اصول مشاوره
مقدمه
مشکلات امروزی بشر بسیار پیچیده تر از گذشته است و حلّ آنها نیازمند تخصص، تجربه و آگاهی می باشد. برای دستیابی به نتیجه مناسب در فعالیتهای فردی، اجتماعی، آموزشی، اقتصادی، سیاسی و…. نیازمند مشورت با افراد آگاه، متعهد و دلسوز هستیم. برای رسیدن به این هدف، ناگزیر از رعایت اصول اخلاقی و انجام فضایل مخصوص این امور و ترک رذایل آن به جهت دوری از مفاسد احتمالی مشاوره نادرست هستیم. گرچه وجدان اخلاقی سالم در انسان این امور را می شناسد، اما دستورات دینی کاشف از آن بوده برای رشد و سعادت دنیوی و اخروی انسانها آنها را در قالب «مقررات و اصول اخلاقی» به پیروان حقیقت معرفی می کند.
۱ـ مفهوم شناسی
الف) مفهوم اصل یا اصول اخلاقی
اصول در اینجا به قواعد کلی ای اطلاق می شود که اگر در مشاوره رعایت نشود مشاوره به هدف خود نمی رسد. البته باید گفت اصول، رهنمودهایی کلی برای سازماندهی برنامه هاست که از ارزشها و تجارب حرفه سرچشمه می گیرد.[۱]
اصول اخلاقی، به آن دسته از قواعد کلی در اخلاق گویند که مبنای رسیدن به هدف اخلاقی است.
ب) مفهوم مشاوره
تعاریف متعددی برای مشاوره از دیدگاه دانشمندان ارائه شده از جمله:
به رابطه حرفه ای میان یک مشاور و مُراجع «مشاوره» گفته می شود. این رابطه معمولاً میان دو نفر است (اگر چه در بعضی مواقع مشاوره با بیش از دو نفر صورت می گیرد). این رابطه برای کمک کردن به مراجعان جهت درک و روشن کردن نظرات آنها در مورد زندگی خود و یاد دادن راه رسیدن به اهداف انتخاب شده فردی از طریق انتخاب راههای سنجیده با هدف حل مشکلات هیجانی برگزار می شود.[۲]
مشاوره صرف اطلاعات و پند و اندرز و تلقین افکار و عقاید به دیگران نیست، بلکه جریانی یاری دهنده، برای پیدا کردن راه حل مشکل خاص می باشد که در فرآیند آن مُراجع با کمک مشاور به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام می کند و از موارد ناشناخته آگاه می شود و عوامل مزاحم را تغییر می دهد؛ لذا زندگی مطلوب تری فراهم می کند. برخی نیز مشاوره را نوعی افزایش بلوغی عاطفی و قبول مسئولیت عنوان کرده اند.
در هر صورت مشاوره، تعاملی دو طرفه میان مُراجع و مشاور است که طی آن به مراجع کمک می شود پس از شناخت خویش، تصمیمات معقول و مقبولی اتّخاذ کند.
بنابراین مُراجع از طریق بحث و گفتگو درباره مشکلش تصمیم می گیرد و با شناخت بیشتر از خود و موقعیتش، تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ می کند.[۳]
بنابراین آنچه مهم است در نظر گرفته شود این است که مشاوره رابطه ای متقابل، توأم با تفاهم و صمیمیّت است که یک طرف آن کارشناس یا مشاور است و طرف دیگر مددجو، یا مُراجع که تمایل دارد مشکلش را بشناسد و حل کند و هدف نهایی آن ایجاد رفتارهای صحیح و حذف رفتارهای نابهنجار و از بین بردن افکار غلط است.[۴]
۲ـ ضرورت و اهمیت اخلاق در مشاوره
قبل از پرداختن به این موضوع ابتدا باید اهمیّت «مشاوره» را یادآور شویم تا جایگاه «ضرورت و اهمیت اخلاق» در فرآیند «مشاوره» روشن شود. در روایات مشاوره و مشورت گرفتن عین هدایت شمرده شده است: «الاستشاره عین الهدایه»[۵] امام علی(ع) می فرماید: «مشاوره پشتیبان انسان است، مشورت کننده از خطا و اشتباه مصون است».[۶]
با توجه به جایگاه رفیع مشاوره که در روایات اسلامی به عنوان هدایت و همچنین سبب دوری از خطا و اشتباه و پشت گرمی انسان معرفی شده است مشخص می شود که عدم رعایت اصول اخلاقی، موجب می شود که هدف مشاوره تأمین نشده و حتّی موجب ضرر و شکست مادی یا معنوی افراد شود.
