روان شناسی تربیتی یکی از مهمرین رشته های است که به بحث و بررسی پیشرف های درسی و نارسائی های تحصیلی یاد گیرندگان می پردازد به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخث ای از علم روان شناسی است هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در بر خورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دیدکلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی، شناختی، روانی، اخلاقی و اجتماعی یا به طور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجار های مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد های آنهاست. به این ترتیب معنی کلی تری می یابد و از آنجا که نظام تربیتی نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بد و تاسیس عمده زمینه های تربیتی را شامل میشد، اما با رشد سایر حوزه های روان شناسی حیطه عمل آن محدود تر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که “ویلهلم وونت” (willhelm wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه رایپزیک تاسیس نمود همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی تفاوت فردی هوش انگیزش یاد آوری و فراموشی ارزشیابی تحصیلی شیوه های یادگیری و هر نوع پژوهشی که باآموزش و پرورش ارتباط داشته است انجام گرفتند ستون اصلی روانشناسی تربیتی را تشکیل می دهند نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله ترندایک (thorndike, E.L) در سال 1913 انتشار یافت به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و فانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روش های علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
تعریف روانشناسی تربیتی:
روانشناسی تربیتی عبارت از بر رسی اصول و قواعد روانشناسی و تطبیق آنها در جریان های تربیتی است یکی از اموری که در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد احتیاجات اساسی جسمی و روانی افراد است از جمله احتیاجات اساسی چنانچه خواهیم دید احتیاج به ارتباط وتعلق به گروه می باشد.
افراد در دوره های مختلف زندگی برای حفظ موقعیت اجتماعی خویش نیاز به گروه دارد تعلق به گروه چه در فامیل هم سنها چه میان همکاران و چه در میان دوستان در حفظ حیثیت اجتماعی افراد کاملا موثر است معلم با توجه به این امر باید مرافبت نماید که وضع اجتماعی هر یک از اطفال در صنف و مکتب مشخص باشد به مجرد اینکه مشاهه کرد طفل تنها بسر می برد یا از گروه طرد شده است باید به بر رسی علل آن بپردازد و برای سازش دادن آن طفل به وضع دیگران افدام کند در مورد آموزش نیز اصولی از قبیل اصل آمادگی اصل فعالیت و مانند آنها مورد توجه روانشناسان است معلم باید ابتدا این اصول را فراگیرد و بعد آنها را در موقعیت های مختلف آموزش چه در صنف و چه در خارج از صنف به کار بندد.
موضوع روانشناسی تربیتی:
چون هدف از روانشناسی تربیتی فهم درست تعلیم و تربیت است لذا موضوع این علم را سه عنصر عمده تعلیم و تربیت تشکیل می دهد که عبارت اند از:
1- یادگیرنده یا شاگرد
2- محیط یادگیری
3- عملیه یادگیری یا آموزش
یادگیرنده: در حقیقت یادگیرنده است که اساس روانشناسی تربیتی قرار می گیرد بدون یادگیررنده نه معلمی در کار است و نه روانشناسی تربیتی مقصد از یادگیرنده همان موجودی است که پیام طفل یا جوان موضوع بحث ما را تشکیل می دهند و هدف تعلیم و تربیه جز این نیست که همین موجود به حد اعلای انکشاف خود برسد یعنی اینکه نیرومن و سالم بار آید پس روانشناسی تربیتی در اصل امکانات رشد همه جانبه یادگیرنده و مطالعه و بررسی می نماید معلم در پرتو اساسات روانشناسی تربیتی می تواند شاگردانش را چنانچه لازم است هدایت و رهنمایی نماید. که از لحظ جسمی، فکری، اخلاقی، اجتماعی و غیره چنانکه لازم است به حد اعلای انکشاف همه جانبه خود برسد.
