یکی از مهم ترین جنبه های اجرایی در مدیریت ام بی ای اجرایی، برنامه ریزی و شناسایی متدولوژی یا روش شناسی آن است تا از طریق آن بتوان به اهداف نهایی سازمان نائل گردید.
اساساً، هدف برنامه ریزی استراتژیک، بررسی محيط بيرونی، محيط دورنی و بررسی ذينفعان شناخت، کشف و فرمولهبندی موضوعات استراتژيک است؛ چرا که جانمايه برنامه ريزي استراتژيک موفق، تشخيص موضوعات استراتژيک است. معمولاً در دنيای واقع با موضوعات استراتژيک برخورد درستي نميشود، واکنش هاي معمولي در قبال موضوعات استراتژيک چنين است:
- ندانستن و عدم تشخيص موضوعات استراتژيک
- عدم تشخيص بين موضوعات مهم و غير استراتژيک يا عملياتي
- طفره رفتن از باز گويي موضوعات
- تعويق در پرداختن به موضوعات امروز و فردا کردن
- اتخاذ رويکرد عدم شفافيت يا پاک کردن صورت مساله
- ارايه راهکارهاي سرسري، زودگذر و غير عميق
موضوعات استراتژيک به دو قسمت تقسيم مي شوند. يک دسته گزينه هاي استراتژيک نام دارد که به ايده ها و روشهاي جايگزين و متفاوت حرکت سازمان در آينده هستند. مثلاً سازمان ميتواند دامنههاي فعاليت (مشتريان جديد– بازارهاي جديد) را تغيير دهد، يا به حوزههاي ديگر بپردازد؟ (محصولات و ماموريت متفاوت) معمولاً گزينهها راجع به مواردي است که اکنون وجود ندارد و ميتواند بالقوه مطرح و ممکن باشد به عبارتي ديگر راجع به مواردي است که با ورود سازمان به دنياهاي جديد سر وکار دارد. اين بخش از موضوعات استراتژيک به دنبال فرصت ها و امکانات (منفعت های بالقوه) است
اما دسته دوم، سوالات يا مسايل استراتژيک هستند که راجع به چالشها، مشکلات و موانع موجود هستند و در مورد آنها سوال يا ابهام وجود دارد. برخلاف گزينه هاي استراتژيک اين دسته از موضوعات استراتژيک، معمولاً راجع به مواردي صحبت مي کنند که اکنون وجود دارد يا در آينده مستتر در وضعيت موجود قابل پيش بينی است.
بدين ترتيب در نوع اول موضوعات بيشتر به سراغ نظرها، ايدهها و خلق راهکارهاي ممکن و متصور براي آينده ميرويم. در اين قسمت بيشتر ابتکار، خلاقيت، شهود و قضاوت مديريتي و تجربه نقش دارد. در صورتي که نوع دوم موضوعات، يعني سوالات بيشتر با آمار، اطلاعات، اعداد و ارقام و وضعيت جاري سر وکار داريم.
متدولوژی برنامهريزی استراتژيک پيشنهادی
بر اساس مبانی نظری پيش گفته، فازهای اصلی متدولوژی برنامه ريزی استراتژيک عبارتند از
- برنامهريزي براي برنامه ريزي
- تعيين بيانيه جهتگيري منشور راهبردی سازمان
- تجزيه و تحليل محيط داخلي و خارجي سازمان و تجزيه و تحليل ذينفعان
- تعيين موضوعات، و مسايل استراتژيک سازمان
- تعيين اهداف استراتژيک و استراتژيهاي سازمان و ساير تصميمات استراتژيک
فاز 1: برنامه ريزي
اولين مرحله از فرآيند پروژه عبارت است از: آماده سازي جهت انجام پروژه قبل از شروع، يعني برنامهريزي براي برنامهريزي که قدم اول ميناميم، تشکيل سازمان انجام پروژه، تشكيل كميته راهبري و كميته كارشناسي پروژه، آموزش و سازماندهي اجراي پروژه برنامهريزي و ….. از جمله مواردي است كه در برنامه ريزي براي برنامه ريزي اتفاق ميافتد و موفقيت برنامهريزي استراتژيک را حتي پيش از اقدام به تهيه برنامهريزي استراتژيك تضمين ميکند. دو فعاليت كليدي اين مرحله در ادامه توضيح داده ميشود.
