه اطلاعات مربوط به شکل و رنگ و سایر RAW . عکاسی است مسائل مربوط به تصویر به شکل خام ذخیره شده و بعداً به یکی از قالب های دلخواه تبدیل می شود. بسیار بالاست، اما یک فایدهٔ بسیار بزرگ دارد و آن این است که RAW حجم فایل ها در قالب را می توان از نظر RAW قابلیت ویرایش فراوانی را به عکاس می دهد. فایل های ذخیره شده با قالب نوردهی، رنگ و وضوح و سایر مسائل تا حدود بسیار زیادی اصلاح نمود. فراموش نکنید که برای کارهای است پوستر شوند و یا در نمایشگاه
در معرض دید عموم قرار بگیرند، حتماً در هنگام عکسبرداری از این قالب استفاده نمایید.
تراز سفیدی
مسئله تصحیح رنگ در دوربین های دیجیتال مسئله ای بسیار مهم است. اما خوشبختانه به شکل ساده ای امکان پذیر است. در تمام دوربین های دیجیتال گزینه ای به نام وایت بالانس یا تراز سفیدی وجود دارد. در فهرست فرامین تراز سفیدی (وایت بالانس) چندین گزینه به شرح زیر آمده است:
نور روز ، هوای ابری ، نور مصنوعی ، فلورسنت یا لامپ مهتابی ۶، نوع دوم فلورسنت ٧ فلاش ، انتخاب دلخواه کافی است شرایط نوری را تشخیص دهیم و روی دوربین اعمال کنیم. در چنین صورتی رنگ های عکس ما به رنگ های طبیعت بسیار نزدیک خواهد بود. در شرایطی که نور محیط از منابع نامشخصی تأمین می شود، بهترین شیوه استفاده از حالت دلخواه است. برای استفاده از حالت دلخواه تراز سفیدی، روش های گوناگونی در دوربین های مختلف پیش بینی شده است. رایج ترین شیوه آن است که از یک کاغذ کاملاً سفید عکس بگیریم و آن را به عنوان مرجع به دوربین معرفی کنیم، دوربین عکس های بعدی را در آن شرایط نوری با رنگ صحیح ثبت خواهد کرد.
اسکنرها
اسکنرها وسایلی هستند که به ما این امکان را می دهند که عکس ها یا نگاتیوهای خود را به فایل های دیجیتال تبدیل نماییم. این دستگاه ها دارای انواع بسیار حرفه ای و گران قیمت تا انواع رومیزی و خانگی هستند. با قرار دادن عکس درون آنها و استفاده از نرم افزار ارائه شده توسط کارخانه سازنده عکس ها به سادگی به فایل های دیجیتال تبدیل خواهند شد
مبانی زیبایی شناسی عکس
هر اثر هنری دارای دو بخش است: فرم و محتوا فرم همان چیزی است که به وسیلهٔ حواس ما قابل دریافت است. یک قطعهٔ موسیقی را با گوش می شنویم، نقاشی و عکس را با چشم می بینیم و مجسمه را می توانیم هم ببینیم و هم لمس کنیم.
اما محتوا، درونمایهٔ یک اثر هنری است، محتوا ، اندیشه و پیامی است که در اثر وجود دارد. هر یک از این دو بخش دارای پیچیدگی های فراوانی هستند و کتاب های زیادی در مورد آنها نوشته شده است. شکل یا فرم یک اثر هنری باید دارای ویژگی هایی باشد که بتواند محتوا و مفهوم اثر را به مخاطب منتقل کند و بدون رعایت آنها ممکن است اثر خلق شده رابطه مناسبی با مخاطب برقرار نکرده و پیام اثر منتقل نشود. عکاسی نیز به عنوان یکی از شاخه های هنرهای تجسمی از اصول مشترکی پیروی
می کند. اگر خوب به تصاویر و عکس ها نگاه کنیم، می بینیم که می توانیم آنها را به اجزاء کوچکتر (عناصر بصری) تجزیه کنیم ، به عنوان مثال، نقطه ، خط ، سطح ، تاریک و روشن، بافت، رنگ و … به عبارت دیگر همهٔ تصاویر از این عناصر اصلی تشکیل شده اند، پس باید آنها را خوب بشناسیم و برای تهیهٔ عکس های بهتر از آنها استفاده کنیم. یک عکس زمانی بیشترین تأثیر را خواهد داشت که از ترکیب بندی مناسبی برخوردار باشد. چیزهای زیادی باید فرابگیرید تا بتوانید عکسی با ترکیب بندی موفق ارائه نمایید. این کار جز با سعی و کوشش و تکرار به انجام نمی رسد. مهم ترین نکته هماهنگی بین فرم و محتواست، برای رسیدن به این هماهنگی ممکن است راه های فراوانی وجود داشته باشد. در بسیاری از موارد رعایت اصول و قوانین رایج تصویر، بهترین نتیجه را دربر دارد، اما گاهی می بینیم که اساتید بزرگ پس از سال ها کار با تسلطی که به عوامل تصویر پیدا
می کنند قوانین تازه ای می آفرینند که به بیان بهتر کمک می کند. سعی کنید ابتدا اصول را بیاموزید، بدون دانستن قواعد گذشته، نوآوری معنایی ندارد.
قاب تصویر : شکل بیشتر تصاویر، مستطیل است. همان قاب ٣۵ میلی متری ١ که نسبت آن ٢ به است. انتخاب این که دوربین را عمودی نگه دارید یا افقی، تأثیر بسیاری بر تصویر نهایی تان دارد.
توازن و تنوع
در تصویر ٢ ۴ میله های پنجره طوری قرار گرفته اند که تصویر اصلی را به ۴ قسمت مختلف تقسیم کرده اند. این ترکیب بندی نامنظم است ولی متوازن ومتعادل می باشد که به واسطهٔ گل ها و چفت پنجره ایجاد شده است. هرکدام از این ۴ قسمت یا کادر، تفاوت های سادهٔ متفاوتی در سایز و شکل دارند که تنوع و جذابیت ایجاد کرده اند.