محیط یادگیری: عملیه یادگیری وقتی تحقق می یابد که یادگیرنده و محیط یادگیری فراهم باشد محیط یادگیری شامل همه اشیاء و حالاتی است که یادگیرنده را در عملیه یادگیری کمک می کند فقر و غنای محیط یادگیری مستقیما بر عملیه یادگیری اثر می گذارد مثلاً مواد درسی وسایل آموزشی شرایط داخلی صنف شرایظ محیط مکتب آ و هواو همچنین معلم دانش معلم شخصیت وی مهارت مسلکی و پیش آمد وی با شاگردان و طرزالعمل تربیتی وی همه چیز هایی اند که چگونه که چگونگی کیفی آموزش و مداج شد یادگینده را تعیین می کند و نا این روانشناسی تربیتی تمام این موثرات را تحت عنوان محیط آموزش مطالعه می کند و معلم در پر اساسات روانشناسی تربیتی هتر می تواند شاگردانش را رهنمایی و هدایت نماید تا زمینه رشد همه جانه شان فراهم گردد.
عملیه یادگیری: در پرتو تحقیقات روانشناسی انسان ه موفقیتهای زیادی دست یافته که این موفقیتها زمینه های خوبی برای تعلیم و تربیت محسوب می شود و روانشناسی تربیتی اصول و اساساتی را که روانشناسی عمومی به میان آورده است در جهت رشد و انکشاف استعداد ها و سلوک و شخصیت یاگیرنده به کار می برد بر معلم است که این اصول و اساسات را چنانچه روانشناسی تربیتی مورد بر رسی قرار می دهد به نفع یادگیرنده در جهت انکشاف کیفیت محیط آموزش مورد استفاده قرار دهد.
استفاده از وانشناسی در امر تعلیم:
برای معلمی که آشنا به اصول روانشناسی اشد خیلی آسان است که په درجه استعداد و توانائی های شاگردان پی پرده مطاپق ذوق و فهم آنها درس را تعدیم کند و علاوه بر آن که در طول مدت درس مواظبت نظم صنف و دقت شاگردان است و پس از اتمام درس نیز از قیاقه آنها کافی یا ناکافی بودن توضیحاتی که داده است دریابد. به عبارت دیگر به یک نگاه به چهره ای شاگردان درک نماید که کدام یک از شاگردان درس را فهمیده و کدام یک نفهمیده است گذشته از این معلم می تواند از وسایل سمعی و بصری استفاده کند یعنی بعضی قسمت های درس را به طور زبانی بیان کند وبرخی را به وسیله نوشتن ه شاگردان بفهماند.
استفاده از روانشناسی در امر پرورش:
اطفالی هستند که ظاهراً خیلی ی ادب و بد رفتار اند و توجه معلمان در آنان اثر نداشته و خودسر شناخته می شوند. عضی معلمان په علت اینکه اطفال تحت تربیتشان قابل اصلاح نمی باشند آنها را به حال خود او می گذارند ولی معلمی که از قوانین روانشناسی آگاه است کوشش می کند په علل کسالت و کج خلقی طفل پی برده و با دقت او را تحت نظر بگیرد تا بتواند راه درمان و کسالت روحی او را پیدا نماید. ممکن است طفل روحاً خسته باشد، شاید از طرف معلم یا رفقای مکتبی یا پدر و مادرش آزرده گیهایی داشته میداند چه طور او را تشویق و به کار اندازد نست ه اطفال حساس نباید بی مورد کوچکترین خشونتی را روا داشت زیرا یک اخطار برای مدت زیادی آنها را آزرده و در نتیجه خسته و بی حوصله می سازد بالعکس با مختصر مهربانی می توان کج خلق ترین اطفال را به اطاعت واداشت.