البته در زندگی امروزی که معضلات و مشکلات به صورت پیچیده تری در عرصه های مختلف زندگی (فردی، اجتماعی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و…) بروز می کند و نیاز به مشاوره و مشورت کردن یک امر جدّی تلّقی می شود، عدم رعایت اصول اخلاقی موجب انحطاط انسانیّـت و بحران معنویت در جامعه می گردد و روح اعتماد و امید را سلب می کند.
رعایت ارزشها و اصول اخلاقی (بنابر اعتقاد ما) علاوه بر اصلاح دنیای افراد، سعادت و کمال ابدی را به دنبال خواهد داشت. جامعه ای که روابط در آن بر اساس اصول اخلاقی تنظیم شود از بسیاری از خطاهای رفتاری مصون خواهد بود، لذا آرامش و معنویت (دو خلاء مهم در زندگی امروز) و امید به آینده در تمام شئون جلوه گر خواهد شد.
رعایت اصول اخلاقی در فرآیند مشاوره، ارزش نهادن به کرامت انسانی و رعایت حقوق افراد به عنوان یک «انسان»، احترام قائل شدن برای حقوق فطری و اولیّه بشر را به دنبال خواهد داشت. و رعایت حقوق انسانی «حسّ کرامت» جامعه بشری را رو به تکامل و فضیلت خواهد برد.
در تعالیم اسلامی رعایت «حقوق افراد» به منزله رعایت «حقوق خداوند» شمرده شده و ترغیب تعبّدی به این امر موجب اهمیّت و توجّه به این مسأله شده است؛ چنانچه امام علی(ع) در این رابطه می فرماید: «هر کس برای ادای حقوق بندگان خدا به پا خواست، این کار او را به سوی قیام به ادای حقوق خداوند می کشاند».[۷]
در میان اندیشمندان، گاهی هدفهایی نظیر هدفهای زیر برای مشاوره ذکر می شود:
ایجاد فرصتی برای مُراجع تا او را برای زندگی رضایت بخش تر و هدفمندتر آماده سازد.[۸]
ایجاد انگیزه در مُراجع جهت تغییر و اصلاح رفتار، درک فلسفه زندگی، مسئولیت پذیری و رسیدن به سلامت روانی.[۹]
ایجاد اعتماد به نفس، تداوم روابط انسانی، عمل کردن در سطحی بالاتر و شکوفا شدن استعدادهای بالقوه مراجع.[۱۰]
آیا این اهداف متعالی جز در سایه اصول اخلاقی به طور کامل قابل دسترسی هستند؟
آیا نیرویی قوی تر از وجدان اخلاقی می تواند فرآیند مشاوره را به سمت این اهداف هدایت نماید به نظر می رسد رعایت اصول اخلاقی در محقّق شدن این اهداف، نقش عمده و اساسی دارد.