(Lighting quality) کیفیت نور
نور، عنصر اصلی عکاس است. میزان نور نشان می دهد که موضوع اصلاً می تواند ثبت شود یا خیر و کیفیت و جهتِ نور، ظاهِر موضوع را کنترل کرده و باعث تغییر آن می شود. بنابراین، برای ساخت یک تصویر خوب، باید نسبت به تغییرات نور و این که چگونه این تغییرات باعث تغییر موضوع و اطرافش می شوند آگاه باشید. از نور می توان برای ایجاد حس، مورد توجه قرار دادن یک محل، اصلاح یا تغییر اشکال و خلق فرم و بافت در تصویر استفاده کرد. گاهی می توانید نور دلخواهی را که با موضوع موردنظرتان هماهنگی دارد با صبر کردن برای شرایطِ خاص آب و هوایی یا ساعت های مختلف روز به دست آورید. در مواقع دیگر، مجبورید از نور موجود، بهترین استفاده را ببرید. نور خورشید در یک روز صاف و تمیز، شدید و تند است. لبهٔ سایه ها کاملاً واضح بوده و به شدت تیره هستند به طوری که گاهی بیشتر از سوژهٔ اصلی در تصویر دیده می شوند. نور تند و شدید برای ایجاد بافت و فرم بسیار عالی و مناسب است، همچنین برای ایجاد طرح های جذاب. اما در عین حال می تواند جزئیات را حذف کرده و سطوح را به مناطقی هموار از سایه و روشن تبدیل کند. فرایند کامل عکاسی (از نوردهی تا چاپ) همیشه برروی افزایش کنتراست بین نور و سایه تأثیر می گذارد بنابراین باید مراقب باشید زمانی که نور بسیار شدید و تیز است، تصویر نهایی تان بسیار پُرکنتراست نشود. در مقابل، نور بیرون زمانی که مه گرفته یا غبارآلود است و یا وقتی آسمان ابری است، نور نرمی
است. لبهٔ سایه ها کاملاً مشخص نیست و آنها دیگر ذاتاً عناصر غالب در تصویر نیستند. کنتراست پایین به شما کمک می کند که به اشیاء فرم و شکل کروی ببخشید. این نور اغلب برای سوژه هایی مناسب است که عناصر ظریف و پیچیده ای دارند وگرنه با سایه های کوچک اشتباه گرفته شده و مبهم جلوه می کنند. میزان کنتراست می تواند در فرایند عکاسی یا در مرحله ویرایش تصویر در رایانه کم یا زیاد شود.
پرتره های low key:
جوّ گرفته و رازآلود پرترهٔ به خاطر تن های تیرهٔ غالب در آن است. انتخاب و قرارگیری لباس، پیش زمینهٔ کم نور و نوردهی همگی به این کمک کرده اندکه جزئیات به صورت محدود شوند. در این قسمت ها، فرم به خوبی خودش را نشان داده و به پرتره شخصیت و فردیت بخشیده است. با این که بدن اصلی تبدیل به ناحیه ای تیره شده، اما هنوز از پیش زمینه جدا و قابل تشخیص است.
(Texture) بافت
ویژگی های سطح یک موضوع به وسیلهٔ بافت مشخص می شود. بافت می تواند برای واقعی کردن و شخصیت دادن به موضوع استفاده شود و ممکن است خودش به موضوع تصویر شکل بخشیده و فرم دهد. این اتفاق گاهی با نزدیک شدن به موضوع و عکاسی کلوزآپ به دست می آید و یا با فاصله گرفتن و دور شدن از سوژه تا جایی که نواحی بزرگ تصویر درهم ترکیب شده و بافت خاصی را خلق کنند. اگر به عنوان عنصری جانبی استفاده شود، می تواند به سوژهٔ اصلی، قدرت و توانایی ببخشد مانند پرترهٔ زیر. کیفیت و جهت نور از مهمترین عوامل در پیدایش بافت در تصویر هستند. این دو عامل طیف وسیعی از رنگمایه ها را ارائه می دهند.
Line) خط
خط در ساختمان یک تصویر، بسیار مهم است چرا که به تصویر ساختار بخشیده و به آن نظم می دهد. خط می تواند ترکیب بندی تصویر را از بخشی به بخش دیگر هدایت کند و توجه تان را به بخش جذاب تصویر جلب کند یا چشمانتان را به سوی دوردست ها بکشاند. می تواند برای جدا کردن بخش های تصویرتان مورد استفاده قرار گیرد یا از طریق تکرار می تواند نقش یا طرح ایجاد کند. خط می تواند از طریق ژرف نمایی یا پرسپکتیو خطی حس عمق ایجاد کند. ترتیب کلی خطوط در تصویر می تواند ایجاد ضرب آهنگ نماید. به طور مثال عکس جاده در سمت راست با خط مایلی که در آن دارد حس حرکت را به بیننده منتقل می کند که این با خطوط عمودی افقی و ثابتی که در تصویر زیر می بینیم بسیار متمایز است. به طور کلی، خطوط زاویه دار، منحنی و کروی حس حرکت و هیجان ایجاد می کنند. خطوط عمودی و افقی که نشان از لبه های تصویر دارند برای ترکیب بندی های ثابت و بی تحرک استفاده می شوند. همچنین، تصاویر عمودی بر خطوط عمودی تأکید می کند و تصاویر افقی بر خطوط افقی. خط تنها در اشکال اشیاء وجود ندارد بلکه می توان از طریق قرار دادن اشیای مختلف و چیدن آنها خط ایجاد کرد به طوری که به وسیلهٔ ارتباط این اشیاء با یکدیگر، خطوطی توسط بیننده مشاهده شوند. شما می توانید به سادگی از طریق تغییر دادن نقطهٔ دیدتان، جهت خطوط را عوض کرده و بعضی از آنها را از هم جدا و برخی را به هم مرتبط کنید. خطوط
افقی و عمودی از طریق چرخاندن و تغییر زاویهٔ دوربین می توانند مایل جلوه کنند.