روانشناسي اسلامي چيست ؟
علمي است با قدرت كاربرد سازي دستورات رفتاري اسلام (فقه ) و دستورات معرفتي اسلام (عرفان) و دستورات اخلاقي اسلام (صفات) بطوريكه انسان شدن، انسان بودن وانسان ماندن براي همه بشريت آسان و كاربردي و راهبردي شود
تئوري جديدي است با قابليت اسلام را بعنوان يك ايدئولوژي نوين از نگاه تخصص روانشناسي بررسي كردن وايده هايش را بكار بردن.
يعني عملي ساختن كلام نقلي و كلام عقلي اسلام بصورت روزمره و مفيد با روشهاي كاربردي روانشناسي روز
و يعني تبديل واژگان آسماني قرآن به معرفت ، رفتار و اخلاق انساني قابل اندازه گيري و از طريق تستهاي روانشناسي
يعني به الفعل درآوردن غنايم تربيتي ائمه اطهار در جوامع مدرن بشر امروز و فردا.
يعني الهام گيري از اصول و فروع دين اسلام و بكارگيري آنها در ادبيات تعليم و تربيت انساني و ادغام در اصول روانشناسي مدرن
يعني همساز كردن دستورات انسان ساز اسلام با روشها و تكنيكهاي مدرن روانشناسي و بلعكس هماهنگ نمودن اصول روانشناسي با ابعاد معرفتي ، رفتاري واخلاقي اسلامي
يعني به چالش كشيدن روانشناسي مدرن امروز در پاسخگويي به نيازهاي معنوي بشر امروز و فردا
يعني بازسازي هويت و شخصيت انسان امروز و فردا با تغيير و اصلاح ابعاد معرفتي ، رفتاري و اخلاقي او
يعني توليد علمي نوين در فرهنگ تربيتي انسان امروز و پرورش متخصصين روانشناسي اسلامي بعنوان برترين و آخرين رسالت تربيتي الهي كه مجهز به ابزار كاربردي علم رواشناسي روز ميباشد.
روانشناس اسلامي كيست؟
متخصص در بكارگيري علم روانشناسي و دين اسلام براي تربيت انساني كامل براي عصر جديد
كسي است كه مدرك ليسانس وبالاتر روانشناسي مدرن را دارا باشد و از اصول آن براي كاربردي كردن ارزشهاي معرفتي ، رفتاري واخلاقي اسلام طبق الگو و غالب راهبردي (چيست؟ كيست؟ و…) استفاده كند.
كسي است كه به درجه عالمي يا روحاني معمم و بالاتر حوزه اسلامي رسيده باشد واز اصول آن براي معنوي سازي اصول روانشناسي مدرن و كاربردي كردن معارف و فقه و صفات اسلامي استفاده نمايد.
روانشناسي است كه تحصيلات دانشگاهي ليسانس و بالاتر در هر رشته اي داشته و داراي مرام اسلامي و مجهز به علم، اخلاق و رفتار اسلامي باشد و بخواهد در تعليم و تربيت انسانها نقش داشته باشد.
كسي است كه داراي نگرش واقع بينانه و آرمان گرايه براي رشد و تعالي انسانها باشد وبراي رفع نيازهاي تربيتي انسان ، استفاده از قرآن، روايات واحاديث پيامبر و ائمه اطهار بهره مند گردد.
كسي است كه توانمندي او در تصحيح و تربيت اسلامي و روانشناختي در حوزه معرفت ، رفتار و اخلاق به اثبات اساتيد فنون تعليم و تربيت اسلامي و روانشناسي رسيده باشد.
كسي است كه داوطلب فعاليت در توليد علم روانشناسي اسلامي باشد واز اصول راهبردي اين علم جهت كاربردي سازي فقه عرفان واخلاق اسلامي تبعيت كند.
كسي است كه تجربه، علم وعمل مشاوره اي و تربيتي در حوزه آموزش و پرورش داشته باشند . و روانشناسي اسلامي را بعنوان علم و يا تئوري موثر پذيرفته باشد.
كسي است كه بتواند با تبعيت از الگو و غالب كاربردي و راهبردي روانشناسي اسلامي به تحقيق و گزارش كتبي يافته هايش بپردازد.
