در تعریف جامع، مدیریت را هماهنگی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدفهای سازمانی گفتهاند. میتوان گفت مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق اهداف معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیمگیری صورت میگیرد. بهبیاندیگر، منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی، هماهنگسازی کوششهای افراد و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدفهای سازمان است. در مؤسسات آموزشی این اهداف مربوط به امور آموزشوپرورش و پیشبرد یادگیری و وظیفه مدیریت آموزشی است
فراگرد مدیریت آموزشی چیست؟
تلقی مدیریت بهعنوان “فراگرد” یا “فرایند” نسبتاً تازگی دارد. مفهوم فراگرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و بهتوالی گامها یا عناصری که به هدف خاصی منجر میشود، اشاره میکند. زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیتها یا مهارتهای خاص خود، به فعالیتهای پیوسته و منظمی میپردازند تا به اهداف معین نائل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت بهعنوان فراگرد اجتماعی یاد کرد. فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیتها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقشی اساسی دارد.
مدیریت آموزشی چیست؟
مدیریت آموزشی به معنی عام، برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، هماهنگی، نظارت و ارزشیابی فرایند آموزش تعریف شده است. اما مدیریت به معنی خاص، به صورتهای زیر تعریف میشود:
الف) مدیریت آموزشی، راهنمایی، مددکاری و ایجاد محیط مناسب برای فعالیت آموزشی است.
ب) مدیریت آموزشی، فراگردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگهداشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی است که بهطور رسمی و غیر رسمی درون یک نظام واحد شکل و سازمان مییابند، تا اهداف و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند.
ج) مدیریت آموزشی، فرایند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهرهگیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است.
با توجه به آنچه گفته شد، مدیریت آموزشی غالباً به معنی خاص مورد نظر است. یعنی مدیریت آن بخشی از فعالیتهای سازمانهای آموزشی است که مستقیماً با امر آموزش، پرورش و یادگیری مرتبط است. ازجمله فعالیتهای مربوط به برنامههای آموزشی، مواد و محتوای دروس، روشها و وسایل آموزشی، مشاوره و راهنمایی تحصیلی، اقدامات آموزشی مکمل، امور معلمان و دانشآموزان و غیره را میتوان نام برد.
ضرورت مدیریت آموزشی:
امروز عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمانها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. ساخت نظام آموزشی هر کشوری دربرگیرندهٔ مجموعهای از نیازهای سازمانهای رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزشوپرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده دارند، نهتنها از نظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است، بلکه از نظر تأثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد، از اهمیت تعیینکنندهای برخوردار است. همچنین آموزشوپرورش، بهترین وسیله، برای ایجاد تغییر ارزشها و رفتارها به شمار رفته و باعث میشود که افراد، بهتناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمتهای اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و درنتیجه آسایش فردی مهیا شوند. ازاینرو، از آغاز قرن اخیر، هیچ کشوری بدون توسعه در مؤسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیلکرده و مجرب، مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است.
بنابراین، با افزایش تعداد دانشآموزان در سطوح مختلف آموزشی، تأسیس مدارس و مراکز آموزشی جدید، استخدام معلمان بیشتر و سرمایهگذاری بیشتر، ضرورت یافته است. از سوی دیگر، ضرورت در تصمیمگیری و سیاستگذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصتهای برابر آموزشی برای همگان، نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را بارزتر ساخته است.
اهداف مدیریت آموزشی:
هدف کلی آموزشوپرورش در هر جامعهای این است که هر فرد را طبق الگوی ارزشهای فرهنگی، سیاسی، دینی و اجتماعی خود تربیت کرده و انسانی متناسب تحویل جامعه دهد. اهداف آموزشوپرورش سه نقش مهم در مدیریت آموزشی ایفا میکنند. اولاً به فراگرد آموزشوپرورش جهت میدهند. ثانیاً انگیزهٔ حرکت و فعالیت را به وجود میآورند. ثالثاً ملاکهای کنترل و ارزشیابی فعالیتهای آموزشی را ایجاد مینمایند.
مدیریت آموزشی، باید قبل از هر چیز اهداف آموزشوپرورش را بهخوبی شناخته و آنها را مورد بررسی قرار دهد و بهکار بندد که برخی از آنها عبارتاند از:
1- کمک به افراد سازمان آموزشی برای رسیدن به اهداف آموزشوپرورش
2- راهنمایی اعضای سازمان برای تشخیص و درک بهتر هدفها
3- راهنمایی، همکاری، کمک، تقویت و حمایت از اعضای سازمان آموزشی
4- مشارکت افراد در تصمیمگیری و تبادلنظر آنها و ایجاد مسئولیتهای مشترک در سازمان آموزشی
5- ایجاد روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل بین مدیر و اعضای سازمان آموزشی
6- شناخت نیازها و حل مشکلات دانشآموزان بهمنظور دستیابی به اهداف آموزشی
7- توجه به تفاوتهای فردی و کمک به کشف و بروز استعدادهای دانشآموزان
8- کمک و یاری به بهبود و اصلاح فرآیند آموزشوپرورش
9- فراهم نمودن امکانات و زمینه مساعد برای بروز خلاقیت و ابتکار، بهمنظور رشد و بلوغ فکری اعضای سازمان
10- ایجاد هماهنگی بین منابع و فعالیتهای سازمان آموزش.