1- تهيه رهنمودهاي برنامهريزي: مصاحبه با صاحبنظران داخل براي دريافت نظرات اصلي و کليدي در مورد مسايل کليدي که بايد روي آنها توجه خاص شود و مواردي که تمرکز فرآيند برنامهريزي بايد بدانها معطوف
گردد. که اين مهم با شناخت افراد صاحبنظر و با تجربه در اين زمينه و برگزاري جلسات معارفه و مصاحبه و پر کردن پرسشنامهها امکان پذير است.
2- تدوين منشور پروژه برنامهريزي استراتژيك: دو قدم قبلي مقدمه اي است بر تدوين طرح (منشور) پروژه برنامهريزي استراتژيک ، بر طبق رهنمودهاي دريافت شده از صاحبنظران و همچنين بررسي و ارزيابي عملکرد گذشته و ديگر مطالب بايد طرح پروژه برنامهريزي استراتژيک نوشته شود که شامل موارد زير ميشود:
- محدوده پروژه
- مكانيزم هاي مديريت كيفيت پروژه برنامه ريزي استراتژيك
- موانع حتمي و احتمالي (ريسك هاي) پروژه و بررسي نحوه برخورد با آنها
- كلمات و اصطلاحات كليدي پروژه
- برنامه زمانبندي اصلاح شده
فاز 2: تدوين بيانيه راهبردی سازمان و منشور سازمانی
با توجه به اين که ماموريت، چشمانداز و ارزشهاي يک سازمان جهت کلي آينده آن سازمان را مشخص ميکند، لذا پس از برنامهريزي اوليه بر اساس علائق استراتژيک ذينفعان (مديران، مشتريان، و شركاي تجاري و …) بيانيه جهتگيري تدوين ميشود.
وظيفه اين فعاليت طي مراحلي است که نهايتاً منجر به تدوين بيانيه جهتگيري سازمان يا منشور سازماني مي شود که بيانگر و راهنماي تمام فعاليتها و تصميمهاي بلندمدت و کوتاهمدت و نشانگر مقصود بنيادي سازمان ميباشد.
سه عنصر اصلي در اين راستا مأموريت سازماني، چشمانداز سازماني، ارزشهاي سازماني ميباشند. اين سه مفهوم به منزله اتصال دهنده عناصر سازماني بوده، بيانگر ماهيت، چگونگي و راستاي جهتگيريهاي سازماني هستند. مأموريت معادل فلسفه وجودي و مقصود نهايي، ارزشها به منزله اصول اعتقادي ديرپا و اساسي و منشور اخلاق انساني و حرفهاي و چشمانداز حكم تصوير زنده سازمان در آيندهاي تعريف شده را دارد. البته بايد توجه داشت که بعد از طراحي استراتژيها و اهداف کلان دوباره، اين عناصر تطبيق و بهبود داده خواهند شد.
تدوين ماموريت سازماني: مأموريت يك سازمان، خط يا خطوط فعاليت آن را تشريح ميكند. محصولات و خدمات آن را تعيين مينمايد و محدوده فعاليت را در حال و آينده مشخص ميكند. مأموريت، باورهاي كلي مديران يك سازمان دربارة مقصود، قابليتها و جايگاه سازمان در کشور است كه موجوديت سازمان را توجيه ميكند. مأموريت، بيان رسمي هدف اساسياي است كه در پشت موجوديت يك سازمان قرار دارد يا بهعبارت ديگر دليل وجودي سازمان است. براي نوشتن بيانيه ماموريت به 7 سئوال پاسخ داده مي شود:
- چرا؟ (هدف بنيادی سازمان)
- چه چيزي؟ ( چه كالا و خدماتي را ارايه مي كند؟
- براي چه کسي؟ (مشتريان هدف فعلي و آينده هر كدام از خدمات كدامند؟)
- کجا؟ (نحوه و مكان ارايه خدمات كجاست؟)
- چگونه؟ (توانمندي عملياتي چيست؟ چه بايد باشد؟ جايگاه تكنولوژي كجاست؟)
- کانون توجه کجاست ؟ (منابع انساني، تکنولوژي، مسووليت اجتماعي)
- با چه تفاوتي نسبت به ديگران (مزيت سازمان كجاست؟ چرا مشتريان هدف ما بايد به ما مراجعه كنند؟)
تعيين چشماندازسازماني: چشمانداز (آرمان) بيانيه كلي آن چيزي است كه سازمان در آينده ميخواهد باشد و با هدف آفريدن آينده و نه پيشبيني آينده ترسيم ميشود. چشمانداز بايد واقعي باشد و چشم انداز به مثابه ستاره قطب شمال است و نقش يك نيروي جهت دهنده و يك عامل يكپارچهكننده را بازي ميكند. در صورت اتفاق نظر روي يك چشمانداز سازماني، فرهنگ حمايت از استراتژيهاي سازماني شكل خواهد گرفت و باور مشترك در سازمان ايجاد خواهد شد. چشمانداز تصوير زنده سازمان در آينده است.