كسي است كه داوطلب تحقيق در تعدادي از واژگان اسلامي براي كاربردي كردن آن ها باشد و با رعايت غالب كاربردي روانشناسي اسلامي توانايي جستجو در منابع معتبر مكتوب و الكترونيك را داشته باشد.
كسي است كه تمايل به وقت گذاري و جمع آوري اطلاعات اسلامي و روانشناسي را داشته باشد و بتواند اطلاعاتش را در غالب توليد علم روانشناسي اسلامي ارائه كند.
كسي است كه قادر ، عالم، مايل و حاضر باشد پژوهش گري در اصول فقه اسلامي ، عرفان اسلامي و صفات فضيله و رذيله باشد و در غالب توليد علم روانشناسي اسلامي مطالب را كاربردي نموده مكتوب وارائه نمايد.
موانع روانشناسي اسلامي کدامند؟
· نو بودن اين علم و عدم شناخت نخبگان و فرهيختگان نسبت به اهميت و ضرورت اين علم
· عدم اعتماد بنفس علما ودانشمندان اسلامي و روانشناسان در توليد علمي جديد و كاربردي بنام روانشناسي اسلامي
· ناتواني علماي ديني و اسلامي در شناخت و وقوف به علم روز روانشناسي
· عدم حضور علماي ديني در كلاسهاي روانشناسي و دانشجويان روانشناسي در حوزه هاي علميه علماء اسلامي
· عدم وجود دانشگاه و دانشكده علوم روانشناسي اسلامي در كشورهاي اسلامي و فقدان اساتيد اين علم نوين
· وجود ديدگاه نمي توانيم و نمي شود در بين دانشگاهيان و حوزوي ها در شروع ،· ادامه و پايان كار توليد علمي نوين بنام روانشناسي اسلامي
· فقدان علاقه وانگيزه به تعاليم اسلامي و تربيت موثر انساني در بين صاحب نظران و صاحب قلمان جهان امروز
· نبودن يك سيستم يا كميته يا ستاد يا فرهنگستان يا متولي براي توليد و غربال صحيح علوم اسلامي و رواشناسي در غالب كاربردي سازي علم روانشناسي اسلامي
· فقدان حضور فعالان و نخبگان و علم اسلام و روانشناسي در صحنه توليد علم و فن آوري تربيتي
· ضعف و ناتواني مدرسين و مشاورين و مديران تعليم و تربيت در خلاقيت و نوآوري جهت اقدام به توليد و نشر علمي نوين همچون روانشناسي اسلامي
· عادتها و باورهاي غلط و سنتي قبلي در اذهان و رفتارهاي مدرسين و مشاورين تعليم و تربيت نسبت به پيدايش و توليد علوم جديد همچون روانشناسي اسلامي
· وسعت فراگير تبليغات غير اسلامي غرب و شرق در اسلام زدايي جهان و ناتواني علوم روز و حس ناباوري علماي اسلامي در توليد و نشر فن آوري جديد براي تعليم و تربيت نيروي انساني.
· عدم وجود ارگانهاي دولتي و خصوصي براي حمايت هاي اداري و مالي براي متوليان توليد علم و فن آوري جديد مخصوصا رواشناسي اسلامي
· عدم تبعيت اساتيد اسلامي از يك چهار چوب راهبردي پويا در ارائه مطالب تربيت اسلامي.