Pattern طرح و نقش
طرح یا نقش به واسطهٔ تکرار خطوط و اشکال به وجود می آید. طرح نیز مانند بافت می تواند در هر جایی یافت شود از مناطق شهری گرفته تا فرم های طبیعی.طرح ها گاهی می توانند موضوع اصلی تصویر را تشکیل دهند اما در بیشتر مواقع به عنوان عنصر دوم در تشکیلِ ترکیب بندی یا به وجود آوردن ریتم به کار می روند. حتی می توانند به سادگی برای جلب توجه بیننده به کار روند. زمانی که قرار است از طرح به عنوان عنصر جانبی استفاده کنیم باید با دقت عمل کنیم چرا که گاهی ممکن است باعث ایجاد آشفتگی یا ابهام در موضوع اصلی یا غلبه بر آن شود. زمانی که از طرح استفاده می کنیم، مهم است که کمی تنوع در آن به کار ببریم تا عناصر تکراری باعث یکنواختی تصویر نشوند. گاهی می توانید از طریق ترکیب طرح های کاملاً متفاوت با یکدیگر، در ترکیب بندی تصویر تنوع ایجاد کنید. هیچ قاعد های برای این وجود ندارد که بتوانیم طر حها را به بهترین نحو نورپردازی کنیم اما ب هطور کلی م یتوانیم با رنگمای ههای پرکنتراست و پنهان کردن جنب ههای دیگر موضوع اصلی مانند بافت و فرم، آنها را بیشتر نمایان کنیم. تنوع در کیفیت نورپردازی و جهت نور باعث تغییر طر حها و نقش ها م یشود.
کادربندی و نقطهٔ دید م یتوانند برای شدت بخشیدن به تأثیرات طر حها در تصویر کمک کنند. گاهی تصویر کلوزآپ بخشی از یک طرح، تأثیر بیشتری م یگذارد چرا که جزئیات مزاحم و چیزهای اطراف حذف شد هاند. اگر تمام قاب تصویر با طر حها پر شوند، تأثیر کلی قدرتمندتری را بر بیننده می گذارد.
فیلترها یا صافی های عکاسی
فیلترها وسایلی هستند که معمولاً در جلوی لنزهای دوربین عکاسی نصب شده و تأثیراتی را در عکس نهایی ایجاد می کنند. فیلترها از تنوع بسیار زیادی برخوردارند. به طور کلی می توان فیلترها را به دو دسته تقسیم کرد:
۱ فیلترهای مخصوص عکاسی سیاه و سفید،
٢ فیلترهایی که مصارف عمومی دارند.
صرف نظر از این که فیلتر از چه نوع بوده و به چه منظوری ساخته شده باشد در ۲ شکل شیشه ای یا ژلاتینی ساخته و عرضه می شود تصویر معمولاً فیلترهای ژلاتینی برای مصارف حرفه ای ساخته می شوند.
نورپردازی با یک منبع نور
در این روش، از یک منبع نور ب هطور مایل استفاده م یشود. این گونه نورپردازی برای عک سبرداری از اشیا و سطوح دارای بافت یا نقوش برجسته مورد استفاده قرار می گیرد برای ملایم کردن سای ههای شدیدی که به دلیل استفاده از یک منبع نور بر روی شیء ب هوجود م یآیند، م یتوان د ر سمت مقابل منبع نور، یک سطح بازتاباننده قرار داد با تغییر زاویهٔ تابش نور به شیء می توان تغییرات سایه روشن را بر سطح آن مشاهده کرد و با انتخاب بهترین حالت که نشان دهندهٔ بافت و جزییات بهتر شیء است، از آن عکس برداری نمود
دگرگونی تصاویر به وسیلۀ لنزهای گوناگون : عکس برداری با لنزهای گوناگون، تأثیر و جلوه های متفاوتی را در تصویر ایجاد می کند. هر لنز با توجه به ویژگی های خود، تغییراتی را در تصویر پدید می آورد و گاهی تصویر به دست آمده، با اصل تصویر بسیار تفاوت دارد. این تغییرات در به کارگیری ( لنزهای زاویه باز، مانند واید، بیشتر خودنمایی می کند. قرار دادن بخشی از موضوع در پیش زمینهٔ تصویر و عکس برداری با لنزهای واید، در ایجاد عکس هایی که فرم در آن نقش قابل توجهی دارد عامل مهمی به شمار می رود.
تکنیک های ویژۀ عکس برداری
فیلترهای منشوری
عکس برداری با آینه
فیلتر ایجاد جلوۀ مَحو
عکس برداری در شب
طراحی و نقاشی با نور
روش اوپن فلاش
عکس برداری از آذرخش
پروژکسیون (نمایش تصویر) بر روی حجم ها
روش های ایجاد تصویرهای کنتراست زیاد به کمک نرم افزار
برای ایجاد تصویرهای کنتراست زیاد به کمک نرم افزارهای ویرایش عکس، چندین روش وجود دارد که تنوع زیادی از تصویرهای کنتراست زیاد را ارائه می کنند. روش کار به ترتیب زیر است: تصویری را که م یخواهید کنتراست زیاد کنید، در نر مافزار باز کرده و از نوار فهرست روی تصویر را انتخاب کنید. پس از ای نکه تصویر به (Gray scale) ،(Mode) کلیک کنید و در گزینهٔ حالت (Image) بر روی حالت (Adjustmsents) کلیک کنید و در گزینهٔ Image سیاه و سفید تبدیل شد، دوباره بر روی
کلیک کنید، پس از باز شدن پنجرهٔ موردنظر، برای به دست آوردن بیش ترین کنتراست، (Threshold) و کنتراست، میزان (Brightness) را فعال کنید. با اهرم های درخشندگی (use legacy) مربع مربوط به ( کلیک کنید. (Ok) کنتراست تصویر نهایی را مشخص کنید و سپس بر روی دکمه در این حالت، عکس به یک تصویر کنتراست زیاد تبدیل میشود.