مهارتهای سهگانه مدیریت آموزشی
رابرت کاتز، مهارتهای مورد نیاز مدیران را بهصورت فنی، انسانی و ادراکی طبقهبندی کرده است. مهارت، به تواناییهای قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس میشود، اشاره میکند. منظور از مهارت، توانایی بهکار بردن مؤثر دانش و تجربهٔ شخصی است.
۱ -مهارت فنی
مهارت فنی یعنی دانایی و توانایی در انجام وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل میشود. مدیران، معمولاً این مهارتها را طی دورههای کارآموزی فرامیگیرند. این مهارتها نظیر دانش، روشهای برنامهریزی، بودجهبندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی و غیره هستند. ویژگی بارز این مهارت این است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت.
۲ -مهارت انسانی
منظور از مهارت انسانی دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار بهوسیلهٔ آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزههای کارکنان را دریابند و از محرکها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند. مهارت انسانی بهآسانی قابل حصول نیست و روشهای مشخصی ندارد اما امروزه روانشناسی اجتماعی و مردمشناسی، زمینه دستیابی به این مهارت را فراهم مینمایند.
۳ -مهارت ادراکی
مهارت ادراکی یعنی توانایی درک پیچیدگیهای کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیلدهنده کار و فعالیت سازمانی بهصورت یک کل واحد در سیستم. بهعبارتدیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در هر یک از بخشها، الزاماً بخشهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد. مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات و تحلیل مسائل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه طرحها و ارائه راهحلها بپردازند.
کارکردهای مدیریت آموزشی:
فراگرد مدیریت را غالباً به کارکردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه میکنند. منظور از کارکرد، فعالیتی مهم و اساسی است که در نیل به هدف، ضرورت دارد. هنری فایول، اولین کسی که وظایف مدیریت را تقسیم کرده، معتقد است وظایف اساسی مدیریت عبارتاند از:
* برنامهریزی: یعنی تعیین هدف، یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به هدف را امکانپذیر میسازد و همچنین پیشبینی کارهایی که باید در آینده انجام گیرد.
* سازماندهی: یعنی ترکیب و تخصیص افراد، منابع و امکانات میان افراد و واحدهای مختلف سازمان و همچنین هماهنگی بین آنها بهمنظور رسیدن به اهداف سازمان
* فرماندهی: یعنی هدایت و جهتدهی افراد در انجام دادن کارها
* هماهنگی: یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه امکانات و منابع مادی و انسانی و همچنین فعالیتها، که برای رسیدن به هدف سازمان ضرورت دارد.
* کنترل کردن: یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه برنامهها و عملیات انجام شده طبق مقررات و دستورات صورت میگیرند یا خیر
ویژگیهای مدیر آموزشی:
مدیر خوب، کسی است که با استفاده صحیح، منطقی و عقلایی از منابع مادی و انسانی، سازمان را برای رسیدن به هدف خود که برآورنده یکی از نیازهای جامعه است، رهبری و هدایت کند. پس مدیران آموزشوپرورش علاوه بر آگاهی کامل از علم مدیریت، اصول و تئوریهای آن باید شرایط و ویژگیهایی را دارا باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
* درزمینهٔ مدیریت، دارای مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی باشد.
* به کار خود بهعنوان مدیر آموزشی، نگرشی آگاهانه و علمی داشته باشد.
* کلیات روشها و فنون تدریس را بهخوبی بداند.
* از سلامت جسمانی، روانی و شخصیتی کامل برخوردار باشد.
* نظام آموزشی کشور خود را بهخوبی بشناسد و از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشد.
* از فلسفه، ارزشها، هدفها و مقاصد کلی آموزشی مطلع باشد.
* با اندیشهها و نظریههای مدیریت و رهبری آشنا باشد و به اقتضای محیط کار خود، آنها را بهکار بندد.
* بر مسئولیتها و وظایف چندبعدی آموزشی، ارشادی، فرهنگی و اجتماعی خود واقف باشد.
* سابقه آموزشی و معلمی حداقل پنج سال داشته باشد.
* درزمینهٔ علوم تربیتی و روانشناسی دانش کافی داشته و بتواند معلمان را راهنمایی نماید.
* روابط مناسبات متقابل میان مدرسه، خانواده و جامعه را درک کرده و در انجام وظایف محوله آنها را نادیده نگیرد.