· فقدان وجود تعامل بين علماي اسلامي و روانشناسي در تشكيل مجامع ادغام روانشناسي واسلام در كاربردي سازي هر دو علم و توليد علم جديد بنام روانشناسي اسلامي
· مشغول بودن علماي اسلامي و روانشناسي به تامين معاش و مصرفي شدن آنها در استفاده از علوم جديد و قديم
· پركردن اوقات فراغت جوانان با رسانه هاي جمعي و عدم برنامه ريزي صحيح براي استفاده بهينه از وقت و توانمنديهاي نخبگان جوان در توليد علم و فن آوري نوين مثل روانشناسي اسلامي
· فقدان خودباوري و نگاه علمي به توليد علم و فن آوري جديد در بين علماي اسلامي و روانشناسان مسلمان
· عدم وجود سازمان و تشكيلات اداري منظم و مدون براي برنامه ريزي اجرا و ارزشيابي فعاليتهاي توليد علم و فن آوري مخصوصا روانشناسي اسلامي
· اطلاع رساني كم يا ضعيف از فعاليتهاي علمي و توليد علم جديد روانشناسي اسلامي از طريق رسانه هاي جمعي و پرهزينه بودن همه انواع تبليغات و درج آگهي مخصوصا در كارهاي علمي و تخصصي كه اجازه تبليغات هم ندارند.
· فقدان حمايت كافي سازمانهاي دولتي و خصوصي از نخبگان علم آفريني و كارآفريني مخصوصا حمايت هاي مالي و مديريتي
راهكارهاي توليد و انتشار روانشناسي اسلامي بصورت راهبردي و كاربردي قدم به قدم
قدم اول- آشنا شدن با روانشناسي اسلامي و پذيرش آن بعنوان راهي جديد در تعليم و تربيت انساني نوين
قدم دوم: انتخاب يكي از واژگان اسلامي و بكارگيري آن با استفاده از اصول روانشناسي مدرن در زندگي روزمره شخصي
قدم سوم : ليست نويسي پاسخهاي كاربردي متعدد به هر يك از سئوالات زير
۱- ……….. چيست؟ ۲- ………… كيست؟ ۳- موانع كدامند ۴- ………..ر اهكارها كدامند؟
۵- بكارگيري مكرر راهكارها تا نهادينه شدن واژه منتخب در زندگي خود و ديگر مخاطبان.
قدم چهارم: باور پيدا كردن نسبت به كاربردي و مفيد بودن روانشناسي اسلامي با تجربه هاي موفق مكرر از طريق قدم سوم
قدم پنجم: اطلاع رساني از كاربردي بودن اين علم جديد به ديگر دوستان ، فاميل همكاران و مخصوصات علما و نخبگان اسلامي و روانشناسي
قدم ششم : تماس و ارتباط با ديگر فعالان در زمينه توليد علم روانشناسي اسلامي و مشاركت در هماهنگ كردن فعاليتها
قدم هفتم : پيدا كردن منابع معتبر مثل قرآن ، كتب روايات و احاديث پيامبر وائمه اطهار (ع) وعلماء و دانشمندان اسلامي و روانشناسي واستفاده از اين منابع در جهت ليست نويسي پاسخها در غالب ۱- چيست ؟ -۲ كيست ۳- موانع كدامند ؟ ۴- راهكار كدام اند
قدم هشتم : مرتب و منظم كردن پاسخها در غالب راهبردي (چيست ؟ كيست ، موانع ، راهكارها …) و تايپ كردن مفيدترين و كاربردي ترين آنها
قدم نهم: كپي و زيراكس كردن چند نسخه از اين پاسخهاي غربال و مكتوب شده وارائه براي نظرنهايي به كميته يا متوليان توليد علم روانشناسي اسلامي
قدم دهم : پي گيري تا نهايي شدن اين مكتوبات توسط كميته يا متوليان توليد علم روانشناسي اسلامي .
واژه روانشناسی، ترجمه psychology است. این كلمه مشتق از دو كلمه یونانی و به معنای علم روح یا علم نفس است. روانشناسی یكی از اركان مهم تعلیم و تربیت است كه به مطالعه علمی رفتار و فرایندهای ذهنی میپردازد و روانشناسی تربیتی امروزه به عنوان تعلیم و تربیت تجربی و یا شاخهای از روانشناسی كاربردی شناخته شده است.