تصاویر نیمه پیدا
برخی اوقات، برای تأکید بر روی یک موضوع از موضوع هایی که در یک عکس قرار دارند لازم است تا تصویر آن آشکارتر به نظر برسد، برای این کار می توان تصاویر دیگر را که مورد نظر نیستند کمرنگ تر از موضوع اصلی و یا به صورتی نیمه پیدا نمایش داد. با این کار موضوعی که موردنظر است به صورت آشکارتر جلوه خواهد کرد و تصاویر دیگر نیز به صورتی نیمه پیدا در پس زمینهٔ تصویر با رنگ مایه هایی ضعیف نمایان خواهند بود. این روش نیز در تولید محصولات گوناگون گرافیک تبلیغاتی
کاربرد بسیار دارد. برای انجام این روش، پس از باز کردن عکس در نرم افزار، بخشی از عکس که قرار است به صورت
را باز کرده (Image) انتخاب کند. سپس از نوار فهرست (Lasso) نیمه پیدا نمایان شود را با ابزار کمند ،(Adjustments) و از گزینهٔ را انتخاب کنید. (Levels) ابزار با (Output Levels) در قسمت اهرمی که به رنگ تیره در سمت چپ قرار دارد، می توان رنگمایهٔ قسمت هایی را که از پیش انتخاب کرده اید کاهش داده به طوری که به حد دلخواه برسد. در پایان نیز
را برای انجام تغییرات (ok) دکمه در عکس نهایی فشار دهید
– تجزیه و تحل ل مفاه م کلیدی
به عنوان بخشی از متدلوژی پژوهش، مفاهیم کلیدی از محتوای آثار و متونی که از چهارنظریه پرداز فوق به چاپ رسیده اند،
استخراج شدند ۲ Buchanan, 1995 (. سپس این مفاهیم کلیدی ( برای تعیین و تبیین نکات اشتراک و تفاوتشان مورد مقایسه قرار گرفتند. محتوای آثار و متون این پژوهشگران بسیار گسترده و با واژگان متنوع و متفاوتی تدوین شده بودند، اما سعی گردید تا مفاهیم کلیدی که جهت مقایسه دراین مقاله بکار میروند، متناسب با هدف و ساختار مقاله باشند. دربسیاری ازموارد خصوصاً دربخش نظریهپردازی، این پژوهشگران باهم اتفاق نظر دارند. هرچند که این اتفاق نظر برحسب مورد دچار شدت و ضعف میگردید و هرگاه از بخش نظریه پردازی به بخش کاربرد و عمل به آن نظریهها و تبدیل نظریه ها به راهبرد، مراجعه میگردید، این اتفاق نظر بسیار کمتر و کمرنگ تر میشد. مفاهیم کلیدی استخراج شده از آثار چهار پژوهشگر در ارائه گردیده اند. دو رویکرد اصلی از بررسی این مفاهیم قابل تفکیک و تشخیص میباشند که عبارتند از:
لف- گسترش و بسط تفکر طراحی
ب- راستا و متدلوژی )روش شناسی کار عملی طراحی(
این دو رویکرد به تفکیک اجزاء تشکیل دهنده هرکدام، مشخص گردیده اند. دیدگاههای هریک از این چهار پژوهشگر، حاصل پیش زمینه دانشگاهی نسبتاً متفاوت آنها است. Victor Margolin و Richard Buchanan مفهوم طراحی را بصورت کاملاً گسترده و جامع توضیح میدهند و آن چیزی که در تفکر این دو نفر نقش کاملاً بنیادین ومحوری دارد عبارت است از، دانش و نظام مندی در تفکر و حرفه طراحی. از طرف دیگر به نظر میرسد که . Gui Bonseipe و Nigel Cross به دنبال جایگزینهای عینی و ملموس
پیشرفت و بسط کیفی تفکر طراحی
طراحان صنعتی ابتدا به صورت مشهود در دهه ۱۹۶۰ تلاشهای خود را در حوزه تفکر طراحی آغاز نمودند. بطور بنیادین، پیشرفت و بسط تفکر طراحی از پیدایش درک صحیح از ماهیت اشیاء شروع گردید و سپس با شناخت عصر مدرن و پیشرفته صنعتی به سمت ایجاد تفاهم و درک واقع بینانه نسبت به روابط اجتماعی در جامعه و فرهنگ و احساسات انسانها پیش رفت. از این محدوده زمانی به بعد طراحان متوجه گردیدند که مباحث طراحی، دیگر درمحدوده کوچک وتنگ قدیمیطراحی نمیگنجد. این تحول هم در حوزه دانش و تخصص طراحی و هم دردیگر حوزهها وتخصصها به وقوع پیوست. Margolin, 2002دراین مقاله با چنین دیدگاهی، تخصص و حرفه طراحی بطورکلیدر دو حوزه:
– حوزه تخصصی طراحی) حرفه ای (
– حوزه غیرتخصصی طراحی) غیرحرفه ای (
تقسیم میگردند -تقسیم بندی حوزه طراحی را نشان میدهد(.
بررسی مفاهیم کلیدی استخراج شده نشان میدهد که مباحث مطرح شده در زمینه تفکر طراحی غالباً در حوزههای غیرتخصصی )غیرحرفه ای( طراحی اتفاق افتاده اند و در بسیاری از موارد از مباحث غیر تخصصی )غیرحرفه ای( به محدوده عمومیطراحی نیز تنزّل پیدا نموده اند. حوزههای غیرتخصصی در حال حاضر در
محدودههای مختلف طراحی جای گرفته اند و به گونه ای فزاینده درحال بسط و گسترش میباشند و تاثیرات مخربی نیز بر روی دیگر حوزههای تخصصی طراحی اعمال میکنند. پس آیا میتوان ادعا نمود که حرفه طراحی تدریجا در حال پراکنده و تجزیه شدن میباشد؟
نشان میدهد که محتوا از مفهوم سنتی حوزه طراحی )الف( به مفهوم امروزین آن )ب( تغییر پیدا کرده است. میتوان این تغییررا به گونه ی زیر دسته بندی نمود:
– پیشرفت و بسط کمّی تفکر طراحی که عده بیشتری به آن علاقه مندند و دانش و علاقه بیشتری را نسبت به حرفه طراحی نیاز دارد.
– بسط کیفی تفکر طراحی به وسیله گروههایی از متخصصان وافراد غیرحرفه ای که درک عمیق تری دارند یا تحلیل دقیق تری ارائه میدهند و قدرت ادراک اجتماعی- فرهنگی بالاتری را دارا بوده و امکان اتصال به علوم مرتبط را نیز دارند. همچنین میتوان در ارتباط با محور اصلی این پژوهش به نقاط مشترک چهار پژوهشگر منتخب نیز اشاره نمود. نکته ای که از بررسی و تجزیه و تحلیل نظریات پژوهشگران حرفه طراحی خصوصاً این چهار نفر آشکار میگردد عبارت است از: وجود تلاشها و فعالیتهای منقطع و پراکنده در جهت بسط دانش و تفکر طراحی، بدین معنی که در طول زمان نمیتوان یک حرکت فراگیر، دامنه دار و یکنواخت را در زمینه تفکر طراحی مشخص نمود. نکته مهم دیگری که مشهود میگردد این است که مرکزیت و محوریت تفکر طراحی تا حدود زیادی از مباحث غیرحرفه ای
طراحی تشکیل میگردد. دراینجا لازم به تذکر است که قرار گرفتن مباحث غیرحرفه ای در مرکزیت مباحث تفکر طراحی، به هیچ وجه موجب تبدیل آنها به مباحث حرفه ای نخواهد شد و همچنین مباحث زیرمجموعه تفکر طراحی و نوع و محل قرارگیری آنها در بدنه تفکر، ارتباطی به تعریف این حرفه و تخصص ندارد.