جهت ثبت نام در دوره آموزشی اصول مشاوره روی تصویر فوق کلیک نمایید
دوره غیر حضوری است و محتوای الکترونیکی در قالب CD یا DVD به آدرستان ارسال می گردد
پس از پایان گواهی و مدرک معتبر دوره آموزشی اصول مشاوره قابلیت ترجمه رسمی دریافت می نمایید
مشاوره رایگان: ۰۲۱۲۸۴۲۸۴ و ۰۹۱۳۰۰۰۱۶۸۸ و ۰۹۳۳۰۰۲۲۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۳۳۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۸۸۲۸۴ و ۰۹۳۳۰۰۹۹۲۸۴
اصول اساسی راهنمایی و مشاوره
راهنمایی و مشاوره بر اصولی استوار است که در زیر به ذکر پارهای ار آنها میپردازیم :
۱- در راهنمایی، اعتقاد بر تکریم شخصیت و کرامت و فضیلت مقام انسانی است؛ به همین دلیل، مشاور، مراجع را به عنوان یک انسان میپذیرد و در کمک به او، حداکثر کوشش خود را به عمل میآورد. مشاور مثل معلم نیست که با گروه سرو کار داشته باشد، بلکه رابطه او با یک فرد مطرح است که باید به مقام انسانی او ارج نهد و او را به گرمی بپذیرد.
۲- مشاور باید به شخصیت مراجع احترام بگذارد و بدون توجه به عقیده، موقعیت اجتماعی، جنس، نژاد، ملیت و وضع مالی مراجع، برای او قدر و ارزش قائل شود.
در مشاوره، این اصل مهم است و در واقع میتوان گفت که این اصل برای روشن شدن اصل اول است و در واقع هر دو این اصول، یکی هستند؛ زیرا مراجعی که به عنوان انسان پذیرفته شود، به ناگزیر مورد احترام قرار میگیرد و از این دیدگاه، به وی توجه خواهد شد.
فردی که در تجزیه و تحلیلهای روانی متخصص باشد، ولی به شخص مراجع توجه نداشته باشد و ارزشی برای او قائل نشود، مشاور خوبی نخواهد بود.
۳- در مشاوره، باید حقوق مراجع محفوظ بماند و مورد احترام قرار گیرد. هر فردی قابلیت تصمیمگرفتن دارد و بر این اساس، تصمیمگیری حق مراجع است.
ممکن است مراجع به علل زیر، احساس کند که خود قادر به تصمیمگیری نیست:
مشاور هیچگاه اجازه تصمیمگیری به او نداده باشد و مراجع در هر مشکلی، به وی مراجعه کرده باشد.
وابسته و متکی به پدر و مادر خویش، بار آمده است.
عقده حقارت (خودکمبینی) داشته باشد.
مشاور باید در مواجهه با مراجع مذکور، طوری عمل کند که در وی، قدرت تصمیمگیری و اتکا به نفس به وجود آید.
مشاور نه تنها باید به وجود قابلیت تصمیمگیری در همه افراد اعتقاد داشته باشد، بلکه باید در عمل نیز، قدرت تصمیمگیری و خودرهبری را در مراجعان تقویت کند.
از این لحاظ، این اصل با اصل دوم یعنی احترام به ارزش فرد، معادل است؛ احترام به این که فرد، خود قابلیت اداره زندگی خویش را دارد.
۴- مشاوره، یک رابطه مجاز و آزاد است. مراجع باید طی مشاوره، آزادی کامل داشته باشد تا بتواند هر چه میخواهد بگوید. حتی ممکن است از اظهارات مراجع، شوکی به مشاور دست بدهد، یا آن گفتههای وی دو از اخلاق باشد. با این حال، مشاور باید کاملاً به حرفهای او گوش بدهد و از ارزیابی، قضاوت کردن، سرزنش کردن، قیافه گرفتن و ایجاد صدهایی که این چنین معانی داشته باشند، پرهیز کند. بدیهی است که مشاور نباید بیتفاوت باشد؛ زیرا مراجع باید احساس کند که مشاور به او توجه دارد و به سخنانش گوش میدهد. این، هنر است که در عین آن که مشاور نشان میدهد که به مراجع توجه دارد و به سخنان او گوش میدهد، نباید مراجع احساس کند که ارزیابی، قضاوت، یا سرزنشی در کار است.