روانشناسی تربیتی، هنر یا علم!؟
از آنجا كه روانشناسی تربیتی به آموزش و یادگیری در موقعیت تعلیم و تربیت اختصاص یافته است و علم و تمرین در آن نقش مهمی دارد، دانش مربوط به حوزههای علمی این رشته از نظریه و پژوهش ناشی از كار روانشناسان تربیتی و همچنین تجارب علمی معلمان استخراج شده است و بحثهای جدی در رابطه با این موضوع كه تا چه میزان آموزش بر پایه علم استوار است، در برابر این موضوع كه چه حد بر اساس هنر است، مطرح میگردد.
به عنوان یك علم، هدف روانشناسی تربیتی فراهم آوردن دانشهای پژوهشی است كه شما بتوانید به صورت مؤثر از آنها در كلاس استفاده نمایید. اما دانش ناشی از علم به تنهایی نمیتواند تمام موفقیتهایی را كه در تدریس با آن مواجه هستید را تضمین نماید و این جایی است كه تدریس، یك هنر در نظر گرفته میشود.
الف. ویلیام جیمز
بعد از تدوین اولین درسنامه روانشناسی با عنوان “اصول روانشناسی” به ارائه چندین سخنرانی با موضوع گفتگو با معلمان پرداخت. جیمز، خاطرنشان ساخت كه روانشناسی آزمایشگاهی اغلب نمیتواند به ما بگوید كه چگونه بهطور اثربخش به كودكان آموزش دهیم. او بر اهمیت مشاهده تدریس و یادگیری در كلاسها به منظور بهبود آموزش تأكید داشت. یكی از توصیههای وی این بود كه معلمان برای كمك به رشد ذهنی كودكان باید درس را از نقطهای شروع كنند كه كمی فراتر از سطح دانش و فهم كودك باشد.
ب. جان دیویی
دومین پیشگام در شكلگیری روانشناسی تربیتی، جان دیویی است كه نقش بسزایی در كاربرد علمی روانشناسی داشت. دیویی، اولین آزمایشگاه روانشناسی تربیتی را در سال 1894 در دانشگاه شیكاكو در ایالات متحده امریكا راهاندازی كرد. نخستین ایده او این بود كه به كودك به عنوان یادگیرندهای فعال بنگریم، قبل از دیویی، اعتقاد بر این بود كه كودكان باید ساكت در صندلیهای خود بنشینند و منفعلانه و طوطیوار مطالب را یاد بگیرند. در حالی كه او معتقد بود كه كودكان از طریق عمل كردن به بهترین شكل یاد میگیرند.
ما مدیون این ایده او هستیم كه در آموزش باید كودك را به صورت كلی در نظر گرفت و بر انطباق او با محیط تأكید كرد. او اعتقاد داشت كه كودكان را نباید تنها با موضوعهای تحصیلی مورد آموزش قرار داد بلكه باید آنها یاد بگیرند كه چگونه فكر كنند و با دنیای بیرون از مدرسه انطباق یابند. بهویژه وی فكر میكرد كه كودكان باید یاد بگیرند كه چگونه مسائل را حل كنند.
دیویی، این ایده آزادمنشانه را زمانی مطرح كرد كه كیفیت آموزش تنها برای عده كمی از كودكان، بهویژه پسران خانوادههای مرفه، مطرح بود. وی یكی از روانشناسان و مربیان بانفوذ بود كه بر آموزش مناسب برای همه كودكان گروههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و قومی اصرار داشت.
پ. ادوارد ثرندای
سومین پیشگام این عرصه از علم كه میتوان او را آغازگر تأكید بر سنجش و اندازهگیری و ارتقای شالوده علمی یادگیرندگان دانست. ثرندایك، عنوان كرد كه یكی از مهمترین تكالیف مدرسه، پرورش مهارتهای استدلال كردن در كودكان است. او مطالعه علمی آموزش و یادگیری را بنیان نهاد. بهویژه این باور را تقویت كرد كه روانشناسی تربیتی باید بنیان علمی داشته و به شدت بر اندازهگیری مبتنی باشد.