پیشرفت و بسط تفکر طراحی را میتوان در سه بخش عمده تقسیم نمود:
الف- بسط مفهوم طراحی
ب- بسط و گسترش محدوده تخصص به عمومیت )فراگیری(
ج- بسط و گسترش دامنه فعالیت طراحی )عمل(
همچنین تفسیر پاره ای از مفاهیم طراحی یا فعالیتهای طراحی را میتوان در قالب تحول و یا جایگزینی این مفاهیم مشاهده نمود. تشریح مهمترین مفاهیم بسط داده شده توسط این چهار پژوهشگر ارائه میگردند. براساس نظریات هر پژوهشگر، در متدولوژی و رویکردها، تفاوتهایی وجود دارد، اما ساختار حوزههای زیربنایی طراحی به عنوان یک مفهوم جدید، مشترک میباشد.
-۱-۱-۱ بسط مفهوم طراحی
نه تنها در حوزه آکادمیک، بلکه درمیان عموم مردم جامعه و بخشهای مختلف فرهنگی جامعه، مفهوم طراحی درحال بسط و
پیشرفت است. افکار عمومیدر مورد طراحی در هر عصر همگام با تغییرات زمانه و گاهی در تعارض با مفاهیم قبلی در مورد یک
طراحی واحد، تغییر کرده اند. مفهوم طراحی که به اشکال مختلفی ارائه گردیده است، به صورت مرکزی و محوری در حرفه طراحی، در مقاله ای به نام ” scienceof the artificial The ” نوشته Simon مورد بحث قرار گرفته است و این مقاله به عنوان پاسخی قلمداد گردید که آیا فعالیتهایی که طراحی نامیده میشوند، میتوانند به صورت یک مفهوم واحد تعریف گردد؟
در این مقاله به دو ویژگی اصلی حرفه طراحی از دیدگاه Simon ،یعنی “تنوع” و “ابهام” پرداخته شده و حرفه طراحی به عنوان تخصصی که تعیین میکند اشیاء چگونه باید باشند؛ و به دلیل کیفیت مبهم آن، پیچیده و غیرقابل درک توصیف گردیده است , simon 1969 . این درحالی است که Buchanan میگوید: “این پیچیدگی به ( این علت است که طبیعت ذاتی طراحی به عنوان علم محض و دارای خصوصیات نوین و آزادانه هنری، با علوم دیگر تفاوت دارد و طراحی پدیده ای نیست که نتوان آن را تعریف و حل کرد.” ۳ ازاین رو برای حل این گونه پیچیدگیها لازم است که پژوهشهایی در زمینه علم طراحی
انجام شود تا ساختار پیچیده طراحی و نحوه تعامل تفکر و دانش طراحی در طراحی اشیاء ادراک گردد . Buchanan همچنین بر بنیان مشترک و یکسان طراحی پافشاری میکرد که میتواند در تمامیجوانب مختلف طراحی و همه اشیاء و محصولاتی که باید طراحی شوند به کار گرفته شود Buchanan, 1995 نشان میدهد که این چهار پژوهشگر چگونه مفهوم طراحی را تعریف کرده و بسط میدهند.
۲–۱-۱ بسط و گسترش تفکر طراحی از تخصص به سوی
عمومیت )همه کاره بودن( – گذر از حوزه تخصصی به حوزه
عمومی و فرهنگی
آنچه که این چهار پژوهشگر به طور مشترک مدنظر دارند عبارت است از اینکه:
چگونه میتوان یک استاندارد نوین طراحی تبیین کرد که درجهت یک طراحی همه کاره و جهانی، قابلیت کاربرد داشته باشد؟
اما پدیده طراحی همه کاره را نمیتوان فقط با تبیین یک استاندارد یا تعریف نوینی از طراحی توضیح داد. علت این مسئله آن است که متغیّرها و افکار و نقطه نظرات مختلف و متفاوتی در شکل گیری این پدیده مداخله میکنند. که این تنوع و تفاوت آراء و افکار را میتوان به خوبی از کثرت تغییراتی که مفاهیم و تعاریف از “طراحی”، درک نمود. نکته ای که باید به خاطر داشت این است که تعاریفی که برای مفهوم عمل طراحی تاکنون ارائه گردیده اند در جهت ایجاد رفتاری بکار رفته اند که در حوزه طراحی
تخصصی کاربرد داشته باشد. در صورتی که از این پس، این رفتار به دلیل بسط و گسترش شناخت طراحان و محیطی که با آن مواجه هستند، دستخوش تغییرات فراوانی میگردد.