چشم انداز ممكن است به يكي از طرق ذيل تدوين شود:
- هدف بزرگ موردنظر به صورت كمي يا كيفي بيان شود.
- جلوزدن از يك رقيب اصلي را مبنا قرار دهد.
- يك سازمان شاخص را مدل قرار دهد.
- تحول دروني به سوي سازماني بزرگ و موفق را محور قرار دهد.
تعيين ارزشهاي سازماني: ارزشهاي بنيادي اصول اعتقادي و اخلاقي اساسي سازمان است ارزشهاي بنيادي اهميت ذاتي دارند و نه توجيه اقتصادي. ارزشهاي بنيادي به سادگي با تغيير شرايط تغيير نميكنند. ارزشهاي بنيادي واقعي حتي در صورت بروز ضرر نيز ترك نميشوند. ارزشهاي بنيادي را نبايد با سياست هاي كاري كه ارزش پايدار نيستند (نظير كيفيت، اگر واقعاً ارزش نباشد) اشتباه گرفت. نكته مهم در ارزشهاي بنيادي اين است كه بايد عميقاً مورد اعتقاد و عمل مديران سازمان باشد. اين متن ميتواند به عنوان مبناي منشور اخلاق انساني- حرفهاي کارکنان سازمان پذيرفته و تبليغ شود.
جمع بندي سه متن ماموريت، چشم انداز و ارزش ها به صورت بيانيه جهت گيري خواهد بود. اين بيانيه بايد به قدر كافي كلي باشد كه امكان تغيير در مجموعه محصول يا خدمات تا زماني كه فعاليت اصلي ثابت باقي مانده است وجود داشته باشد، اما به اندازه كافي هم بايد مشخص باشد كه را در بين ديگر سازمانهاي همنوع خود متمايز گرداند. اين متن در تعامل انديشههاي متفاوت درون و برون سازماني از طريق مصاحبه، پرسشنامه، جلسات و حتي گفتگوهاي غيررسمي شکل ميگيرد و توسط کميته کارشناسي تنظيم اوليه ميشود و توسط کميته عالي تأييد نهايي و با اصلاح و در نهايت ابلاغ ميشود. خروجي اين فعاليت متن خلاصه و فشرده ولي پرمحتوايي است كه تدوين برنامههاي استراتژيك و توسعه را هدايت ميكند
در هر صورت تدوين يا بازتدوين سالانه مأموريت، ارزش ها و چشمانداز نقطه شروعي مي باشد براي تشخيص و تعيين مسايل و موضوعات استراتژيک پيش روي و اين تعيين و تشخيص خود مقدمه اي است بر فرموله کردن مسايل استراتژيک سازمان که در مراحل بعدي بايد به آنها پاسخ گفت
فاز 3: تجزيه و تحليل محيط سازمان
.
براي تعيين جايگاه و توان سازمان، همچنين تعيين فرصتها و تهديدهاي موجود در محيط، که ميتوانند در رسيدن به چشمانداز تأثير بگذراند، به بررسي محيط پرداخته ميشود. هدف از تحليل محيط دروني تعيين قوتها و ضعفهاي و تعيين قابليتها و منابع قابل اتكاي سازمان ميباشد. همچنين هدف از تحليل محيط بيروني، تشخيص فرصتها و تهديدهايي است که ميتوانند بر عمليات آتي سازمان تأثيرگذار باشند. بررسي و تحليل نيازها، خواسته ها و الزامات ذينفعان نيز از فعاليتهاي اين مرحله ميباشد.
شناسايي وضع موجود سازمان و پيشبيني روند تغييرات محيط دروني جهت تعيين نقاط قوت و ضعف و تبيين چالشها و افقهاي محيطي در قالب ليست فرصتها و تهديدها، براي تعيين موضوعات استراتژيك پيش روي سازمان و در نهايت ارايه و انتخاب استراتژيهاي کليدی ميباشد. در ادامه فاز تجزيه و تحليل محيطي بيشتر تشريح ميشود.