روش او برای مطالعه یادگیری، هدایتكننده روانشناسی تربیتی در طول نیمه اول قرن بیستم بود. در روانشناسی امریكایی، رویكرد بی.اف.اسكینر كه بر اساس باورهای ثرندایك بنا نهاده شده بود، تأثیر شگرفی بر روانشناسی تربیتی در دهههای میانی قرن بیستم گذاشت. دیدگاه رفتاری او، دربرگیرنده تلاشهای وی برای تعیین دقیق بهترین شرایط یادگیری بود.
روانشناسی پرورشی یا تربیتی، یكی از درسهای باسابقه دانشگاههای ایران است. پیشینه تألیف كتاب درسی برای این درس در سطح دانشگاه به سال 1317 باز میگردد و نخستین مؤلف و بانی تدوین كتاب برای درس روانشناسی پرورشی در سطح دانشگاه، دكتر علیاكبر سیاسی استاد سابق دانشگاه تهران است.
اهداف روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی، بیشتر حاصل جمع دو علم روانشناسی و تربیت است. شناختی كه از روانشناسی به دست میآید در فعالیتهای كلاس درس و مدرسه مورد استفاده قرار میگیرد. این علم، یك علم پیچیده است و در دین، فلسفه و روانشناسی محض كه شامل مطالعات آزمایشگاهی روی حیوانات است، ریشه دارد. از آنچه ذكر شد، میتوان هدفهای ویژه روانشناسی تربیتی را به اختصار اینگونه بیان نمود:
الف. فراهم کردن اطلاعات و شناختهای عملی یا كاربردی
بینش در معنای کامل اصول روانشناسی تربیتی(شناخت، آگاهی و فهمیدن)، نه برای حفظ کردن یا بهخاطرسپردن، بلکه به عنوان ابزاری که در آموزش و پرورش موثر، مورد استفاده قرار میگیرد. شناخت جنبههای مختلف رشد و تكامل و اثرهای محیطی آن. آشنایی با مفاهیم فنی برای كسب توانایی شناخت ادبیات شغلی، به منظور برقراری ارتباط با همكاران و درك بهتر مسائل حرفهای در معلمی.
ب. مهارتها و توانشها
مهارت در انتخاب، ساختن و كاربرد وسایل و فنون خاص ارزشیابی درسی و رشدی محصلان. توانایی هماهنگ ساختن كوششهای مدرسه با اصول رشد و تكامل محصلان. توانایی برانگیختن محصلان به حداكثر تلاش در رسیدن به هدفهای مطلوب.
پ. ایجاد گرایشها، رغبتها و درك(ارجگذاری)
شناخت محصل به عنوان یك ارگانیزم در حال رشد و تكامل، شناختن و درك ارزش و مقام او و اعتقاد نامحدود به اینكه محصل میتواند، رشد كند. یك ذهن باز و انتقادی نسبت به روششناسی و درك نقش تحقیق در اصلاح آموزش و پرورش. رغبت فزاینده در روانشناسی یادگیرنده و كاربرد آن در كلاس. هدف غایی روانشناسی تربیتی عبارت است از، توانا ساختن معلم در كاربرد مفاهیم و اصول روانشناختی در اصلاح عمل آموزش و پرورش.
محتوای روانشناسی تربیتی
دانش روانشناسی تربیتی، دارای اهمیت اساسی در حل مسائل تدریس و تربیت است. این علم یك رشته علمی مشخصی است كه دارای نظریههای مخصوص به خود، روشهای پژوهش، مسائل و فنون خاص خویش است. این علم دارای پنج وظیفه اساسی است كه عبارتند از: انتخاب هدفهای تدریس و تربیت، شناخت ویژگیهای شاگرد، شناختن و بهكار بردن نظریههای مربوط به فرایند یادگیری و رشد، انتخاب و بهكارگیری روشهای تدریس و تربیت و ارزشیابی یادگیری و رشد شاگردان.