بازنگری در تعریف طراحی
این نگرش جدید که به طراحی به عنوان پدیده ای جهت بهینه سازی، رشد و تعالی فرهنگ بشری نگریسته شود، نبایستی موجب پایین آمدن کیفیت تخصصی و حرفه ای مفهوم واژه طراحی گردد. این احتمال وجود دارد که نگاه غیرتخصصی و از بیرون به پدیده طراحی، پژوهشگران را دچارا ین سوء تفاهم کند که فراگیری، عمومیت و جهانی شدن را جایگزین دیدگاههای حرفه ای و تخصصی طراحی صنعتی نمایندBonsiepe, 1995 اشتباه بزرگی که در حال حاضر اتفاق افتاده است این است که مردم تصور میکنند که هرکس میتواند به راحتی طراحی کند. این اشتباه میتواند در بلندمدت پیامدهای فرهنگی و اجتماعی خطرناکی داشته باشد. این پدیده به معنی حرکت از تخصص به سمت عمومیت و فراگیری نیست بلکه بسط بی حدو مرز یک حرفه و نادیده انگاشتن مبانی و اصول اولیه یک تخصص است. به منظور مستحکم نمودن مرکزیت حرفه و تخصص طراحی
باید ابتدا گستردگی حد ومرزهای آن تعیین گردد. به بیانی واضح تر در حال حاضر چرخش و گرایشی رو به رشد به سمت حرفه
طراحی ایجاد گردیده که هدایت و کنترل آن بسیار دشوار بوده و در نهایت موجب کاهش کیفیت تخصصی حرفه طراحی میگردد. البته Margolin در اظهار نظری که در مورد کیفیکت تخصصی داشت، بیان ابهام آمیزی دارد. وی در مورد کیفیت تخصص اظهار میدارد: “ارتباطی که من بین طراحی، پروژه و عمل برقرار میکنم در بکار بردن واژه طراحی از نگاه بسیاری از همکاران، بیش از حد آزادانه تر است. ولی من در پی شناخت طراحی به عنوان جزء بنیادین تمامیاعمال انسانی هستم. با این وجود علاقه من در این است که تمایزهای موجود درجامعه، بین طراحان حرفه ای و غیرحرفه ای را مورد سؤال قرار داده و به بررسی تفاوتهای موجود در فضاهای اطراف که حاصل کنار هم قرار گرفتن محصولات طراحی شده توسط این دو گروه از طراحان است، بپردازم.” ۵ با توجه به اظهارات Margolin تلاش میگردد تا در این پژوهش دیدگاههای متفاوتی در تعریف و تفسیر کیفیتهای تخصصی حرفه طراحی ارائه گردد. البته باید اذعان داشت که دانش و تکنولوژی طراحان حرفه ای، موضوعی است که عمیق تر و وسیع تر از سطح دانش عموم مردم است و تنها پس از طی فرایند آموزشی و تجربی ویژه ای حاصل میگردد. همچنین این دیدگاه Margolin محدوده اظهار نظر و دخالت درباره طراحی را بیش از حد وسعت میبخشد که این امر باز هم موجب ضعف تخصصی در این حرفه و کوچک شدن حوزه حرفه ای طراحی میگردد. با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی این نوشتار، ارائه تمایزی روشن بین حوزههای تخصصی و غیرتخصصی حرفه طراحی است، امید است تا بتوان با وضوح بیشتری به برقراری استانداردهایی در این زمینه دست یافت.
عمل طراحی- مطالعات طراحی
در تجزیه و تحلیل ارتباط بین بخش عملی و بخش پژوهشی طراحی بایستی ابتدا، سیستم آکادمیکی شکل گیرد که از کارهای
عملی و اجرایی محض طراحی، قابل تشخیص و تفکیک باشد. پژوهش در مورد سیستمهای آکادمیک طراحی در حوزه ای به
نام “مطالعات طراحی” جزء یکی از موارد بسیار مهمیاست که بدان توجه میگردد. در حوزه مطالعات طراحی به “طراحی” به عنوان یک موضوع پژوهشی نگریسته میشود و کارهای عملی طراحی و”تولیدات حرفه طراحی” را به عنوان هدف اصلی این حرفه در نظر میگیرند.
استخراج مدل مفهومی
درتصویر ۳ ساختار کلی بافت اجتماعی حرفه طراحی مشاهده میگردد. البته ذکراین نکته ضروری است که اگر از کلّ حرفه طراحی فقط به بخش عملی و اجرایی آن توجه شود، دیگر امکان ارائه یک چنین ساختار تفکیک شده ای وجود ندارد. عمل و اجراء در طراحی بایستی به عنوان یک زیرگروه از کلّ این مجموعه نگریسته شود، درغیر این صورت عمل طراحی، همه جوانب جامعه را دربرمیگیرد و بدون امکان تفکیک از بقیه رشتهها و تخصّصهای دیگر، آنها را شامل شده و مفهوم طراحی با مفاهیم دیگر جامعه مخلوط میگردد. به همین علت است که باید در حوزه طراحی بین بخشهای عمل و اجرا و تفکر و تئوری، تمایز روشن تری وجود داشته باشد. Margolin زمانی اظهار داشت که “تولیدات در مقایسه با شخص طراح نقشی بزرگ تر و مهمتری در خدمت رسانی به عموم جامعه از جمله مصرف کنندگان را بازی میکند. اما با درنظر گرفتن اینکه حرفه طراحی نمیتواند اساساً عاری از فعل ساختن و تولید کردن، جریان پیدا کند، به نظر میرسد که طراح و تولیدات صنعتی نیز قابل تفکیک از یکدیگر نباشند” ) ۱۹۸۹ ، ۱۳۸ (. در هرصورت، زمانی که این دو مفهوم که بسیار متفاوت هستند، در کنارهم قرار گیرند، موضوع این خواهد بود که آیا : – باید بر روی ساختن یک شیء یا محصول تمرکز نمود، مثل کاری که یک طراح یا شخصی که به خلق
صنایع دستی اشتغال دارد؟ یا – باید بر روی معنا و نقش آن مصنوع ساخته شده به صورت یک شیء ویا محصول تمرکز نمود؟
در این دو مفهوم به صورت جداگانه قابل رویت میباشد. همچنین میتوان جایگاه هرکدام را در کل حوزه طراحی مشاهده نمود. دایره در مرکزیت میتواند به عنوان حرفهی رشتهی طراحی صنعتی فرض شود و این در حالی است که مفهوم تثبیت شده در گذشته برای طراحی، بر روی عمل و اجرای طراحی متمرکز بوده است و نماینده آن نیز سرمایه گذاران تجاری بودند. آنچه که در مباحث و نظریات این چهار پژوهشگر مورد بحث و دقت قرار گرفته است، مطالعه و پژوهش در طراحی است و به کلامیدیگر، ارتباط و تعامل بین نطریه و عمل طراحی و اینکه مفاهیم استخراج شده از این موضوعات میتوانند به عنوان یک مفهوم واحد
و فراگیر جهت تعریف و تفسیر حرفه طراحی ارائه گردند.