تحليل محيطي شامل دو قسمت ميباشد: تحليل محيط عمومي و تحليل محيط اختصاصي كه حاصل اين تحليل فرصتها و تهديدها و موضوعات استراتژيك ناشي از آنها خواهد بود.
1-1- تحليل محيطي عمومي: سازمانها در ارتباط با محيط و تعامل و تبادل با آن از يکسري عوامل به صورت عام و مشابه با ديگر سازمانها تأثير ميپذيرد که مجموع اين عوامل به عنوان محيط عمومي سازمان ناميده ميشوند. جهت تحليل محيط برون سازماني بايستي اين عوامل مورد بررسي قرار گيرند. محيط عمومی بيروني به پنج بخش تقسيم ميشود، که عبارتند از:
-
1-2- تحليل محيط اختصاصي: در اين تحليل نيز فضاي اختصاصي به پنچ بخش تقسيم ميشود كه بايد به دقت مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد:
- تامين كنندگان
- مشتريان
- جايگزينها
- رقبا
- تازه واردين
2- تحليل محيط داخلي سازمان:
تحليل محيط داخلي سازمان كه شامل دو بخش عمده ميباشد:- ارزيابي برنامه استراتژيك و فرآيند برنامهريزي گذشته
- بررسي عوامل و فرآيندهاي داخلي
- بررسی کارايي سيستم های سه گانه شامل، مشمول و هم تراز سازمان
2-1- ارزيابي برنامه استراتژيك و فرآيند برنامهريزي گذشته
عملکرد گذشته ميتواند چراغي فراراه آينده سازمان باشد و سازماني که تاريخ خود را به خاطر نياورد و از آن درس نگيرد مجبور است آن را تکرار کند. بنابراين در اين مرحله نتايج و فرآيند برنامهريزي استراتژيک و عملياتي سازماندر دورههاي پيشين بررسي ميشود. در اين قسمت فعاليتهاي زير صورت ميگيرد:
1- بررسي مباني اساسي استراتژي سازمان
2- مقايسه نتايج مورد انتظار و عملكرد واقعي
3- ارايه راه حلهاي اصلاحي در خصوص در انحرافات از نتايج]
2-2- بررسي عوامل و فرآيندهاي داخلي
حيط داخلی مجموعة عوامل و فرايندهايي است كه در يك سازمان تعريف شدهاند تا آن سازمان را به سمت اهداف از پيش تعيينشده ببرند. بررسي محيط داخلي اهميت بسيار زيادي در فرايند برنامهريزي استراتژيك دارد، زيرا ميزان توان رقابتي سازمان، متكي بر توانمنديهاي دروني سازمان ميباشد. سازمانهاي مختلف از لحاظ داخلي داراي شرايط متفاوتي هستند. اين شرايط موجب ميشود كه سازمانهاي مختلف قدرت و توان متفاوتي داشته باشند. بهعنوان مثال، برخي سازمانها از نظر بازاريابي و بعضي از نظر تخصص نيروي انساني شهرت دارند. عوامل مختلفي در درون سازمان وجود دارند كه بايستي در تجزيه و تحليل داخلي در نظر گرفته شوند.
پس از تعيين عوامل داخلي سازمان لازم است عوامل كليدي و مؤثر جدا شوند. در اين مرحله با شناختي كه از فرآيندهاي داخلي سازمان به دست ميآيد نقاط ضعف و قوت در هر كدام از عوامل كليدي مشخص ميشود.
براي تدوين يك استراتژي مؤثر، شناخت نقاط قوت و ضعف سازمان و منابع راهبردي ميتواند كمك مؤثري نمايد. البته بايد توجه داشت كه با توجه به هدف پروژه كه تدوين استراتژي است، بررسي داخلي نبايد درگير جزييات عملياتي سازمان گردد، بلكه بايد با تشخيص نقاط مؤثر و كليدي در سازمان، وضعيت كلي آنها در مقايسه با وضعيت ايدهآل ارزيابي شده و نقاط قوت و ضعف عمده سازمان تعيين گردد.