كاربرد روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی میتواند در شناخت تفاوتهای موجود میان یادگیرندهها به یاری ما بشتابد. از آنجا كه هر یادگیرنده، شخصی منحصر به فرد و یگانه است، آگاهی داشتن از تفاوتهای فردی یادگیرندگان برای آموزش اثربخش و كارآمد ضروری است. روانشناسی تربیتی در شناخت و درك فرایندهای یادگیری و ماهیت دانشها و مهارتهایی كه انتظار داریم یادگیرندگان كسب كنند، به ما كمك میكند. روانشناسی تربیتی میتواند در بخش آموختههای یادگیرندگان و روشهای تهیه ابزارهای سنجش كارآمد به ما كمك كند.
پژوهش در روانشناسی تربیتی
پژوهش در این رشته علمی روی فرایندهایی كه اطلاعات، مهارتها، ارزشها و نگرشها به وسیله آنها بین آموزگاران و دانشآموزان در كلاس انتقال مییابند و بر كاربردهای اصول روانشناسی در كاربستهای آموزشی تأكید دارد. این پژوهشها، به خط مشیهای آموزشی، برنامههای توسعه حرفهای و مواد آموزشی شكل میدهد.
تحقیق علمی، عینی، منظم و آزمونپذیر است. این ویژگیها احتمال اینكه تحقیق براساس باورها، عقاید و احساسات شخصی مبتنی باشد را كاهش میدهد. روش علمی، شامل مراحلی از قبیل مفهومسازی مساله، جمعآوری دادهها، استخراج نتایج و بازبینی پژوهش و نظریه میباشد.
روشهای پژوهش در روانشناسی پرورشی شامل دو دسته پژوهشهای كمی و كیفی میباشند. عمدهترین روشهای پژوهش كمی، روش همبستگی و روش آزمایشی هستند. از آنجا به این دو روش كمی میگویند كه در آنها به متغیرهای مورد مطالعه ارزش عددی داده میشود تا از لحاظ آماری تحلیلپذیر شوند، فلسفه زیربنای روشهای پژوهش كمی، اثباتگرایی است.
اما عمدهترین روشهای پژوهش كیفی از این قرارند: موردپژوهشی، بررسی میدانی، قومنگاری(مردمشناسی) و زمینهیابی. در پژوهشهای كیفی معمولا از فنون مشاهده، مصاحبه و بررسی خاطرات استفاده میگردد. اطلاعات بهدست آمده با این روشها، عمدتا جنبه كلامی دارند نه عددی. همچنین در این روشها، به جای تأكید بر نتایج یا فرآوردههای یك فعالیت، بیشتر فرآیندهای آن فعالیت مورد مطالعه قرار میگیرد، فلسفه زیربنای روشهای پژوهش كیفی، پساثباتگرایی است.
مراحل انجام پژوهش در روانشناسی پرورشی شامل طرح سؤال، بیان فرضیه، جمعآوری دادهها و تحلیل دادهها و وضع قوانین و نظریههاست. بنابراین هدف نهایی علم، كشف و وضع قوانین و نظریههای علمی است.
پس بهطور خلاصه میتوان موضوعات پایهها یا اركان اصلی روانشناسی تربیتی را در هفت محور زیر مورد توجه قرار داد:
- قوانین و عوامل مؤثر در فرایند یادگیری
- ویژگیهای یادگیرنده یا تربیتشونده
- موضوع یادگیری یا پیام متنی
- موقعیت یادگیری یا شرایط انتقال پیام
- روشهای تعلیم و تربیت
- ویژگیهای مربی
- ارزیابی و ارزشسنجی.
نویسنده: م. لطیفیان