اهمیت مدیریت آموزشی در پیشرفت و توسعه ملل توجه به مدیریت را در اولویت قرار داده است. امروزه در مقایسه با گذشته، ایفای نقش مدیریت، یا برحسب تعریف هماهنگ ساختن فعالیتها و امکانات سازمان در جهت حصول به اهداف سازمان به لحاظ وسعت ارتباط قلمرو و پیچیدگی اهداف و وظایف سازمان و نیز گسترش پیچیدگی افکار و انتظارات کارکنان و مهارتهای استفاده از تجهیزات بسیار دشوارتر شده است. بنابراین آموزش مدیران و آماده ساختن آنان برای ایفای نقش مدیریت ضروری است. مدیریت آموزشی در مقایسه با سایر مدیریتها به لحاظ تأثیری که جریان و گردش فعالیتهای آموزشی و پرورشی بر کیفیت فارغالتحصیلانی دارد که وارد دورههای مدیریت آموزشی میشوند از اهمیت بیشتری برخوردار است. توجّه به مدیریت آموزشی دربردارندهٔ دو نتیجه آنی و آتی است از نتایج آتی توجّه به مدیریت آموزشی تأثیر بسزایی است که مدیران آموزشی میتوانند در رشد ذهن، شناخت، درک و فهم مدیران دیگری چون مدیران مالی و صنعتی داشته باشند.
ضرورت و اهمیت مدیریت آموزشی:
اکنون، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نمادها و سازمانها تا حد زیادی به کارایی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. با توجه به ضرورت و اهمیت مدیریت سبب پیدایش گرایشها و انواع مختلف مدیریت شده است. اگرچه مدیریتهای مختلف در اصول یکسان هستند، ولی از جنبههای فنی و عملی باهم تفاوتهای زیادی دارند. با آنکه همه مدیریتها بهنوبه و در جای خود مهم و پرارزش هستند، اگر مدیریت آموزشی را با انواع دیگر مدیریت مورد مقایسه قرار دهیم متوجه میشویم که هیچیک از آنها بهاندازه مدیریت آموزشی حائز اهمیت نیست.
ترقی هر جامعهای درگرو نوع و چگونگی انجام وظایفی است که در مدارس انجام میگیرد. اثر مدیریت بهعنوان رهبر آموزشی در مدارس را نمیتوان نادیده گرفت. اگر، بهعنوان مثال دبستانی ۵۰۰ دانشآموز داشته باشد و مدیر آن مرکز باید کارهای زیر را انجام دهد:
ایجاد انگیزه در معلمین و شاگردان
ایجاد روحیه لازم برای ادامه همکاری در امر تعلیم و تربیت
ایجاد نظم در مدرسه
رعایت حقوق و آزادی افراد
جلب نظر و همکاری اولیاء
بکار گیری روشهای درست تصمیمگیری، برنامهریزی، تشویق و تنبیه، نظارت و کنترل، ارزشیابی و پاداش و غیره
شاید بتوانیم با اطمینان پیشبینی کنیم که تقریباً عده زیادی از این افراد در آینده جذب شغلها و سازمانها رویهمرفته مهم و مؤثر خواهند داشت، مقدور نیست.
مدیریت آموزشی نقش حیاتی و حساس در پیش برد اهداف تعلیم و تربیت دارد. آن گونه که پسازاین خواهیم دید، مدیر باید دارای ویژگیها، تواناییها، و مهارتهای خاصی باشد تا بتواند با کمال اطمینان، کودکان، نوجوانان، جوانان را به دست او سپرد. او باید همه عوامل لازم و مؤثر در تربیت و اداره آموزشگاه را بشناسد و از همه مهمتر بداند که چگونه باید با آنها و روی آنها کار کند. دانش آگاهی و مهارتهای مدیر باید قبل از پرداختن به مدیریت در حدَی باشد که نیاز به آزمایش و خطاهای مکرر نباشد.
در بسیاری از شغلها، آزمایش و خطا برای یادگیری و تجربه کردن مسائل همراه با خطا و خطرات و زیانهای غیرقابلجبران نیست. آما، در تعلیم و تربیت و مدیریت آموزشی، هر آزمایش و خطایی همراه با زیانهای بزرگی خواهد بود که خیلی از آنها جبرانناپذیر است. مدیر واجد شرایط مانند مکانیسین و یا طبیبی است که با مشاهده علائم خرابی یا بیماری پی به علت آن میبرد و فوراً برای تعمیر و یا بهبود آن دست به عمل میزند. همانطور که یک طبیب کاردان دچار سردرگمی و دستپاچگی نمیشود و با علم و اطمینان دست به عمل میزند. مدیر آموزشی نیز با آگاهی و اعتمادبهنفس، افراد و سازمان را به سمت اهداف مورد نظر هدایت میکند.