3- تحليل ذينفعان: همچنين در بخش تجزيه و تحليل محيطي، بررسي و تحليل ذينفعان نيز ميتواند راهگشا باشد. عامل اصلي و تعيين کننده حيات و رشد، تعامل خلاق و آگاهانه و سازمان يافته با ذينفعان سازمانميباشد، از اين رو در صورتي سازمان توان دستيابي به اهداف خود را خواهد داشت که اطلاع دقيق و کاملي از نيازهاي ذينفعان داشته باشد. بنابراين بايستي وضعيت ذينفعان به صورت جامع و دقيق مورد تحليل قرار گيرد. جهت تحليل ذينفعان موارد ذيل مورد بررسي قرار ميگيرند:- تعيين ذينفعان: با استفاده از اطلاعات، ذينفعان اصلي تعيين و طبقهبندي ميشوند.
- بررسي راههاي جمعآوري اطلاعات درباره ذينفعان و کانالهاي ارتباط با ذينفعان
- بررسي نيازهاي ذينفعان: نيازهاي ذينفعان شامل نيازهاي برآورده شده توسط فعاليتهاي فعلي و نيازهاي برآورده نشده مورد بررسي قرار ميگيرند.
- بررسي خدمات: شامل کليه خدماتي که به ذينفعان ارائه ميگردد و مقايسه اين خدمات با انتظارات ذينفعان ميباشد.
- بررسي روند انتظارات و نيازها
- اولويتبندي ذينفعان
- استخراج اوليه موضوعات استراتژيك از تحليل ذينفعان
فاز 4: تعيين موضوعات استراتژيک سازمان
موضوعات استراتژيک چنين تعريف ميشوند: موضوعات استراتژيك، موارد و مباحث اساسي هستند که سازمان را بهشدت در زمان حال يا آينده تحت تاثير قرار ميدهند. در صورتي که راهکار مناسب در قبال يک مساله استراتژيک اتخاذ شود ميتوان اميدوار بود سازمان به يک منفعت استراتژيک دست يابد و يا از يک معضل استراتژيک رهايي يابد. موضوعات استراتژيک معمولا بر تعهدات، رسالت و ارزش ها، سطح خدمت تاثير مي گذارد.
پس از تدوين اوليه بيانيه جهتگيری و تحليل محيطی (محيط عمومي و اختصاصي و داخلي) موضوعات موجود يا مستتر در محيط داخلي و خارجي سازمان استخراج و تدوين ميشوند و سپس به ترتيب اهميت و نوع تأثير (مثبت و يا منفي) دستهبندي و اولويتبندي شده تا براي اتخاد رويكرد مناسب در قبال اين موضوعات استراتژيهاي مناسب تعيين و اجرا گردد. فرموله کردن موضوعات استراتژيک تحت عنوان مسايل استراتژيک و تحقيق و تحليل کارشناسي در جهت فرموله كردن و حل مسايل و ارايه راهکارهاي اساسي (نظير راهبردها و يا طرحهاي استراتژيک) از گامهاي اساسي اين مرحله ميباشد. اين فاز برنامه ريزي استراتژيک شامل چهار فعاليت اصلي است.
1- تعيين ليست مقدماتي موضوعات
همانطور که از نام اين فعاليت برميآيد، در طي اين فعاليت ابتدا اطلاعات مربوط به ذينفعان، محيط دروني و بيروني که در طي فعاليتهای قبلی جمعآوري و تحليل شدهاند، مورد بررسي قرارميگيرند و بر اساس مفهوم موضوعات استراتژيک (موضوعاتي که به صورت مستقيم يا غير مستقيم تأثير شگرفي بر عملکرد آينده سازمان ميگذارند) ليست مقدماتي موضوعات استراتژيک مربوط به کل سازمان يا يك بخش خاص مشخص ميگردد براي کشف و استخراج موضوعات استراتژيک، بايد يک تحليل محيطي اوليه انجام داد. که به دنبال كشف، تعيين و تبيين موارد زير مي باشد.
- روند متغيرها
- نقاط ضعف و قوت
- شاييستگيها و داراييها
- فرصت ها، تهديدها
- نيازمنديها، خواسته ها، تحديدها (محدوديتها) و فشارها
- كشف روابط علت_معلولي،
- پيش بيني عوامل تأثير گذار(عواملي كه بيشترين تأثير را در پيشبرد مقاصد دارند)
- شناخت صنعت (کسب وکار) و پارادايم هاي آن
نتيجه اين اقدام، تشخيص موضوعات و گزينه هاي استراتژيك در پي خواهد بود. که با هدف تعيين مهمترين موضوعات راهبردي سازمان است. خروجيهاي تحليل اوليه محيط، در اين گام به همگرايي ميرسند و به تعيين گزينهها و موضوعات استراتژيك منجر ميشود. در اين قسمت مديران بايد دست به انتخاب زده و يك سري از موضوعات را به عنوان دغدغه اصلي سازمان تعيين كنند.