نتیجه
در این نوشتار سعی گردیده است تا به مباحث مختلف مطرح در حوزههای نظری و عملی طراحی، نظری افکنده شود که این امر و استخراج عناصر مفهومی، در ساخت مدل مفهومیسیستم آکادمیک مطالعات طراحی، نقش بنیادینی دارد و سپس به شناسایی و تبیین روابط متقابل این عناصر مفهومیپرداخته شد. طراحی در ظاهر علی رغم ویژگی ابهام آلود بودن بعضی از مراحل آن، به دلایلی نامعلوم، روشن ،قابل درک و آشنا به نظر میرسد و از آنجا که بنظر میرسد در جهت حل این تناقض، هیچ سرنخی وجود ندارد، توصیف این حرفه بسیار دشوار و پیچیده است. از سوی دیگر چهار پژوهشگر ذکر شده در این مطالعه، هر کدام راه حلهای ویژه خود را ارائه نموده اند و اظهار میدارند که تعریف مفهوم طراحی و معرفی یک نظام کاربردی مبتنی بر دانش، کاملاً امکان پذیر میباشد. ویژگیهای تفکر مفهومیحوزه طراحی شامل موارد زیر میگردد:
– کیفیت، پیشرفت و بسط تفکر طراحی
– تحولات حوزه ی عملی طراحی
– درک رابطه ی متقابل دو بخش فوق
ضرورت ارائه تعریفی نو و به روز از تخصص طراحی، نتیجهی پیشرفت تفکر در این حرفه می باشد و بالعکس، همچنین مشکلات
حوزه عملی و اجرایی طراحی نیز خود موجبات پیشرفت تفکر را پدید آورده اند. بنابراین در این برهه از زمان باید بطور صحیح، مسیرتغییر و پیشرفت تفکر طراحی را درک کرد و سپس کیفیت عمل و اجرا را متناسب با آن پیشرفت، تعریف نمود. اظهارات Richard Buchanan و Victor Margolin میتوانند شاخصهای مفهومیدرست و حائز اهمیتی باشند، اما در عین حال فراتر از مفهوم نرفته اند، زیرا در واقعیت بصورت کاربردی نمیتوان مصادیقی برای آنها یافت. درمقایسه، اظهارات Gui Bonsiepe و Nigel Cross دلگرم کننده تر هستند، زیرا واقعی تر بوده و روشهای کاربردی تری را دنبال میکنند.
طراحی صنعتی در قرن ۲۱ و تکامل آن در صنعت و هنر
به زبان انگلیسی به معنی Industrial designحرفهای است که با خلق مفاهیم جدید در حوزههای مختلف زندگی انسانی سروکار دارد. طراحی برابر نهاده یا معادلی است که برای واژه Design انگلیسی بکار رفتهاست، در حالی که Industrial design یکی از زیرشاخههای Desigen است. در حال حاضر آموزش طراحی صنعتی در ایران، با یک گرایش کلی و تحت عنوان کلی طراحی صنعتی انجام میشود. تا به اینجا به توصیف طراحی صنعتی پرداختیم. اما تعریف طراحی صنعتی در یک کلام عبارت است از : تعیین ویژگیهای کمی و کیفی کالا به منظور تولید به روشهای صنعتی همانگونه که طراحی اولین حلقه از زنجیر تولید یک کالا میباشد، فرآیند طراحی صنعتی اولین حلقه از زنجیر تولید صنعتی یک کالا بوده و معادلهای است جامع برای رسیدن به وضعیت مطلوب کالا از نظر عملکرد، فرم، سلیقه و تنوعطلبی و مد و هزینه.
تاریخچه
حرفه طراحی صنعتی، در پی انقلاب صنعتی در اروپا و بر اساس یک ضرورت بوجود آمد. تا پیش از رخداد انقلاب صنعتی، محصولات و کالاهای مصنوع مورد استفاده مردم، توسط هنرمندان و پیشه وران با استفاده از روشهای دستی و نه ماشینی و در مقیاس محدود ساخته میشدند. با ظهور ماشین و پدید آمدن روشهای تولید ماشینی، چهره مصنوعات دچار دگرگونی شد و مصنوعات دست ساز، آرام آرام جای خود را به مصنوعات زمختی میدادند که هیچ خبری از هنر هنرمند در آنها یافت نمیشد. همگی بدون توجه به زیبایی پیکره و صرفاً در جهت برآورده کردن نیازهای عملکردی طراحی و ساخته میشدند. در چنین وضعی بود که هنرمندان دست ساز با اعتراض به چنین نابسامانی خواستار طرد ماشین و فرزندان آن و بازگشت به اوضاع پیشین شدند. جنبش هنر و پیشه که سردمدار آن ویلیام موریس بود، در همین راستا شکل گرفت.
زمینه هایی که طراحان صنعتی معمولا به دلیل جنبه های هنری در آنها بیشتر فعالیت دارند به طور جزئی تر شامل موارد زیر است:
طراحی دکوراسیون: شامل دکوراسیون خانگی، اداری، فروشگاه ها، مراکز تجاری و غیره.
طراحی محیطی: فضا، مبلمان و چیدمان شهری و کلیه فضاهای زیر مجموعه آن نظیر پارک ها، نمایشگاه ها، مراکز خرید، ایستگاه های اتوبوس و تاکسی و کلیه محیط های عمومی، تأسیسات ترافیکی، تبلیغات شهری، فضای سبز، زیباسازی شهری و….
طراحی خودرو: طراحی بدنه و نمای داخلی خودرو و سایر وسایل نقلیه.
طراحی بسته بندی: بسته بندی کالاهای مصرفی و محصولات مختلف.
طراحی اصلاحی: اصلاح خصوصیات عملکردی یا فرمی یک محصول به منظور بهبود کارایی آن.
طراحی هویت: به دلیل توانایی های طراحان صنعتی در ایده پردازی، فارغ التحصیلان این رشته بعضا به عنوان مشاور در شرکت های بزرگ و کوچک ظاهر می شوند. طراحی هویت سازمانی (برند) برای مجموعه های صنعتی نیز از توانایی های برخی فارغ التحصیلان این رشته است.
طراحی محصول: تولید و ارائه ایده، توسعه مفهوم، آزمودن و در نهایت ساخت یا پیاده سازی یک شیئ فیزیکی یا یک نوع از خدمات تعریف میکنند. طراحان محصول، ایدهای را در ذهن خود تصور میکنند و سپس آنرا در پیکره یک محصول، مشهود و متجسم میکنند. این طراحان با مسائلی از قبیل فناوری، ارگونومی، قابلیت کاربری، دانش مواد و کیفیت سروکار دارند.
سبکها، الگوها و متدهای طراحی صنعتی
در روند طراحی صنعتی نیز مانند خیلی از زمینههای دیگر الگوها و سبکهای مختلفی وجود دارد که مجموعهای از ویژگیها و خصوصیات از پیش تعیین شده را برای سهولت کار در اختیار طراح قرار میدهد. بنابراین هر طراح صنعتی برای طراحی هر یک از موارد بالا میتواند بر اساس شرایط کاری خود، از یک یا چند الگوی طراحی زیر برای خلق ایده و طرح خود بهره ببرد. در اینجا به دو عنوان از این الگوها و سبکها اشاره میگردد :
الگوی طراحی برای آینده : طراحی کالا و محصول با استفاده از المانها و نمادهای فوق پیشرفته و بسیار مدرن و حتی تخیلی. الگوهای طبیعی : طراحی کالا و محصول بر اساس عملکرد و یا فرم زندگی و ویژگیهای ظاهری جانوران، گیاهان و طبیعت بیجان.