رابطه مشاور و مراجع یک رابطه مجاز و مختارانه و رابطهی غیرمعمول است؛ زیرا در روابط معمولی قضاوت ارزیابی وجود دارد. مشاور تنها شخصی است که رابطهای آزاد با مراجع برقرار میکند و مراجع تنها در جلسه مشاوره میتواند مطالب خود را آزادانه بیان کند؛ زیرا هیچ قضاوتی در مورد او صورت نمیگیرد.
۵- راهنمایی نباید به مراجع تحمیل شود و به اجبار انجام گیرد. چون راهنمایی به منظور رشد شخصی فرد صورت میگیرد. بنابراین چنانچه کسی را به اجبار تحت راهنمایی قرار دهند، هدف مذکور عملی نخواهد شد.
در مورد دانشآموزانی که برای مشاوره فرستاده میشوند، یا به وسیله مشاور احضار میشوند باید قبل از هر چیز به رفع اکراه، بیعلاقگی و مقاومت آنان در برابر راهنمایی، اقدام شود.
۶- چون راهنمایی، جریانی پیوسته در زمینه کمک به فرد است، بنابراین باید در تمام طول زندگی ادامه یابد و در دوران تحصیل، از ابتدایی آغاز شود، و تا پایان تحصیل انجام گیرد.
۷- در امر راهنمایی، تمام جنبههای شخصیتی دانشآموز و رشد و تکامل فردی او مورد توجه قرار میگیرد. در مدارس، اساساً رشد عقلی دانشآموزان مورد نظر است و عوامل عاطفی و شخصیتی، زمانی مورد توجه قرار میگیرند که در یادگیری دانشآموز خللی ایجاد کنند؛ در حالی که در راهنمایی، جنبههای مختلف شخصیت اعم از عقلی، عاطفی، اجتماعی و جسمی و رشد و تکامل همه جانبه دانشآموز در نظر گرفته میشود.
۸- راهنمایی، قسمت عمدهای از فعالیتهای آموزشی است. بخش مهمی از فعالیتهای آموزشی را خدمات راهنمایی تشکیل میدهد ، تا جایی که بعضی از متخصصان راهنمایی را مترادف با تعلیم و تربیت به شمار میآورند.
۹- راهنمایی ، در قبال هم فرد و هم جامعه، مسئولیت دارد. اساس و پایه اندیشه راهنمایی، بر توجه به فرد و نیازمندیها و رشد وی استوار است. با وجود این، توجه به نیازهای جامعه، در خور اهمیت بسیار است و در راهنمایی، ضمن توجه به فرد، به صورت غیرمستقیم یعنی از طریق کمک به اشتغال مناسب و جلب توجه فرد به مشاغل مورد نیاز جامعه، مسئولیت آن در برابر جامعه نیز انجام میشود.
۱۰- مشاور معتقد است که فرد مختار و مسئول است و صلاحیت حل مشکلات خود را دارد؛ بنابراین او قادر است که به کمک مشاور، شخصاً به حل مشکلات خود بپردازد.
۱۱- شرط اصلی موفقیت در برنامه راهنمایی ، همکاری کلیه کارکنان مدرسه است؛ بنابراین مدیر، معلم، مشاور و سایر متخصصان راهنمایی، باید هماهنگ با یکدیگر، در پیشبرد برنامههای راهنمایی کمک کنند.
۱۲-راهنمایی ، برای همه افراد و در تمام سنین انجام میگیرد.
۱۳- در راهنمایی ، به پاسخگویی به تفاوتهای فردی از نظر تواناییها و محدودیتها، توجه خاصی میشود و در این زمینه، از طریق کمک به دانشآموز در انتخاب شغل و توزیع فارغالتحصیلان در مشاغل مورد نیاز جامعه، عمل مناسب صورت میگیرد.