در اين مرحله سؤال كليدي اينست که:
- در اين لحظه، چه عواملي برخواستههاي سازمان تأثير گذارترين هستند؟
- در اين موقعيت چه راه هاي مختلفي پيش روي سازمان قرار دارد؟
- سازمان در قبال چه موضوعاتي بايد تصميم گيري و تعيين تکليف کند؟
- سازمان در قبال موضوعات حياتي و استراتژيک بايد موضعي آگاهانه انتخاب کند
سوالات راهنما برای استخراج موضوعات استراتژيک
سوالاتي كه برنامهريزان استراتژيك در نقد و بررسي موضوعات و مسايل استراتژيك در آغاز كار بايد مورد توجه قرار دهد بدين ترتيب هستند:
- چه مسأله، يا تعارض يا معمايي پيش روي ماست؟
- چرا اين موضوع، يك مسأله است؟
- چه ارتباطي بين آن با سازمان وجود دارد كه آنرا به يك مسأله تبديل كرده است؟
- چه كسي مي گويد كه اين يك مسأله است؟
- نتايج اقدام نكردن براي حل مسأله كدامند؟
- آيا مي توانيم درباره آن كاري انجام دهيم؟
- آيا راهي براي تركيب يا حذف مسايل وجود دارد؟
- آيا مسايل را بايد به دو يا چند مسأله تفكيك كرد؟
- چه مسايلي در فهرست، از ياد رفته اند؟
- عوامل تاثير گذار و تاثير پذير از اين مساله چيستند؟
2- تحليل اثر موضوعات و دستهبندي: پس از اينکه ليست مقدماتي موضوعات مشخص گرديد، بايستي در مورد هر کدام از موضوعاتي که در ليست آورده شده، تحليل اثر انجام گيرد. در طي اين تحليل ابتدا بايستي مشخص گردد مبحث مورد نظر چه اثري بر حوزه مورد نظر (کل سازمان يا بخشي خاص) ميگذارد. سپس بر اساس اثر مشخص شده از نوع اثر (مثبت يا منفي) معين ميگردد. و بر اساس شباهتها و تفاوتها موضوعات استراتژيك دستهبندي ميشوند
3- تست استراتژيك بودن موضوعات: بعد از تعيين اثر و نوع تأثير موضوعات استراتژيک، نوبت به تست استراتژيك بودن موضوعات ميرسد در اين مرحله نظرات كميته راهبري در مورد موضوعات اخذ شده و موضوعات غير استراتژيك (عملياتي) حذف ميشوند و موضوعات استراتژيك باقي ميمانند
منابع
الف) فارسی
- اچ ايگور آنسوف، استقرار مدیریت استراتژيک، انتشارات سمت، ترجمه عبدالله زنديه، 1378
- تحقیقات بازار و بازاریابی،اسماعیلی دکتررضا،ققنوس،1374
- برايسون، برنامه ريزی استراتژيک برای سازمان های دولتی و غير انتفاعی، انتشارات سازمان مدیریت دولتی، 1379
- رالف دی اسيتسی، مدیریت بر ناشناخته ها، انتشارات سازمان مدیریت دولتی، 1379
- اسكات، ريچارد. 1992. سازمانها: سيستمهاي عقلايي، طبيعي و باز. ترجمة فلورا سلطاني تيراني.. تهران. دانشكده مديريت دانشگاه تهران. 1374
- استيفن. بيتا. تئوري سازمان. ترجمة سيدمهدي الواني و حسن دانايي فرد.. تهران صفار. 1376
- كويين، جيمز براين. بيتا. استراتژيهاي تغيير در مديريت استراتژيك ، مركز هنري محمدصائبي. تهران. آموزش مديريت دولتي1376
- اساس نامه، رسالت نامه،صورت اسناد و چارت بودجه آزمایشی سازمان آموزشی پارسه1385 -1390
- مينتزبرگ، هنري. بيتا. تعريف استراتژي. در مديريت استراتژيك. ويراستة جيمز براين كويين، هنري منتيزبرگ و رابرت ام. –جيمز. ترجمة محمد صائبي. تهران. مركز آموزش مديريت دولتي
جزوه آموزشى دوره مدیریت استراتژیک بنیاد آموزش مجازى ایرانیان
نویسنده: ا-عاقلی نژاد