خصوصیات یک طراح صنعتی
با توجه به گرایشهای طراحی صنعتی، ابداع، ابتکار، خلاقیت و ایدهپردازی از پایههای اساسی کار هر طراح صنعتی میباشد. پس نمیتوان به صرف وجود محصولات و روشهای فعلی از نوآوری و ابتکار دوری جست. مسلما انسان تنوعطلب است و با توجه به همین اصل است که نوآوری در فرم ظاهری کالا و تولیدات ضروری مینماید و از آن مهمتر نیازهای عمکردی انان چنان وسیع و روزافزون است که خلاقیت و اختراع و ابتکار در کارکرد تولیدات و محصولات جایگاهی بس مهمتر می یابد. به عنوان مثال شما هیچگاه از بهترین غذا و یا لباس مورد علاقه خود به شکل پیوسته و پشت سر هم استفاده نمیکنید و این بدلیل دوری از تکرار و روزمره شدن آنها میباشد. به همین ترتیب پاسخ به تنوعطلبی استفادهکننده یکی
ازعوامل مهم کار طراح در جهت رسیدن به طرح مطلوب است. همچنین با ارائه و تعریف روشها و سبکهای جدیدی از زندگی انسان (مثل آپارتمان نشینی، مسافرتهای هوایی طولانی مدت، عملیات نظامی، مسابقات اسکی سرعت که همگی الگوهایی جدید از زندگی انسان و زمینه بروز نیازهای
جدید میباشند) ضرورتها و نیازمندیهای جدیدی در خصوص ابزار و روشها بروز میکند که نیازمند نگرش و دید عمیق طراح برای ارائه روشها و راه حهایی راهگشا در قالب ابزار و کالا و تولیدات نوین میباشد. همواره در پروسه طراحی یک علت خارجی یا یک مخاطب غیر از خود طراح وجود دارد که نیاز طراحی را مطرح میکند. و اینکه طراح صرفاً به رفع نیاز مخاطب توجه و تامل داشته باشد اصلی از اصول اولیه طراحی صنعتی میباشد که مخاطب مداری نامیده میشود. طراح با توجه به علم و هنر طراحی، محصول، محیط و یا روشی را برای مخاطب خلق میکند که خواستههای تعریف شده او را در جهت حصول به هدف معینی (مثلاً کسب امنیت، آرامش، سهولت استفاده، قیمت ارزان، آرامش و یا حتی لذت) مهیا سازد. طراحان صنعتی آشتیدهندگان صنعت، هنر و اقتصاد هستند و در تمام کارخانجات و خطوط تولید دنیا در راس هرم مدیریت تولید کالا و محصولات قرار دارند.
ایجاد هویت واحد برای یک کالا یا یک گروه کالایی و یا حتی تمامی کالاهای تولیدی یک شرکت از دیگر وظایف طراح صنعتی است. بنابراین آنچه که شما به عنوان هویت کالاهای شرکتهایی همچون سونی، بی.ام.و، آدیداس، آرکوپال و یا نظایر آن میشناسید، نتیجه مستقیم خلاقیت، فعالیت، طراحی و تجزیه و تحلیل طراحان صنعتی این شرکتها میباشد.
طراحی محصول
طراحی محصول (PRODUCT DESIGN) یکی از گرایشهای مهندسی طراحی صنعتی بوده و عبارت است از روند طراحی یک محصول و کالا به قصد تولید صنعتی. روند طراحی محصول را میتوان (و بلکه لازم است تا) با بکارگیری کامپیوتر به عنوان ابزار طراحی، آنالیز، نقشه کشی، حجم سازی و مدل سازی و ارائه (PRESENTATION) روند آن را تسریع و تصحیح و بهینه سازی نمود.
برخی مراحل طراحی محصول عبارتند از :
۱ – تحقیقات و پژوهش های بازار
۲ – آنالیز نمونه های احتمالی موجود
۳ – مرحله تعیین هدف
۴ – مرحله ایده پردازی و خلاقیت
۵ – مرحله طراحی اولیه
۶ – مرحله تعدیل طراحی
۷ – مرحله طراحی نهایی
۸ – مرحله نمونه سازی کامپیوتری
۹ – مرحله تعدیل عملکردی
در روند کامپیوتری طراحی محصول میتوان هر کالایی را پیش از تولید درون کامپیوتر مشاهده و آنالیز نموده و از زوایای مختلف بررسی کرد. همچنین با استفاده از توان محاسباتی کامپیوتر میتوان محاسبات مختلف مراحل طراحی و تولید را با سرعت و سهولت و دقت راهبری نمود. تکنولوژی های موسوم به سی . ان . سی (CNC : COMPUTER NUMERIC CONTROL) امروزه این امکان را فراهم آورده تا فایل خروجی حاصل از طراحی قطعات صنعتی توسط نرم افزارهای نقشه کشی و طراحی فنی و مهندسی را مستقیما به ماشین ابزار سپرد و قطعه مورد نظر با دقت غیر قابل
رقابتی از دستگاه تحویل گرفت برآیند با بکارگیری روند علمی و خلاقانه طراحی صنعتی آمادگی دارد تا این دانش را برای تمامی واحدهای تولیدی ایرانی بکار گرفته و افقهای تازه ای از طراحی و تولید ایرانی را برای مخاطب ایرانی معرفی نماید.
انواع زمینه های کاربرد طراحی کامپیوتری محصول عبارتند از :
۱ – طراحی کامپیوتری لوازم خانگی
۲ – طراحی کامپیوتری مبلمان خانگی؛ اداری و تجاری
۳ – طراحی کامپیوتری لوازم صوتی و تصویری
۴ – طراحی کامپیوتری کامپیوتر و ماشینهای اداری
۵ – طراحی کامپیوتری اسباب بازی و لوازم ورزشی
۶ – طراحی کامپیوتری طلا؛ جواهر و ساعت
نمونه ای از طراحی و صنعت
با تشکر از توجه و لطف شما